• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3624 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۲۳ شهريور

كمي شيشه خرده داشته باش

مهرداد احمدي شيخاني

يكي از مواردي كه همه افراد چه در خريد يا اجاره‌خانه به آن توجه مي‌كنند، همسايه‌ها هستند و براي‌شان مهم است كه قرار است بعد از اين در جوار چه كساني زندگي كنند. اين هم بي‌دليل نيست، چرا كه گيرم در يك محله، شما كاري به ديگران نداشته باشيد، ولي اين دليل نمي‌شود كه ديگران هم كاري به شما نداشته باشند و حتي اگر كاري هم به شما نداشته باشند بالاخره در عروسي‌شان صداي ساز و دهل‌شان را خواهيد شنيد و در عزاي‌شان گوش‌تان بر گريه و زاري‌شان شاهد خواهد بود.
يا بالاخره اگر در خانه‌شان دعوا شود، چه بخواهيد و چه نخواهيد، داد و بيداد و فحش و فضيحت‌شان كه بالا بگيرد و كاسه و بشقاب كه طرف هم پرت كنند، ممكن است يكي هم بخورد به پنجره شما و صداي جرينگش در خانه‌تان بپيچد.
براي همين است كه همسايه خوب يك جورهايي مقدم مي‌شود بر خانه خوب يا بهتر است بگوييم همسايه خوب از ضروريات يك خانه است مگر اينكه برويم وسط بيابان و از خير شهر و محله و همسايه بگذريم، كه اين هم نه شدني است و نه اگر هم بشود، كاري عقلاني است.
يادم مي‌آيد آن موقع‌ها (اين آن موقع‌ها هم اينجا يعني 30،40سال پيش) وقتي به مادرم مي‌گفتم «آخر به ما چه كه همسايه‌مان كيست» جواب مي‌داد «بله براي شما كه از صبح مي‌رويد دنبال يللي تللي خودتان و موقع بوق‌سگ مي‌آييد خانه كه بخوابيد، چه فرق مي‌كند چه كسي همسايه باشد يا نباشد، ولي براي من كه بايد از صبح تا شب با يك مشت ديوانه توي يك محله سر كنم، آدم با آدم فرق مي‌كند.»
اين اهميت و نام آن را هم به تعبير علماي سياست و از ما بهتران مي‌شود «حوزه نفوذ» گذاشت. يعني يك‌جورهايي همسايه‌ها نسبت به هم حوزه نفوذ دارند و شادي و غم‌شان و داد و بيدادشان در خانه يكديگر نفوذ مي‌كند. كشورهاي همجوار هم همين داستان را دارند و براي هر كشوري، كشور همسايه‌اش حوزه‌ نفوذش محسوب مي‌شود.
براي پاكستان، ايران و افغانستان و هندوستان و كشورهاي آن‌سوي درياي عمان حوزه نفوذ است و براي ما هم، كشورهاي اطراف‌مان حوزه نفوذ محسوب مي‌شود. دوست داشته باشيم يا نه، اين حوزه نفوذ وجود دارد و درست مثل زندگي كردن در يك محله، حتي اگر يك كشور، كاري به كار كشورهاي اطرافش نداشته باشد، دليل بر آن نمي‌شود كه آنها هم كاري به او نداشته باشند.
تازه اين را در نظر داشته باشيد كه در زندگي عادي، شما مي‌توانيد محله‌تان را انتخاب كنيد و اگر نتوانستيد با همسايه‌ها كنار بياييد، جُل و پلاس‌تان را جمع كنيد و كول بگيريد، برويد يك محله ديگر، ولي كشور را كه نمي‌شود كول گرفت و از خاور‌ميانه، برد در همسايگي سوييس.
خودتان مي‌توانيد ولي كشورتان مي‌ماند سر جايش و باز هم كنار عراق و افغانستان و پاكستان و وسط غوغاي خاورميانه مي‌ماند. حالا يا بايد يك فكري براي حوزه نفوذ بكنيد، يا بپذيريد كه همسايگان‌تان آن‌طور كه دل‌شان مي‌خواهد با حوزه نفوذشان (كه بخشي از آن، همين كشور خودمان است) رفتار كنند و اين يعني انگار بپذيريد كه گور پدر همسايه‌مان در محله، اگر هم كاسه بشقاب پرت كردند و زدند شيشه پنجره‌مان را شكستند و فردا وقتي سنگ پرت مي‌كنند طرف هم، يكي را هم زدند به سر ما و سرمان را شكستند، بگوييم به من چه؟ ولي خب اگر سنگ خورد به سر بچه‌مان چي؟ آن را هم مي‌گوييم به من چه؟ به درك؟ خب يك عده پا مي‌شوند از اين محله مي‌روند، كه رفته‌اند. جُل و پلاس‌شان را برداشته‌اند و رفته‌اند، به هر دليلي كه باشد. ولي آنها كه مانده‌اند چه؟
نمي‌شود بگوييد «ما كه رفتيم ولي شما كه مانديد، حوزه نفوذ بخورد توي سرتان و چه كار داريد به همسايه‌هاي‌تان، چه كار داريد به اينكه در خاور‌ميانه چه مي‌گذرد؟»
خب آخر اگر چه كار داريم به اينكه در همجواري‌مان چه مي‌گذرد و آسه بنشينيم در خانه‌مان، آنها كه آسه نمي‌نشينند، مي‌نشينند؟ سوييس نيستيم كه وسط كوه‌هاي آلپ يله داده باشيم به بي‌طرفي. همين صد سال بعد از مشروطه كم بي‌طرفي كرديم كه كشور بي‌طرف‌مان اشغال شد و اين‌طرف آن‌طرف‌مان كردند؟ انگار كباب مي‌پختند و به نيم‌پزمان هم رضايت نمي‌دادند. خب حوزه نفوذ بوديم براي‌شان. يا بايد براي خودت حوزه نفوذ داشته باشي، يا مي‌شوي حوزه نفوذ ديگران.
متاسفانه اينجا خاورميانه است و همسايگان‌مان مانند همسايگان سوييس نيستند. در اين صد سال كه تجربه نشان داده نيستند و بي‌طرفي ما براي‌شان معناي بي‌طرفي سوييس را ندارد. امروز به دوستي بسيار مهربان مي‌گفتم ايراد تو اين است كه «شيشه خرده» نداري. نه اينكه شيشه خرده داشته باشي تا ديگران را آزار دهي.  منظورم از اين شيشه خرده‌هاست كه زماني رسم بود روي «هره» ديوار با ملات، سفت مي‌كردند. اين شيشه خرده براي آزار و اذيت ديگران نبود، براي حفاظت خود بود. براي اين بود كه اذيتت نكنند.
تو در خانه‌ات بودي و خانه ميان حياط بود و روي لبه ديوار حياط شيشه خرده با ملات سفت مي‌كردي، كه اگر يك وقت، يك نفر، يك فكرهايي داشت، همين‌طور راحت نتواند بيايد به آزار و اذيت. بالاخره چاره نيست. يا بايد وسط اين بكش ـ بكش خاورميانه بگوييم سُك سُك من نيستم يا يك كم شيشه خرده داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون