اي دوست بيا خرده به بابام نگيريم
مهدي استاد احمد
شعر طنز
ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم/ روزي نگذشته است كه ما وام نگيريم
چون وام بگيريم نباشد غم پرداخت/ زشت است از اين موقعيت كام نگيريم
وقتي كه پدر پشت فلان ميز مدير است/ ما نيز ژن خوب چرا نام نگيريم
از اين پدر خوب چرا و به چه علت/ قول دو سه تا وام سر شام نگيريم
او يك پدر است و همه فكرش زن و فرزند/ اي دوست بيا خرده به بابام نگيريم