• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4246 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۲ آذر

هابز در زمانه بحران

محسن آزموده

اولا بايد اين تصور عاميانه را كنار گذاشت كه فيلسوفان، دست‌كم فلاسفه بزرگ، در برج عاجي دور از جامعه و مردم، به آسمان‌ها نگريسته‌‎اند و پايشان روي زمين نيست. ثانيا تفكيك ميان فهم جهان و تغيير آن را نبايد زياد جدي گرفت؛ چرا كه هر انديشه‌ورزي جدي و عميقي، تحولي عميق در نظام باورهاي انساني و در نتيجه دگرگوني انكارناپذيري در عالم آدميان است.

تامس هابز، بدون شك فيلسوفي اصيل و بزرگ بود، يكي از انگشت‌شماران تاريخ فلسفه. اهل بريتانيا بود. كشوري كه به دلايل مختلف، از جمله دور بودن نسبي از اروپا، تاريخي نسبتا پايدار و آرام داشته است. با اين همه از قضا هابز در يكي از معدود دوره‌هاي آشوبناك انگليس زندگي مي‌كرد: عصر سلطنت چارلز اول، جنگ‌هاي داخلي، تشكيل دولت متحده در عصر انقلاب و سرپرستي به رهبر كرامول و نيز بازگشت خاندان استوارت به سلطنت. هابز امروزه نزد ما به عنوان يكي از بزرگان فلسفه سياسي و انديشه سياسي جديد خوانده مي‌شود. انديشه‌هاي او را چنان‌كه در بدو سخن اشاره شد، مي‌توان واكنشي سرراست به روزگار پرآشوبي دانست كه در آن مي‌زيست. اين تفكرات بهتر از هر جايي در مهم‌ترين كتابش لوياتان بيان شده است. در ابتدا بد نيست درباره عنوان اين كتاب توضيحي ارايه كنيم. خواننده آشنا به سينماي امروزي، لابد بعد از شنيدن اين نام، به ياد فيلم سينمايي ستايش ‌شده جديد ساخته آندري زوياگينتسف فيلمساز جوان و هوشمند روس مي‌افتد، فيلمي كه توانست در سال 2014 جايزه بهترين فيلمنامه جشنواره كن را از آن خود كند. اما لوياتان در اصل از دل اساطير كهن مي‌آيد. هيولا يا اژدهاي عظيم‌الجثه‌اي كه از درياها سر بر مي‌آورد. در عهد عتيق، لوياتان يكي از اژدهاهاي دوزخ است و به‌طور كلي در ادبيات مسيحي اشاره به نهنگ غول‌آسايي دارد كه در اعماق اقيانوس‌ها زندگي مي‌كند. در فيلم مذكور هم اگر ديده‌ايد يا خاطرتان باشد، بارها با اسكلت لخت و عريان نهنگي در ساحل مواجه مي‌شديم كه شخصيت‌هاي فيلم گاهي از كنار آن مي‌گذاشتند يا كنارش مي‌نشستند. اما چرا هابز كتابش را لوياتان نام نهاده است؟ منظور او از لوياتان دولت است، نهادي كه به از نظر او براي نظم و انتظام بخشيدن به جهان پرآشوب ضروري است. كتاب او چنان‌كه گفتيم، «محصول عصر نابساماني»هاست و در آن مي‌خواهد راه‌حلي براي روزگار نابهنجاري كه در آن زندگي مي‌كند، ارايه دهد. هابز از متفكراني است كه نگاه چندان مساعدي به انسان و ضمير او ندارد. از ديد او آدم، گرگ آدم است و بني ‌بشر در وضع طبيعي و در فقدان يك نهاد مقتدر و نيرومند، يكديگر را مي‌درند و به هم رحم و مروت نمي‌كنند. بنابراين لازم است كه آدميان در توافقي يك‌سويه، قدرت خود را به لوياتاني توانمند و مسلط تفويض كنند تا لااقل امنيت را براي ايشان تضمين كند. البته اينكه تمام تفكر هابز يا هر فيلسوف بزرگي چون او را عكس‌العملي از شرايط زيست فردي و اجتماعي قلمداد كنيم، سهل‌انگاري و خام‌دستي است. بي‌ترديد دفاع سفت و سخت هابز از دولت مقتدر بر استدلال‌ها و دلايل محكمي استوار است كه براي فهم و احيانا نقد آنها دست‌كم بايد كتاب سترگ لوياتان را خواند. كاري كه در طول چند قرن گذشته برخي از تيزبين‌ترين متفكران را به خود مشغول داشته است. رهاورد بحث مجمل و كوتاه ما در سالروز درگذشت هابز (4 دسامبر 1679 م.) اما غير از نشان دادن دو نكته‌اي كه سخن را با آن آغاز كرديم، مي‌تواند تامل در اين پرسش‌ها هم باشد كه در زمانه‌ وانفساي ما نيز كه انواع و اقسام ترس‌ها و اضطراب‌ها زندگي ما را تهديد مي‌كند، در بنيان‌هاي نظري دولت (در مفهوم عام آن) بينديشيم و به اين فكر كنيم كه آيا به راستي وضعيت طبيعي، آن هاويه ترسناك و موحشي است كه هابز مي‌گفت؟ براي رهايي از آن بايد چه طور با قدرت حاكم هم‌عهد شويم كه ضمن تامين امنيت، به دام استبداد در نغلتد و هر كاري خواست نكند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون