• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4146 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۷ مرداد

محكم‌ترين سنگر در جنگ پيش‌رو

سيد محمد بهشتي

در سحرگاه روز دوشنبه سوم شهريور ۱۳۲۰، سفير انگلستان و روسيه به باغ نخست‌وزير ايران در خيابان شاهرضا (انقلاب) رفتند و طي يادداشتي اطلاع دادند كه قواي نظامي آنان ايران را اشغال كرده. سپس صداي طياره‌هاي روس آسمان تهران را فراگرفت و صداي انفجار از گوشه و كنار بلند شد. ارتش ايران در برابر اين تهديدات دو روزي بيشتر مقاومت نكرد. عصر روز پنجم شهريور سربازخانه‌ها خالي و فرماندهان متواري شده بودند. شاه دستور براي جمع‌آوري افراد داد ولي ديگر بي‌نتيجه بود. روز ۲۵ شهريور خود رضاشاه مجبور به ترك ايران شد. صدرالاشراف در خاطراتش مي‌نويسد: «رضاشاه را به عقيده من نه تهديد روس و نه فريب انگليس از ايران بيرون كرد بلكه غرور او و فاصله زياد مابين او و ملت موجب تبعيد او شد. چه آنكه او را قشون اجنبي به اسارت برد و مردم نه‌تنها متاثر نشدند بلكه شادي كردند و به هم تبريك گفتند و اين را نبايد حمل بر بيوفايي مردم ايران كرد بلكه حقد و خشم ملت نسبت به او به درجه‌اي بود كه در آنوقت به خذلان او راضي و خشنود بودند...».

در ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ با حمله هوايي عراق به ايران جنگ ميان ايران و عراق رسما آغاز شد. جنگي كه پس از جنگ ويتنام طولاني‌ترين جنگ سده بيستم شناخته شد و هشت سال طول كشيد. اين حمله با اشغال متفقين از چند جهت شباهت داشت؛ هر دو در سده بيستم روي داد، در هر دو جنگ چندين دولت عليه ايران متحد بودند كه بنيه نظامي و اقتصادي‌شان بيشتر بود. متقابلا از جهات بسياري افتراق داشت؛ در مقابلِ ارتشِ متفقين، ارتش مدرن رضاشاه قرار داشت كه در آن زمان در اوج اقتدار بود. در حالي كه حمله عراق به ايران كمتر از دو سال پس از انقلاب ۵۷ و در شرايطي بود كه قواي نظامي ايران هنوز فرصت احيا نيافته بود. با اين اوصاف، هم تفرق ارتش ايران در قبال قواي متفقين و هم مقاومت در برابر حملات نيروهاي عراق، خلاف انتظار بود. علت تسليم شدن در برابر متفقين، ضعف بنيه نظامي نبود چه اصلا ارتش حاضر به ورود به گود نبرد نشد. آنچه فروپاشيد زنجيره اتحاد دولت و ملت بود كه پيش از اينها سست شده بود. اما اتكاي رضاشاه به قوه قهريه‌اش كه گهگاه آن را جهت سركوب ملت به كار مي‌برد مانع درك اين موضوع شده بود. متقابلا در جنگ تحميلي اين جامعه ايراني بود كه مقاومت كرد. چنانچه ديديم در سالي كه عراق با بمباران شيميايي حلبچه ميزان دنائت خود را نشان داد و با موشكباران تهران قوه نظامي خود را به رخ كشيد و هر تجمعي خطرناك بود، ملت حتي آنان كه پيش از اين در هيچ نمازي شركت نكرده بودند، در نماز جمعه حاضر شدند. گويي فارغ از زورمندي دشمن، اين فاصله دولت و ملت است كه سرنوشت هر جنگ را رقم مي‌زند. البته اصطلاح «ملت» چيزيست كه هر دولتي به كار مي‌برد اما واقعيت اين است كه هر دولت معناي متفاوتي از «ملت» مراد مي‌كند. گويي هر زمان «ملت» بنا به فاصله‌اي كه از دولت دارد قابل تعريف است.

در هشت سال دفاع معني «ملت» به همه اقوام ايراني و پيروان همه اديان و همه كساني كه كشورشان را دوست داشتند با وجود هر اختلاف سليقه‌اي توسعه يافت. ملتي كه احساس مي‌كرد با مشاركت در جنگ در حقيقت دارد بهاي صيانت از عزتي را مي‌پردازد. لذا از خط اول جبهه تا عمق سرزمين اين ملت بودند كه در حال مقاومت بودند و نه صرفا قوه قهريه ايران. عراق هرچند تصور صحيحي از ضعف بنيه اقتصادي و نظامي ايران داشت، در تشخيص استحكام زنجيره دولت و ملت اشتباه كرد و همين هم عامل شكستش بود.

اينك امريكا اعلان جنگ اقتصادي ديگري كرده. جنگ اقتصادي هرچند ظاهر خونباري ندارد اي‌بسا از جنگ نظامي خسارت‌بارتر باشد. نتيجه جنگ اقتصادي پيشِ‌رو را ميزان مشاركت ملت تعيين مي‌كند. هشت سال دفاع دقيقا به همين علت، با وجود اينكه طولاني‌ترين جنگ بود كم‌هزينه‌ترين جنگ نيز شد. پس براي اينكه بتوانيم نتيجه جنگ اقتصادي پيش رو را برآورد كنيم بايد به فاصله دولت و ملت، يا به عبارت ديگر به معني «ملت» نزد «دولت» رجوع كنيم. براي سربلندي در جنگ اخير، سود دولت در اين است كه هر چه سريع‌تر مفهوم «ملت» را به همه مردم ايران تسري دهد و لاجرم بايد قدم‌هايي براي حذف فاصله بردارد. چراكه جامعه مدني برخلاف جامعه بر خلاف آنچه از دور ديده مي‌شود انتقامجو نيست بلكه اهل مدارا، باتدبير و وقت‌شناس است. پس دولت مي‌تواند با اعتماد به ملت اميد داشته باشد كه اگر قدمي به سمت تقرب بردارد، ملت نيز با آغوش باز استقبال خواهد كرد. اين مستحكم‌ترين سنگر دفاع از كيان ايران در جنگ پيشِ‌رو است؛ «به حداقل رساندن فاصله دولت و ملت.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون