• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4184 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۴ شهريور

شير خدا و رستم دستان

سيد علي ميرفتاح

در قرآن مجيد، در سوره اسرا، آيه‌اي هست كه هر عاقلي، خواه مومن و خواه دهري، بايد آن را نصب‌العين خود قرار دهد: «ولا تقف ما ليس لك به علم ان‌السمع و‌البصر و‌الفواد كل اولئك كان عنه مسوولا.» ترجمه تحت‌الفظي آيه اين است: چيزي را كه به آن علم نداري دنبال نكن. «تقف» هم‌ريشه است با قفا. پشت سر كسي رفتن را اقتفا مي‌گويند. لفظ قفا را براي پس‌گردن نيز به كار مي‌برند.

در واقع قرآن مجيد آدمي را نهي مي‌كند از اينكه دنبال چيزي برود كه به آن‌ علم ‌ندارد. به‌عبارت ديگري چيزي را كه نمي‌داني نگو. اين توصيه قرآن را به شكل ديگر و با بيان ديگر همه عقلا و حكما هم گفته‌اند. نظيرش را مي‌توانيد در كلمات ويتگنشتاين هم پيدا كنيد آنجا كه مي‌گويد «در باب آنچه نمي‌توان سخن گفت سكوت بايد كرد.» نمي‌توان گفت البته مترادف علم نداري نيست اما منظورم اين است كه در هر شرايطي عقل حكم مي‌كند كه آدمي مراقب زبانش باشد و در هر بابي وارد نشود و اظهارنظر نكند. قرآن مجيد به اين توصيه حكيمانه اضافه مي‌كند كه همانا گوش و چشم و دل مسوولند و در دنيا و آخرت بايد جوابگو باشند. قدما احتمالا به جهت توجه به همين توصيه علمي/ اخلاقي بود كه «نمي‌دانم» را در نوشته‌ها و گفته‌هاي خود تكرار مي‌كردند. واقعا سخت بتوانيد از مردمان هم‌روزگارتان بشنويد كه «نمي‌دانم». بحث ارز پيش مي‌آيد همه صاحب‌نظرند. بحث ديپلماسي و سياست خارجي پيش مي‌آيد همه صاحب ايده‌اند و... لابد شنيده‌ايد كه يكي از مقامات در ستايش از شهدا، زيراب رستم و اسفنديار را زده و گفته كه با وجود شهداي بزرگوار معاصر ديگر نيازي به اسطوره‌ها نداريم. من الان نمي‌خواهم وارد اين بحث بشوم و بگويم كلا و جزئا چنين قياسي مع‌الفارق است. در تكريم شهدا نيازي به پايين آوردن قهرمانان ملي نداريم. وظيفه ملي و ديني ما است كه شهدا را عزيز بداريم و مقام‌شان را تكريم كنيم. شهدا گردن ما حقي بزرگ دارند كه كسي نمي‌تواند، بلكه نبايد منكر شود. خدا را شكر مردم ايران مردم قدرشناسي هستند و هر عقيده و مسلكي كه داشته باشند در حرمت نهادن به شهدا كوتاهي نمي‌كنند. كافي است موقع تشييع‌ پيكر شهداي بزرگوار دوربين به دست بگيريد و بين مشايعت‌كنندگان بچرخيد تا حساب كار دست‌تان بيايد كه همه اقشار مردم و همه نحله‌هاي فكري و همه گروه‌هاي سياسي در تكريم شهدا اتفاق نظر دارند و احترام به آنها را وظيفه خود مي‌دانند. در فيسبوك و توييتر و اينستاگرام هم كه بچرخيد، مي‌بينيد كه پير و جوان و سنتي و مدرن همه مودبانه و قدرشناسانه درباره شهدا سخن مي‌گويند. معني اين حرف اين است كه شهدا در انحصار يك گروه فكري و سياسي نيستند و متعلق به ملت ايرانند. كدام خانواده را مي‌شناسيد كه در زمان انقلاب و جنگ و بعدش در حراست از سرزمين و دين‌مان شهيدي تقديم نكرده باشد؟ بعيد است در اين گزاره كه «شهدا مربوط به ملت ايرانند و جزو افتخارات تاريخ اين سرزمين به حساب مي‌آيند» كسي ترديد داشته باشد. گيرم چهارتا ضدانقلاب و طاغوتي و سلطنت‌طلب ياوه‌هايي به هم ببافند و مزخرفاتي را در رسانه‌ها منتشر كنند. اصل اين است كه ملت ايران نسبتي با شهدا دارد كه با تبليغات مخدوش نمي‌شود. نه تبليغات اين‌طرفي و نه تبليغات آن‌طرفي هيچ‌كدام نمي‌تواند حقانيت شهدا را مخدوش كند. مردم با شهدا غريبه نيستند، سهل است مگر شهدا چيزي غير از مردمند؟ اما متاسفم كه بگويم نهادهاي تبليغاتي، گاهي هم بعض اشخاص، ناخواسته كارهايي مي‌كنند و چيزهايي مي‌گويند تا بين مردم و شهداي‌شان فاصله بيفتد. شهدا بزرگند اما آيا براي اعلام بزرگي آنها بايد اسطوره‌هاي ملي را پايين بياوريم و تخفيف‌شان دهيم؟

شخصا اين مصرع مولانا جلال‌الدين مولوي را بسيار بسيار مي‌پسندم و فكر مي‌كنم راز رستگاري ملي ما در همين نيم‌بيت نهفته است: «شير خدا و رستم دستانم آرزوست». مولانا حكيم بود و بهتر از هر كس ديگري مي‌دانست كه از امتزاج دين و اسطوره چه چراغ‌هايي روشن مي‌شود و چه راه‌هايي براي ما گشوده مي‌شود. خود فردوسي را هم بي‌جهت و براي تعارف و تشريفات حكيم نگفته‌اند. او به خوبي دريافت كه در سايه اسلام بايد كه باورهاي كهن ملي را احيا كند و فرهنگ اين سرزمين را غنا بخشد. مي‌دانيد چرا ما عرب نشديم؟ ما مسلمان شديم، مسلماني‌مان هم بسيار شريف و نظيف و حكيمانه است، اما مثل مصر و سوريه و فلسطين عرب نشديم. يك دليلش وجود حكمايي بود كه فرهنگ ايراني را حفظ و حراست كردند و از منظر ايراني به آموزه‌ها و فرموده‌هاي محمد مصطفي و علي‌مرتضي نگاه كردند و گوش سپردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون