• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3173 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۵ بهمن

مروري بر فيلم‌هاي به نمايش درآمده در روز دوم-سينما رسانه

بازگشت فيلمسازاني از دو نسل به دوران اوج

سحر عصرآزاد

 «خداحافظي طولاني» فرزاد موتمن بر اساس فيلمنامه‌يي از اصغر عبداللهي ساخته است. فيلمي كه به مثابه بازگشت اين فيلمساز تجربه‌گرا به دوران آثار موفق كارنامه‌اش محسوب شود. فيلمسازي دغدغه‌مند و علاقه‌مند به گونه‌ها و ژانرهاي سينمايي كه اين‌بار يك درام عاشقانه را بر بستر يك وسترن امروزي در قشري حاشيه‌نشين به تصوير مي‌كشد. فيلم با وامداري به الگوهاي تثبيت شده ژانر
به نوعي هم برآمده از حسي نوستالژيك به آثار قديمي است هم حسرت عشق‌هاي عميق فراموش شده كه پيوند زدن اين دو وجه در كنار هم مي‌تواند امتياز مهم فيلم باشد. شخصيت اصلي فيلم مردي به نام يحيي است كه پس از بازگشت از زندان قصد دارد به موقعيت اجتماعي گذشته‌اش بازگردد و اين تلاش همگام با بحران عاطفي كه در حريم خانه‌اش مي‌گذرد، موقعيت او را دراماتيك و ويژه مي‌كند. فيلم غافلگيري‌هاي جذابي براي مخاطب دارد هم به لحاظ دراماتيك هم به جهت ثبت حضوري غير قابل انتظار از سعيد آقاخاني در يك نقش جدي و منحصر به فرد. مهم‌تر اينكه ريسك هوشمندانه سازندگان فيلم براي انتخاب او به‌خوبي جواب گرفته و از بخت‌هاي نامزدي سيمرغ است.
 «چهارشنبه 19 ارديبهشت» وحيد جليلوند با فيلمنامه‌يي از علي زرنگار، جليلوند و حسين مهكام نخستين تجربه اين فيلمساز جوان است كه حاصل يك دغدغه‌مندي اجتماعي است كه به سبك مستندهاي اجتماعي ساخته شده است. فيلم در سه اپيزود يك قصه محوري را دنبال مي‌كند كه ماجراي چاپ يك آگهي كمك مالي در روزنامه است كه عده زيادي را دور هم جمع مي‌كند. هرچند ساختار اپيزوديك به ويژه در سينماي ايران كهنه و كليشه‌يي شده اما در اين فيلم، رئاليسم تلخ موقعيت‌هاي طراحي شده در دو اپيزود اول مي‌تواند تا حد زيادي اين قالب امتحان پس داده را كاربردي و واجد جذابيت كند. تلخي موقعيت زوج اپيزود اول كه با تصادف و زمينگير شدن شوهر به نوعي شاكله خوشبختي‌شان برهم خورده به ويژه با روايت موجز اين اپيزود تشديده شده است. قصه‌يي كه بحران محوري را به شكلي دروني به تصوير مي‌كشد و به واسطه حضور نيكي كريمي و جليلوند در نقش‌هاي اصلي جلوه بيشتري پيدا كرده است. در اپيزود دوم اين بحران محوري به شكل بيروني سر باز مي‌كند و رئاليسم تلخ و خشن حاكم چاره‌يي جز همراهي رنج آور مخاطب با فيلم باقي نمي‌گذارد در عين حالي كه حضور تاثيرگذاري از بازيگران اين اپيزود هم ثبت شده است. اما در اپيزود پاياني كه به نوعي نخ تسبيح دو بخش ديگر است هم رويكرد فيلم به سمت شعار و اغراقي نامتناسب پيش مي‌رود هم نقش‌آفريني‌ها با بازي‌هاي دو اپيزود ديگر همخواني ندارد. به گفته بهتر اين عدم يكدستي به رئاليسمي كه در دو اپيزود ديگر پرداخته شده، لطمه زده و كار را از تعادل و شكل ايده‌آل خود خارج كرده است.
 «خانه دختر» شهرام شاه‌حسيني
بر‌اساس فيلمنامه‌يي از پرويز شهبازي شكل گرفته است. فيلمسازي جوان و خوش‌قريحه كه نتوانست دغدغه‌مندي خود را از عرصه فيلم كوتاه به دوران فيلمسازي بلند بياورد و مرور كارنامه‌اش همواره با آه و حسرت همراه بود. اين‌بار شاه حسيني با انتخاب فيلمنامه‌يي از يك نويسنده- كارگردان خوش سليقه و جزيي‌نگر به مساله‌يي ملتهب در باب دختران مي‌پردازد كه به واسطه اهميت و البته حساسيت‌برانگيزي آن كمتر به شكل مستقيم مورد توجه قرار گرفته است. «دختري با كفش‌هاي كتاني» از معدود فيلم‌هايي است كه توانست بحران دختري نوجوان را در مواجهه با تحقير و توهين ناشي از مراجعه اجباري به پزشك قانوني، تبديل به بحراني دراماتيك براي شكل گرفتن يك فيلم كند. در اين فيلم هم به زندگي و روابط چند دختر جوان دانشجو پرداخته مي‌شود كه يكي از آنها در شب عروسي‌اش به شكلي مشكوك مي‌ميرد و كنجكاوي دو دوست او براي كشف حقيقت منجر به گره‌گشايي از رازي تلخ مي‌شود. طبعا فيلم از عنوان فيلمنامه‌نويس خوش ذوقش بهره مي‌گيرد اما قطعا سليقه‌مندي شاه‌حسيني هم در سر و شكل دادن به اين درام ملتهب نقش مهمي داشته است. تلاش او براي ترسيم تصويري باورپذير و غافلگيركننده از اين بحران كه بيش از هر چيز به ريشه باورهاي سنتي و غلط باز مي‌گردد، همراه با تعليق‌هاي بجا از نكات قابل تامل فيلم است كه اين بازگشت را خوشايند مي‌كند.
 «موقت» به نويسندگي و كارگرداني امير عزيزي هم نخستين تجربه اين فيلمساز جوان  است كه به مسائل يك خانواده در آستانه نقل مكان مي‌پردازد. فيلم در ادامه رويكردهاي نسل جديد به درام‌هاي دروني و شخصيت‌پردازانه، متكي بر يك موقعيت دراماتيك نه چندان پررنگ است كه از خلال آن شخصيت‌هاي پيراموني به نوعي افشا مي‌شوند. اما خط قصه‌يي كه قرار است به شكلي كمرنگ اين روابط را در كنار هم معنادار كند به‌گونه‌يي پراكنده و نامنسجم است كه نمي‌تواند در زمان متعارف يك فيلم بلند مخاطب را با خود همراه كند و حتي نمي‌تواند مخاطب را اندكي به اين كاراكترها نزديك كرده و حس قرابت با آنها به وجود بياورد. چراكه ماجراي پيدا شدن يك اسلحه كُلت در خانه و گلوله‌يي كه گم شده و تلاش براي سرپوش گذاشتن بر اين بحران و حل مقطعي آن،
به واسطه پرداخت فيلم و تصويري كه از شخصيت‌ها و روابط‌شان ارايه مي‌شود، نمي‌تواند اهميت لازم را پيدا كرده و يك تعليق و بحران دروني را شكل دهد تا مخاطب حداقل همراهي را با فيلم داشته باشد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون