برخيز و اول بكش (108)
فصل يازدهم
شناسايي غلط يك هدف، شكست نيست؛ اشتباه است – پايان يك درام
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
شكست عمليات ليلهامر منجر به آن شد كه احتياط بيشتر، سياست قيصريه شود. در چهارم سپتامبر، حراري هنوز مسوول يك عمليات گستردهاي كه توسط تيمهاي قيصريه و رنگين كمان صورت ميگرفت شد و آن رديابي يك گروه به سرپرستي امين الهندي بود، يكي از 11 چهرهاي كه اسراييل به خاطر نقششان در كشتار مونيخ بهدنبال كشتن او بود . اين گروه كه از سوي معمر قذافي، حاكم ليبي، مجهز به شش موشك ضد هوايي SA-7 كه بر روي شانه حمل ميشد بود، ماموريت داشت كه يك پرواز «العال» را درست بعد از برخاستن از فرودگاه فيوميچينو ساقط كند. حراري و تيمش در حالي كه آنها موشكها را به يك آپارتمان در محله استيا، محلهاي در حاشيه شهر رم كه حراري درباره آن گفته بود «انگار از باند با منجنيق پرتاب شده»، منتقل ميكردند در تعقيب آنها بودند .آنها در نظر داشتند كه موشكها را از پشت بام آن ساختمان شليك كنند.
حراري و زامير در حالي كه در زمين بازي نزديك آنجا و بر روي چمن و در كنار بچههايي كه با مادرشان بازي ميكردند نشسته بودند با مئير كه ميگفت، «بگذاريد من داخل ساختمان بروم . همه آنها را ظرف يك دقيقه ميزنم و موشكها را برميدارم»، بحث ميكردند.
اما زامير بعد از شكست مفتضحانه ليلهامر نگران بود. زامير به اعتراض بلند مئير گفت، «نهميا، اين دفعه نه. اينبار ما مقامات امنيتي ايتاليا را مطلع ميكنيم و ميگذاريم آنها كارشان را انجام دهند.»
مئير پرسيد، «و ما چه چيزي دستگيرمان ميشود؟ عربها يك هواپيماي ايتاليايي را ميربايند يا آنها را به روش ديگري تهديد ميكنند و آنها تمامي بچههايشان را آزاد ميكنند.»
حراري پاسخ داد، اگر يك پرواز «ال عال» به خطر بيفتند در اين صورت ما نه تنها آن آپارتمان را بلكه كل ساختمان را منفجر ميكنيم اما هنوز خيلي مانده پيش از آنكه آنها موشكها را شليك كنند. علاوه بر اين زماني كه ما حمشري را منفجر كرديم ميدانستيم كه بمب فقط به لامپ و ميز وسرش ضربه ميزند اما اينجا چطور؟ من چطور ميتوانم به تو اجازه دهم كه در يك ساختمان شش طبقه كه نميدانيم چه كسي همسايهشان است شليك كني كه صدمه ببيند؟ شايد نخستوزير ايتاليا در آن طبقه زندگي ميكند ؟ شايد مادر بزرگ نخستوزير در آنجا زندگي ميكند؟»
منئيري قانع نشد. . وقتي هم كه زامير به او دستور داد تا به عنوان نماينده موساد نزد پليس ايتاليا برود و آپارتمان را نشان دهد عصبانيت او به حد اعلي رسيد چون او تنها كسي بود كه ايتاليايي را خوب صحبت ميكرد. منئيري گلايهمند گفت، «اگر آنها مرا ببينند من يك نيروي سوخته ميشوم و ديگر قادر نخواهم بود كه در عمليات ديگري شركت كنم.»
حراري سعي كرد كه او را آرام كند. «نگران نباش نهميا. اسراييل جراحان پلاستيك خوب دارد . ما به تو چهره جديدي ميدهيم حتي بهتر از آنچه كه تو الانداري . برو به آنها نشان بده كه آپارتمان كجاست.»
ايتالياييها تمام اعضاي گروه الهندي را دستگير كردند اما دقيقا همانطور كه منئيري پيش بيني كرده بود همه آنها بعد از سه ماه با فشار قذافي آزاد شدند .
تيم سرنيزه بعد از عمليات ليلهامر از هم پاشيده شد. پاسپورت جعلي منئيري هم كه براي عمليات استفاده شده بود در طي تحقيقاتي كه پليس نروژ انجام داده بود لو رفت و مسافرتش به كشورهاي ديگر شديد كاهش يافته بود. او مدت كوتاهي بعد از آن موساد را ترك كرد.
پايان فصل يازدهم
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه .