تثبيت ثبات با كارلوس
رامتين جباري
اينكه كيروش باز كنار خط ميايستد و تمام قد تيمملي را هدايت ميكند يك نشانه مثبت براي فوتبال ايران است. نشانه تمرين آوانگارد ثبات در عين بيثباتي سنت شده؛ براي مايي كه عادت داريم به محله برو بيا، انتصاب، انفصال و استعفاهاي يكشبه، درگوشي و پيامكي كه براي سالهاست كه نه عجيب است نه غريب.
از ابتداي سال90، تا امروز و احتمالا تا نيمه تير ۹۷ و پايان جامجهاني 2018 روسيه؛ «ثبات» براي نيمكت ايران، كه پيش از كيروش، مثل پرواز براي برادران رايت، رويايي شيرين و نسبتا ناممكن بود، پس از كيروش و با او ممكن شد و امروز به پرواز رسيده. اينكه او به اندازه روزهاي جامجهاني برزيل محبوب هست يا نيست، برميگردد به درد مشترك و ضربان نبض مردمي كه يك ذخيره نامتناهياند براي انتخاب هر نوع پديدهيي در بين سوژههاي روز و تبديل آن به يك بزنگاه تاريخي! براي همين جداي از تب داغ اما گذراي تابستاني كه گذشت، جايگاه «سرمربي» در تيمملي ايران تثبيت شد؛ جايگاهي كه از وزارت ورزش گرفته تا نمايندگاني در مجلس و تا ته دل رييس فدراسيون مربوطه براي تغييرش تلاش كردند.
امروز وقتي به اردوي تيمملي ميآييم، به آساني ميبينيم كه زبان، ادبيات و رفتار اين تيم با فوتبال بدنه ايران كاملا متفاوت شده. كيروش كه تا همين سال گذشته براي تبيين اصول حرفهيي در فوتبال ايران تنها بود و گاه تا انجام عمليات انتحاري پيش ميرفت، حالا درصد غالب فوتباليستهاي ايراني و مردم را در صف طرفدارانش ميبيند و در بين اهالي رسانه حامياني دارد كه تا ديروز منتقد جدي او بودند. اين «تفاوت» تيمملي با جريان رايج فوتبال ايران وقتي مهمتر ميشود كه فراموش نكنيم اين آداب حرفهيي و رفتار تازه در اردوي تيمملي ثمره يكي از ضعيفترين دورههاي مديريت فدراسيون فوتبال است.
نكته نسبتا آخر ـ از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ نزديك به هشت نفر با عنوان موقت يا دايم سرمربي، روي نيمكت تيمملي ايران جلوس فرموده بودند.