• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3191 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۷ اسفند

دروازه غار؛ دروازه اعتياد


  ياور مومن/ 10 دقيقه ديگري هم وقت هست كه كنار بخاري برقي بنشينيم و حرف بزنيم و به همين بهانه پاهايمان كمي گرم شود. از آنهايي كه مي‌آيند به مراكزي از اين دست و هر كدام‌شان دنيايي از خاطره و زندگي مسجل هستند ياد مي‌كند اما وسط حرف‌هايش تلفن زنگ مي‌خورد و رشته كلام پاره شده ديگر. صداي زنانه مسني از پشت خط مي‌گويد: «من مادرِ... هستم. امروز نمي‌آد، امكانش هست من بيام داروش رو بگيرم؟» آقاي مشاور شرح مي‌دهد كه چقدر مادرها و همسرها در ترك اعتياد بچه‌هايشان وقت مي‌گذارند و دقيق هستند: «همين خانمي كه الان زنگ زد، چهار ماه پيش خودش بچه‌اش رو براي درمان آورد پيش ما. بچه نيست، 29 ساله شه. دو هفته اس كه نمي‌آد، معلوم نيست كجاست. ما معمولا زنگ نمي‌زنيم به خانواده‌هاشون. اما اگر كسي زنگ بزنه، استقبال مي‌كنيم. مثل همين خانوم، خونه‌اش پشت باغ فردوسه. روزي كه بچه‌اش رو آورد اينجا گفت كه پدرش وقتي فهميده معتاده، اونو از خونه بيرون انداخته...» مادر اما دلش رضا نداده به ترك فرزند. ترك فرزند معتاد در دروازه غار يعني دو دستي تقديم كردن به كوچه‌هاي پر از ساقي و جنس ارزان. مشاور لحنش جدي‌تر مي‌شود: «مولوي، دروازه غار، امين‌السلطان، انبار گندم، شهرداري و بازارچه‌هاي اينجا از قديم محل مصرف مواد بوده. اينجا افيون، يه آسيب اجتماعي نيست، يه رسم قديميه. پدرها به پسرها آموختن، راننده‌ها، باربرها و كارگرها، تفريح‌شان نشستن دور منقل بوده. يعني الگوي مصرف وجود داشته، منتها ماده مخدر تغيير كرده. از ترياك به هرويين در اوايل دهه 60 و از هرويين به شيره در اوايل دهه 70 و بعد به سمت كراك و امروز هم شيشه.» او كه مشاور يكي از 12 مركز متادون درماني خيابان مولوي است، توضيح مي‌دهد كه امروز معتادهاي سرگردان زيادي به اين محله مي‌آيند تا با ارزان‌ترين قيمت جنس تهيه كنند و معمولا در كوچه پس‌كوچه‌هاي تاريك همين محله آن را مصرف مي‌كنند: «امروز ما با چند چالش اساسي رو‌به‌رو هستيم؛ اول از همه سرانه بالاي اعتياد در اينجاست؛ شايد از هر پنج نفر، يك و نيم نفر معتاد داشته باشيم، مشكل بعدي اين است كه مصرف هم در همين محله انجام مي‌شود چرا كه هم توزيع‌كننده داريم و هم مشتري‌هايي كه از گوشه و كنار شهر به اين محله هجوم مي‌آورند.» اهالي دروازه غار، صبح‌ها را با ديدن تصوير معتادان خوابيده در گوشه و كنار خيابان‌هاي اطراف شروع مي‌كنند و همين موضوع باعث شده كه امنيت محله در وضعيت نگران‌كننده‌اي باشد. روي ديگر اين سكه، نگراني خانواده‌ها از اعتياد فرزندان يا والدين است: «معمولا نخستين واكنش‌هاي ناهنجار به اعتياد در مردهاست اما زن‌ها و خصوصا مادرها بيشتر قدرت درك و تعامل دارند. البته ما زن‌هايي را هم داريم كه از روي ناچاري از شوهر معتادشان حمايت مي‌كنند. حتي زني را هم داشتيم كه اينجا مي‌آمد و پيگير ترك شوهرش بود و براي پول شربت هر روز مي‌رفت و از كميته امداد يا بهزيستي كمك مي‌گرفت. بعضي‌ها هم وضع‌شان خوب است، از بالاي شهر مي‌آيند اينجا تا كسي نفهمد شوهرشان دچار اين معضل شده.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها