طيفي از اصلاحطلبان كليد زدند
استيضاح حضرتي بهخاطر استيضاح كرباسيان
مسعود كرباسيان وزير امور اقتصادي و دارايي دولت استيضاح شد. جلسه استيضاح او 2 روز قبل برگزار شد و حالا ديگر كرباسيان، وزير نيست. هرچند با اتمام اين جلسه استيضاح، بحث درباره ابعاد مختلف اين استيضاح همچنان ادامه داشت و همچنان نيز ادامه دارد. مباحثي درباره حواشي بعضا عجيب، غريب جلسه، همچون ماجراي جار و جنجالي كه عبدالرضا عزيزي، نماينده شيروان درجريان نطق مهرداد لاهوتي نماينده لنگرود پيش آورد و در حالي كار به درگيري لفظي اين دو نماينده عضو فراكسيون مستقلين ولايي كشيد كه اگر وساطت وكيلي اصلاحطلب و چند نماينده ديگر نبود، احتمالا كارشان به جاهايي باريكتر و حتي درگيري هم ميرسيد. هرچند همين ميزان از تنش هم نهتنها سوژهاي داغ به كاربران فضاي مجازي و البته رسانههاي رسمي داد، بلكه سر از معتبرترين نشريات بينالمللي نيز درآورد و تنها در يك فقره، به عنوان عكس منتخب روز «گاردين» برگزيده شد. البته همه مباحث بعد از استيضاح از جنس مسائل حاشيهاي نبود. بسياري نيز طبق معمول و مطابق انتظار، ابعاد مختلف اين جلسه روز يكشنبه را درروند پيشبرد اهداف سياسي و برنامههاي اقتصادي دولت بررسي كردند و چه تحليلها كه از دل آن بيرون نياوردند. آنجا كه عدهاي استيضاح كرباسيان را حلال تمام مشكلات اقتصادي اين روزهاي كشور بهخصوص درمورد بحران در بازار ارز و سكه دانسته و گروهي بركناري وزير اقتصاد را از اساس بيفايده تحليل كرده و طوري نوشتند و گفتند كه انگار نه انگار يك وزير مملكت، آن هم وزير اقتصاد و دارايياش بركنار شده است. البته اين بحث، بهنحوي ديگر لابهلاي سخنان 14 ناطق موافق استيضاح و 2 ناطق مخالف آن و همچنين در ميان صحبتها و توضيحات خود وزير نيز مطرح شد و از قضا يكي از مباحث اصلي جلسه همين بود كه آيا با استيضاح وزير اقتصاد، مشكلات اقتصادي حل ميشود يا نه.
مرد كهن يا جوانمرد كاردان
در اين ميان يكي ديگر از مباحث بحث شيرين جانشيني بود. اينكه حالا با خالي شدن كرسي مهم وزارت اقتصاد، قرعه به نام چه كسي خواهد افتاد و گزينه بعدي با چه اهداف، سياستها و روشهاي اقتصادي ازسوي رييسجمهور انتخاب شده و با چه اهداف، سياستها و روشهاي اقتصادي كار خود را در ادامه اين راه پر پيچ و خم پي خواهد گرفت. هرچند عدهاي نيز گفتند كه قبول اين مسووليت خطير در اين اوضاع دشوار و سخت، كار هركسي نيست و به قول معروف عبور از اين راه ناهموار، «مرد كهن و كارآزموده ميخواهد.»! همزمان البته عدهاي باز همچون هر بار كه صحبت از ترميم كابينه و انتصاب گزينه جديد در كابينه به ميان ميآيد، بر «جوانگرايي» تاكيد كرده و گفتند آنچه اكنون حاصل شده، نتيجه كار همان «كهنهكارها» و «مردان كهن» است و لازمه تغيير و اصلاح امور، به كار گرفتن جوانمردان كاري است.
طيفي از اصلاحطلبان عليه اميد
علاوه بر تمام اينها، بحث درباره ابعاد سياسي اين استيضاح نيز يكي ديگر از مباحث بود. صحبتهايي كه دامنه آن از يكسو به نحوه عملكرد فراكسيونهاي سياسي مجلس و مباحث جناحي ميرسيد و از ديگرسو تاثير آن استيضاح بر روندها و رويدادهاي سياسي ديگر در كشور، بهخصوص بحث سوال از رييسجمهور را كه امروز در دستوركار مجلس است، شامل ميشد. در كنار تمام اين گفتهها، نوشتهها و تحليلها اما شايد يكي از چالشانگيزترين و دامنهدارترين مباحث، صحبت درباره نقش برخي نمايندگان متقاضي استيضاح در تحقق اهداف استيضاحكنندگان و به نتيجه رساندن استيضاح كرباسيان بود. اتفاق جالبي كه ازقضا با تاكيد ويژه بر يكي از نمايندگان اصلاحطلب و ازقضا بيش از همه از سوي خود اصلاحطلبان رقم خورد. در اين حال و اوضاع، البته بودند طيفي از اصلاحطلبان كه نظري متفاوت از اين داشته و اتفاقا فراكسيون اميد را بهخاطر عدم حمايت از اين استيضاح مورد انتقاد قرار دادند. هرچند استدلال اين گروه دوم چندان ديده و شنيده نشد.
چرا بايد كرباسيان استيضاح ميشد؟
شايد بهدليل آنكه حالا چند سالي است انتقاد از فراكسيون اميد و نمايندگان اصلاحطلب مجلس مد روز رسانهها شده و گويا بيش از حمايت از اين فراكسيون خريدار دارد. هرچه بود اما اين گروه معتقد بودند به دلايل متعدد فراكسيون اميد بايد خود پيشگام استيضاح ميشد. آنها اولا ميگفتند سكوت دربرابر انفعال دولت در اوضاع نابسامان اقتصادي نه بهنفع جريان اصلاحات است و نه مهمتر از آن، نفعي براي مردم به همراه خواهد داشت. درثاني استدلال ميكردند باتوجه به تلاش گسترده طيف تندروي جريان اصولگرايي و مشخصا اعضاي جبهه پايداري در مجلس براي كشاندن رييسجمهور به مجلس و تحت فشار قرار دادن روحاني بهبهانه سوال از رييسجمهور، اميديها بايد با استيضاح وزير اقتصاد كه حتي اگر مقصر اصلي اوضاع نابسامان اقتصادي كشور نباشد كه تاحدودي هست، سخنگوي تيم اقتصادي و مهمترين مقامي است كه مجلس قادر به استيضاح اوست، كمي از اين فشار پايداري بر دولت را كاهش دهند. جالب آنكه اصولگرايان در روزهاي پيش از آن، اصلاحطلبان مجلس را متهم ميكردند كه هدفشان از استيضاح كرباسيان همين بوده و دراين ميان، اصلاحطلبان نيز تلويحا گفته بودند كه بايد بهجاي سوال از رييسجمهور، از روحاني بخواهيم تيم اقتصادي دولتش را ترميم كند و اگر چنين نكرد، ناچاريم به استيضاح وزراي اين تيم. دراين ميان اما صداي مخالفان استيضاح كرباسيان در جبهه اصلاحات بلندتر بود. بهخصوص آن طيفي از جريان اصلاحات كه تا پيش از اين، بيش از همه منتقد فراكسيون اميد و عملكرد رييس اين فراكسيون بودند، ناگهان مدعي و مدافع فراكسيون شده و گفتند كه چرا يك عضو اين فراكسيون برخلاف نظر ساير اعضاي اميد، براي استيضاح كرباسيان نطق كرده و تيتر زدند «گلبهخودي» زده است. اين انتقادها از آن يك نماينده خاص اصلاحطلب كه الياس حضرتي نماينده تهران باشد اما در حالي به اوج رسيد كه حضرتي تنها اصلاحطلب و اميدي ناطق در آن جلسه استيضاح نبود. هادي بهادري نماينده اروميه، جليل رحيميجهانآبادي نماينده تربتجام و علي ساري نماينده اهواز نيز اعضاي فراكسيون اميد بودند و نهتنها به استيضاح كرباسيان راي دادند، بلكه همچون حضرتي عليه وزير اقتصاد و برخلاف نظر اعلامي فراكسيون اميد نطق كردند. در اين ميان ازقضا الياس حضرتي كه اينچنين مورد انتقاد قرار گرفت، تنها اميدي اين جمع بود كه پيش از جلسه اعلام كرد باتوجه بهنظر فراكسيون مبني بر حمايت از وزير اقتصاد، براي آنكه خود نظري ديگر دارد، از اين فراكسيون استعفا كرده است. حال آنكه بهادري، رحيمي و ساري حتي در اين حد نيز هزينه شخصي ندادند. شايد مهمتر از اينها آن بود كه رحيميجهانآبادي تنها نمايندهاي بود كه چند نوبت در نطقش، خود را عضو فراكسيون اميد و يك اصلاحطلب حامي دولت معرفي كرد.
صداي مخالفان
اينها اما به نظر براي منتقدان كفايت نميكرد و اوضاع چنان پيش رفت كه فيالمثل شيرزاد عبداللهي روزنامهنگار اصلاحطلبي كه البته پيشتر او را به عنوان يك كارشناس آموزش و پرورش ميشناختيم، در يادداشتي با عنوان «خطاي آشكار الياس حضرتي»، نوشت: «آقاي حضرتي موضع خودش را اعلام كرده: «رييسجمهور مقصر است و بايد استيضاح شود.» موضع حضرتي يك موضع ناتمام است. حضرتي فقط بخشي از حقيقت را گفته و بخش گُندهتر حقيقت را نگفته است. ويژگي آدمهاي زرنگ و فرصتجو اين است كه هوا را بو ميكشند و درجهت منفعت خود عمل ميكنند. دشوار بتوان تصور كرد كه آقاي حضرتي در جايگاه رهبر اصلاحطلبان راديكال كه از روحاني عبور كردهاند، ظاهر شود.
استدلال استيضاحكنندگان
واقعيت آن است كه طرح موضوع استيضاح روحاني ازسوي حضرتي نيز از اين جهت بود. او با آگاهي از فضاسازيهاي رسانهاي روزهاي گذشته اصولگرايان براي استيضاح رييسجمهور، اين مساله را عنوان كرد و در عمل، نهتنها تلاشي براي اين استيضاح انجام نداد، بلكه در مصاحبهها و اظهارنظرهاي مكررش در روزهاي گذشته بارها و بارها با اين تلاشها مخالفت كرده بود. حضرتي اتفاقا دنبال استيضاح رييسجمهور نبوده و بههميندليل نيز براي استيضاح وزير اقتصاد تلاش كرد؛ تلاشي كه حالا نتيجه داده و اگرچه منجر به بركناري وزير اقتصاد روحاني شده اما فضايي را ايجاد كرد كه تنها 48 ساعت پيش از حضور روحاني براي پاسخگويي به سوالات نمايندگان، تمام آنچه بايد گفته ميشد ازسوي وزير اقتصادش بيان شد و مهمتر از آن، بخش قابلتوجهي از فشار اصولگرايان عليه روحاني نيز گرفته شد. در اين ميان اما نكتهاي كه ناگفته ماند، اين بود كه البته نطق حضرتي نقشي تعيينكننده در راي مجلس به بركناري كرباسيان داشت اما او تنها يكي از 14 نمايندهاي بود كه عليه وزير اقتصاد نطق كردند و آن 13 نماينده ديگر، اگرچه همگي عضو فراكسيون اميد نبودند اما به هرحال عضو فراكسيونهاي مجلس بودند و مهمتر آنكه اين تنها فراكسيون اميد نبود كه رسما با استيضاح كرباسيان اعلام مخالفت كرد، بلكه هر 3 فراكسيون سياسي مجلس، مخالف اين استيضاح بودند و اعضايشان همچون حضرتي عليه استيضاح نطق كردند و راي دادند. اما انتقادها همه به الياس حضرتي رسيد و فراكسيون اميد. اينهاست كه باعث ميشود در انگيزه منتقدان شك كنيم و باورمان نشود آنها صرفا بهخاطر دلسوزي براي دولت و اصلاحات است كه اينچنين، زبان به انتقاد گشودهاند و نه عداوتي با فراكسيون اميد دارند و نه مشكلي با رييس اين فراكسيون.