بيضايي هربار نفس تازهاي
به تئاتر ايران دميد
بابك احمدي
جمعي از هنردوستان و علاقهمندان به نمايش عصر روز يكشنبه، پنجم دي ماه براي پاسداشت زادروز هنرمند صاحبنام تئاتر، ادبيات و سينماي ايران در تالار مشاهير مجموعه تئاتر شهر كنار يكديگر نشستند. احتمالا تنها نام بهرام بيضايي اين ظرفيت و جذابيت را دارد كه موجب شود نامدار ديگري مانند ناصر تقوايي بعد از سالها به مهمترين سالن تئاتري پايتخت قدم بگذارد. و البته گلاب آدينه كه به خانهاش آمده بود و شهلا لاهيجي مدير انتشارات روشنگران و مطالعات زنان كه سالها است در زمينه انتشار آثار بهرام بيضايي ميكوشد. خوانش بخش نخست نمايشنامه «شب هزارويكم» آغازگر اين جلسه صميمي بود، اما هادي سروري يكي از نقشخوانها پيش از هر چيز به سالها دوري بيضايي از كشور اشاره كرد و با بيان اينكه « اين تالارها هنوز منتظر بيضايي و اجراي نمايش توسط او هستند » از حاضران خواست تا در اعتراض به آنچه «سياستهاي
رقم زننده اين شرايط» خواند، يك دقيقه بايستند و سكوت كنند. اما شهلا لاهيجي كه با دقت برپايي مراسم را زيرنظر داشت پيشنهاد بهتري داد: «ما به احترام بيضايي ميايستيم اما سكوت نميكنيم، بلكه آثارش را ميخوانيم.»
بعد از پايان نمايشنامهخواني، سروري از ناصر تقوايي كه به همراه همسرش مرضيه وفامهر در اين مراسم حاضر شده بود درخواست كرد چند جملهاي درباره آثار بهرام بيضايي و تاثيرش بر هنر ايران صحبت كند. همين شد كه تصوير تكراري و آزاردهنده برپايي جلسههاي پرسش و پاسخ گروههاي تئاتري، سخنراني مديران جشنوارهها و نمايشنامهخوانيهاي دست چندم گروههاي جوياي نام پشت ميز سنِ تالار مشاهير تئاترشهر بعد از مدتها شكست. تقوايي از اولين سالهاي آشنايي با بيضايي گفت: «آن سالها من در آبادان زندگي ميكردم و بيشتر به نوشتن علاقه داشتم. بيضايي آن سالها براي اجراي نمايش «غروب در ديار غريب» همراه با عباس جوانمرد سفري به آبادان داشت، چون اين امكان براي نمايشهاي موفق ايجاد ميشد كه بعد از تهران در ديگر شهرهاي كشور نيز روي صحنه بروند. نمايش خيال پردازانه غريبي بود. همين شد سرآغاز دوستي طولاني مدت بين ما.»
تقوايي در ادامه از دوراني گفت كه نيازمند بررسي جدي است: «بايد ببينيم چه شد اين نسل پديد آمد. هنرمندان آن دوران آدمهاي چند حرفهاي هستند. بيضايي مينوشت، فيلم ميساخت و تئاتر روي صحنه ميبرد. بيش از سينما شيفته تئاتر بود. بيضايي نيروي خود را بر نگارش متوني گذاشت كه جايش بسيار خالي بود و آثارش منجر به حركت نمايشنامهنويسي شد.»
خالق «ناخدا خورشيد» سپس به زمانهايي اشاره كرد كه «سينما و ادبيات وجود داشت» و دركنار سينما، شعر ايران نيز ميدرخشيد. تقوايي اينجا به اسامي شعرايي همچون احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث، يدالله رويايي، منوچهر آتشي اشاره كرد و البته از «نيما يوشيج» به عنوان باني اين جريان نام برد. زمانهايي كه به گفته كارگردان سينماي ايران «هر مجله روشنفكري را باز ميكرديد نام بيضايي را در خود داشت وجريان روشنفكري اتفاقا پرفروش هم بود.» اتفاقي كه تقوايي به احساس ضرورت و خواست جامعه در به وجود آمدنش تاكيد كرد. اشاره به جنبه ديگري از نقش بهرام بيضايي در تئاتر ايران پايان بخش صحبتهاي تقوايي بود: «بيضايي تقليد نميكرد. با توان خودش هر بار نفس تازهاي به تئاتر ايران ميبخشيد. او به درستي تئاتر را انتخاب كرد و در دورهاي كه تب سينما بالا گرفت و همه جوانان با استعداد ميخواستند فيلمنامه بنويسند متوجه تئاتر شدند. او نسل مهمي را به تئاتر بازگرداند.»
گلاب آدينه كه سابقه همكاري با بهرام بيضايي را نيز در كارنامه دارد دومين هنرمندي بود كه از روي متني دستنويس به ارايه اظهاراتي درباره نقش اين هنرمند پرداخت. «هركس يكي دو اثر از استاد خوانده باشد به راحتي متوجه ژرفاي انديشه، تخيل قوي، حس مسووليت نسبت به جامعه، انسان و انسانيت ميشود. ايستادگي در برابر كهنگي، كهنه پرستي، خشك مغزي، مبارزه با دروغ و ريا و يادآوري ريشهها در قالب قصههايي پركشش ارايه شده است. او هربار گوشزد و تشويق ميكند كه از قلدري و عربدهكشي نهراسيم كه حقيقت و واقعيت انكارناپذير و زير پا لهنشدني هستند. اموري كه فقط باور و انديشه و دانش ميخواهد و اگر مبارزه با جهل نيمهكاره بماند فقط از طريق روشنگري توسط ديگري ادامه پيدا ميكند.» بخش ديگري از متن اين بازيگر پيشكسوت به نقشي كه بيضايي در آثارش بر دوش زنان گذاشته اشاره داشت: «نقشي كه خلقت بر دوش زن گذاشته و او با صبوري، تحمل درد و سختي قدرتمندانه با چنگ و دندان بندها را باز ميكند و فريبها را آشكار.» گلاب آدينه در انتها با آرزوي سلامتي براي بهرام بيضايي به نوعي حرف دل جمع را بيان كرد كه: «هركجا هست همچنان سلامت و دست به قلم باشد و كشور ما هم اگر لايق باشد پذيراي ايشان خواهد بود.»
شهلا لاهيجي نيز بخشهايي از مقاله قديمي خود با عنوان «سيماي زن در آثار بهرام بيضايي» را خواند. بريدن كيك تولد هنرمند غايب و عكسهاي يادگاري و پيامهاي تبريك به بهرام بيضايي
پايان بخش اين مراسم بود.