چرايي عطش ديده شدن از كامنتهاي فحش تا ثبتنام براي رياستجمهوري
زماني براي پركردن خلأها، ابراز وجود و بيان خواستهها
سيدحسن موسوي چلك
رييس انجمن مددكاران اجتماعي ايران
آيا بايد به هر قيمتي ديده شد؟ اين سوالي است كه در روزهاي گذشته و با حضور مردم زيادي براي ثبتنام در انتخابات رياستجمهوري در جمعهاي مختلف آدمهاي متفاوتي از يكديگر پرسيدهاند. اما پاسخ اين سوال منفي است و بايد گفت كه ما نميتوانيم به هر قيمتي كاري انجام دهيم كه ديده شويم.
يكي از نيازهايي كه مردم در جامعه احساس ميكنند، نياز به ديده شدن يا ايجاد فرصتي براي ابراز وجود است. اين موضوع نه تنها محدوديت سني ندارد و گروههاي مختلف سني را پوشش ميدهد بلكه نياز به شهرت، توجه و ديده شدن از موضوعاتي است كه تنها مختص به جامعه ما نيست و در همه جوامع اين اتفاق ميافتد اما شكل و نحوه بروز آن متفاوت است. ديروز ثبتنام انتخابات رياستجمهوري به پايان رسيد. در چند روزي كه ثبتنام در جريان بود افراد مختلفي با ديدگاه و تيپهاي متفاوت در وزارت كشور حاضر شدند تا براي دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري ثبتنام كنند اما اين افراد در واقع ميدانستند و آگاه بودهاند كه شرايط سني لازم را ندارند، رجل سياسي و مذهبي نيستند و حتي اين نكته را نيز باور داشتند كه رد صلاحيت ميشوند، اما باز هم اين رفتار را از خودشان نشان دادند. ولي با وجود همه اين مسائل چرا باز در صف ميايستادند و ثبتنام ميكردند؟ اين موضوع برميگردد به كمبودها و سرخوردگيهايي كه افراد در گذشته داشتهاند و امروز خودش را به اين شكل نشان ميدهد. بخش ديگر اين موضوع به اصطلاح امروزي مربوط به جوگير شدن آدمها است. تحت شرايط احساسي، در رفتار يا كنشهاي مردم منطق حاكم نيست و رفتاري را كه در شرايط عادي از خود بروز ميدهند، فراموش ميكنند. نكته ديگر در پاسخ به سوالي كه مطرح كردم اين است كه اين افراد در رسانهها و نزد خانواده خود مطرح و معروف ميشوند. يعني فردي كه طول عمر خود پايش به رسانه باز نشده است، الان فرصت را مهيا ميبينيد كه مطرح شود. خبرنگارها با او مصاحبه ميكنند، عكسش در شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود و رسانههاي آن طرف مرزها هم به دليل بهرهبرداري سياسي چهره او را نشان ميدهند و در نزد خانواده و افراد فاميل هم معروف ميشود. اما اين موضوع اتفاقي عادي نيست بلكه برميگردد به خلأهاي عاطفي و كمبود محبتهايي كه اين افراد در گذشته داشتهاند و در زندگي خود تجربه كردهاند كه در مواقعي اين خلأها بايد خود را بروز دهند. و چون محدوديتي براي ثبتنام در انتخابات وجود ندارد اين افراد اين موقعيت را فرصتي مناسب براي پر كردن خلأها ميبينند. حالا ممكن است برخي از اين افراد بگويند كه ما اعتماد به نفس لازم را داريم اما واقعيت اينطور نيست، چرا كه كسي كه خود را به اين شكل نشان ميدهد عزت نفس خود را خدشهدار ميكند و همين هم نقطه ضعفي است كه در زندگي اين افراد وجود دارد.
اما چرا اين افراد خلأ عاطفي و كمبود توجه دارند؟ در پاسخ بايد گفت كه شايد ما در كشورمان فرصتهاي كمي براي ابراز وجود جوانان به وجود آوردهايم. وقتي در جامعهمان فرصت ابراز وجود، ابراز عقيده، گفتوگو، بيان ديدگاه و... وجود ندارد، افراد سعي ميكنند از فرصتهايي كه به صورت رسمي ايجاد ميشود، استفاده كنند. البته گاهي هم اين فرصتها در شبكههاي مجازي است و افراد براي جلبتوجه و گرفتن لايك دست به اقداماتي ميزنند كه نمونههاي زيادي وجود دارد. اين موضوعات همانطور كه توضيح دادم برميگردد به خلأهاي عاطفي افراد كه تا به امروز براي آنها پوشش داده نشده است. پس پيش خود ميگويند وقتي بسترهاي ابراز وجود در جامعه براي من به وجود نيامده است تا خودم را نشان دهم يا هيجاناتم را خالي كنم، سراغ فرصتهاي محدود يا گستردهاي كه در فضاي رسمي ايجاد ميشود، ميروم. اما اينكه اين افراد سراغ چنين فرصتهايي براي پر كردن خلأهاي زندگيشان بيايند، براي كشور ميتواند پيامدهاي منفي داشته باشد. از طرفي رسانههاي خارج از مرز كشورمان از اين اتفاق بهرهبرداري سياسي ميكنند و از طرف ديگر ممكن است ثبتنام برخي از اين افراد در جهت انتقاد به قانون، تمسخر سياستگذاران و بيان حرفهايشان باشد كه در كل اين روند خوشايند نيست. اي كاش براي خروج از اين روند و تجربه نكردن آن در سالهاي آينده با آموزش، اطلاعرساني صحيح، بازنگري در قانون، آموزش حقوق شهروندي به شهروندان و در اختيار گذاشتن فضا براي جوانان و نوجوانان براي ابراز وجود و بيان حرفها و خواستههايشان ديگر شاهد چنين وضعيتي در زمان ثبتنام انتخابات كه يكي از حساسترين و مهمترين اتفاقها در كشور است، نباشيم.