يوزپلنگ افتخاري لوكارنو به تاد هينز اهدا شد
هينز مستند گروه قديمي راك را ميسازد
بهار سرلك
تاد هينز، كارگردان امريكايي به تازگي يوزپلنگ افتخاري جشنواره فيلم لوكارنو را به خانه برد. اين فيلمساز سينماي مستقل در حال تدارك كارگرداني نخستين مستند خود درباره گروه راك «ولوت آندرگراوند» است. به گزارش ورايتي، اين فيلمساز و فيلمنامهنويس در جشنواره فيلم لوكارنو خبر ساخت اين مستند را تاييد كرده است. لوكارنو جايزه يوزپلنگ افتخاري خود را 26 سال پس از اينكه نخستين فيلم بلند هينز، يعني «سم»، را در بخش رقابتي پذيرفت، اهدا كرد. با نمايش اين فيلم در لوكارنو به شكلگيري حرفه يكي از تحسينشدهترين فيلمسازان سينماي مستقل كمك كرد. هينز خبر ساخت اين مستند را 50 سال پس از انتشار نخستين آلبوم اين گروه راك به نام «ولوت آندرگراوند و نيكو» تاييد كرده است. اين مستند كه هنوز نام آن مشخص نيست و در مرحله پيشتوليد قرار دارد بر «فيلمهاي اندي وارهول، بر فرهنگ غني فيلمهاي تجربي متكي است؛ فيلمهاي تجربي زباني است كه آن را از دست دادهايم و بهشدت از آن دور شدهايم.»
هينز يكي از چالشهاي ساخت اين مستند را تعداد كم مستند از اين گروه ميداند بنابراين او سراغ منابع، متريال، فيلمهاي آرشيو و موجود و همچنين سينماي حقيقي و آثار حقيقي رفته است. همچنين هينز قصد دارد مصاحبههايي با اعضاي بازمانده اين گروه و اعضاي جريان هنري دهه 1960 در فيلم بگنجاند.
هينز بار ديگر در اين مستند، همانند فيلمهايش، شخصيتهايي را به نمايش ميكشد كه «خودآگاهانه يا غيرعمدي» روح غالب زمانهشان را در هم ميشكنند مثل فيلم «Velvet Goldmine» كه اداي احترامي به گروه گلم راك بريتانيايي دهه 1970 است يا آشفتگياي كه اخلاقمداري محافظهكارانه كه در فيلم «دور از بهشت» (2002) به نمايش درآورد. فيلمي با بازي جوليان مور كه جايزه بهترين بازيگري زن را براي او به ارمغان آورد و هينز را نامزد بهترين فيلمنامهنويسي آكادمي اسكار آن سال كرد.
هينز اين روزها روي پروژه سريال تلويزيوني كوتاهي با آمازون درباره «يكي از چهرههاي مهم تاريخي و فرهنگي» كار ميكند. او بدون اينكه هويت سوژه فيلم را فاش كند، ميگويد: «در اين سريال به بازنگري چهرهاي كه فراموش كردهايم چه طرز تفكر راديكالي داشته، ميپردازيم. اين طرز تفكر او را فراموش كردهايم چون اين افكار با فرهنگ و نگرش ما به عنوان جامعهاي مدرن آميخته شده بودند.»
او ميگويد: «از طرفي ولوت آندرگراوند برآمده از حقيقيترين نمونه تجربي فيلم، هنر معاصر و مردود خواندن مصرفكنندههاي فرهنگي غالب در دوره غني و پربار دهه 1960 نيويورك است.» گويي هينز به تناقضگويي علاقهمند است. او بازي جوليان مور در «شگفتزده» را قابل ملاحظه توصيف كرده بود آن هم نه به خاطر كارهايي كه ميكند بلكه به خاطر كارهايي كه نميكند. هينز در فيلم «من آنجا نيستم» پرترهاي از باب ديلن ارايه ميكند و در آن نامفهوم بودن رفتارهاي ديلن را ثابت ميكند. مستند ولوت آندرگراوند هم فيلمي است كه به تناقضها ميپردازد. هينز ميگويد: «آنها از تاثيرگذارترين گروههاي راك بودند و همانطور كه برايان انو، موزيسين انگليسي ميگويد هر كسي كه نخستين آلبوم آنها را خريد، گروه موسيقياي را تشكيل داد.»
آلبوم ولوت آندرگراوند و نيكو 30 هزار نسخه فروش داشت و روي حرفه موسيقي هنرمنداني همچون ديويد بويي تاثيرگذار بود. هينز ميگويد: «تاثيرگذاري آنها به فروش يا ديده شدن يا راههاي رسيدن به موفقيت، ربطي نداشت.»
او كه دو روز قبل از دريافت جايزه يوزپلنگ افتخارياش در اين گفتوگو شركت داشت، درباره سبك سريال تلويزيوني آمازون حرفي نزد. اما اين سريال و فيلم مستند هر دو به روايتي در گذشته ميپردازند اگرچه در پي پژواك آن در دوران معاصر هستند.