• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3161 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱ بهمن

اعتراف مرد جوان به قتل همسرش

بهار زندگي زوج جوان، قرباني خشونت شد

اعتماد| مشاجره زوج جوان بالا گرفته بود. سرنوشتي شوم انتظار آنها را مي‌كشيد و خشونت، بي‌وفقه مي‌تازيد. ناگهان مرد جوان چشمانش را بست و گلوي همسرش را به‌شدت فشرد. ثانيه‌اي بعد، دختر جوان ديگر نفس نمي‌كشيد.
خورشيد 23 دي ماه تازه طلوع كرده بود كه دودي غليظ در گوشه‌اي از شهرك گلستان تهران، توجه كارگران شهرداري را به خود جلب كرد. آنها به سرعت خود را به محل آتش سوزي رساندند اما درست لحظه‌يي كه دود كنار رفت، صحنه وحشت آوري گام‌هاي آنها را به عقب راند؛ زبانه‌هاي آتش، از جسدي سوخته شده به هوا برخاسته بود.
با تماس كارگران با فوريت‌هاي پليسي 110 به سرعت تيمي از ماموران خود را به محل حادثه رساندند. بررسي‌هاي اوليه پليس از صحنه جرم نشان مي‌داد كه جسد زن جوان ساعاتي پيش در گودالي در كنار خيابان رها شده است. با انتقال جسد به پزشكي قانوني و تشكيل پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» در پليس آگاهي تهران بزرگ، شناسايي هويت مقتول در دستور كار ماموران قرار گرفت.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، در تشريح روند رسيدگي به پرونده گفت: كارآگاهان با رجوع به پرونده‌هاي شكايت فقداني در بانك اطلاعاتي پليس، موفق به شناسايي هويت مقتول به نام سحر شدند و تحقيقات از خانواده او را آغاز كردند.
تحقيقات اوليه ماموران از خانواده مقتول نشان مي‌داد كه همسر مقتول دو روز قبل از پيدا شدن جسد، خانواده او را در جريان ناپديد شدن دخترشان قرار داده بود. پدر سحر به ماموران گفت: «22 دي ماه ايمان به خانه ما آمد و ما را در جريان ناپديد شدن دخترمان قرار داد. او به ما گفت كه با دخترمان براي خريد دارو به خيابان رفته اما وقتي از داروخانه بازگشته او را در خودرو نديده است.»
تمامي سرنخ‌ها به ايمان ختم مي‌شد اما او ناپديد شده بود و پليس به او دسترسي نداشت. تا اينكه 28 دي ماه، گره كور پرونده در گوشه ديگري از تهران باز شد. در اين روز مردي جوان به كلانتري 134 شهرك قدس مراجعه و ماموران را در جريان قتل همسر خود قرار داد. با تحويل متهم به پايگاه دهم پليس آگاهي تهران بزرگ مشخص شد او همان ايمان است كه چند روز پيش ناپديد شده بود.
به گفته سرهنگ حاجي زاده، ايمان در اعترافات خود به ماموران گفت: «شامگاه 22 دي ماه، همسرم به خانه پدرش رفته بود. من به دنبال او رفتم و با هم به سمت خانه حركت كرديم. در نزديكي‌هاي ميدان آزادي بوديم كه بين ما درگيري لفظي شديدي پيش آمد. همسرم درباره يكي از دوستان خود به نام سعيده صحبت مي‌كرد كه من علاقه‌يي به بحث درباره او نداشتم. برادر سعيده، چند سال پيش به خواستگاري سحر آمده بود و چون در ايران هم زندگي نمي‌كردند معنايي نداشت كه با هم ارتباط داشته باشند.»
مرد جوان سرش را پايين انداخته بود. بغض و پشيماني رهايش نمي‌كرد. او ادامه داد: « سحر زماني كه عصباني مي‌شد قابل كنترل نبود. به همين خاطر سعي كردم با او جر و بحث نكنم اما وقتي موضوع سعيده و خانواده‌اش مطرح شد ناگهان كنترلم را از دست دادم و مشاجره لفظي بين ما آغاز شد. سحر قصد ايجاد سر و صدا داشت كه من هم براي ساكت كردن او گلويش را گرفته و فشار دادم.»
ايمان تمام توانش را در بازوانش جمع كرده بود غافل از اينكه راه تنفس سحر بسته شده و او ديگر نفس نمي‌كشد. مرد جوان بسيار ترسيده بود. سراسيمه خود را به اتوبان آزادگان رساند و بي‌محابا مي‌راند. ناگهان در حاشيه خيابان گودالي توجه او را به خود جلب كرد. ايمان ادامه داد: «بسيار ترسيده بودم. جسد را در تاريكي شب از ماشين خارج و به داخل گودال پرتاب كردم و به سرعت از محل دور شدم. صبح روز بعد مقداري بنزين تهيه كردم و خود را به جسد همسرم رساندم و آن را آتش زدم و متواري شدم. پس از آن پيش خانواده همسرم رفتم و با طرح داستان دروغين خريد دارو، آنها را در جريان ناپديد شدن دخترشان قرار دادم.»
عذاب وجدان، لحظه‌يي ايمان را رها نمي‌كرد و او را از تو مي‌خورد. متهم گفت: «براي فرار از دست پليس به استان گيلان رفتم و خانه‌يي اجاره كردم اما چند ساعت بعد دچار عذاب وجدان شديدي شدم. ديگر نمي‌توانستم تحمل كنم و تصميم گرفتم تا به تهران برگشته و خود را به پليس معرفي كنم. من قصد كشتن همسرم را نداشتم. من واقعا همسرم را دوست داشتم و فكر مي‌كنم كه او هم مرا دوست داشت. نمي‌دانم كه يك دعواي ساده چرا بايد به اينجا كشيده شود. من با تمام وجود از كرده خود پشيمانم و آماده پذيرش هر حكمي هستم.»
با ثبت اعترافات متهم، پرونده براي تكميل جزييات در اختيار اداره دهم پايگاه پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون