SPV آخرين تلاش اروپا
فريدون مجلسي
هر چند برجام با خوشبيني آغاز شد، قراردادهاي كلان هواپيمايي و آزادسازي پولهاي بلوكه شده و قراردادهاي نفتي و تفاهمهاي گوناگون به امضا رسيد اما ظاهرا تلاشهاي مخالفان داخلي و خارجي برجام و تحريم تجاري امريكا و مرجوع كردن اتومبيلهاي وارداتي امريكايي و برانگيختن حساسيتهاي متقابل همزمان با برنامهريزيهاي انتقامجويانه ترامپ و نتانياهو و برادران عرب در ناكام گذاشتن آن موفقتر بود و توانست تهديدها و تحريمهاي يكجانبه امريكا را نه فقط در رابطه دوجانبه بلكه از سوي بانكها و شركتهاي غيرامريكايي برانگيزد. قرارداد خريد هواپيماهاي مسافربري ملغي شد، شركتهاي توتال و اتومبيلسازان فرانسوي و حتي شركت نفتي چيني بساطشان را برچيدند و رفتند و بانكها همكاري با ايران و گشايش اعتبارات اسنادي را متوقف كردند. تا زماني كه مقابله ميداني با داعش و تروريستها به هزينه مالي و جاني ايران ادامه داشت، امريكا و متحدان منطقهاي تحمل ميكردند اما از زمان فروكش كردن توان داعش كه نياز بيشتري به مشاركت ايران نبود بر فشارها و تحريمها افزودند. به طوري كه عملا تحريم دوجانبه فرقي با آن تحريم بينالمللي احمدينژادي مبتني بر قطعنامههاي شوراي امنيت ندارد در حالي كه اگر مشاركت غرب در برجام واقعي نبود آن قراردادها را آغاز نميكرد. مقامات دولت ايران با وجود كارشكنيهاي داخلي و خارجي كوشيدهاند با تجديد تحريمها و خصوصا يافتن راهحلي براي خروج ايران از انزواي بانكي مقابله كنند. رييسجمهور ايران در اجراي اين برنامه سفري به اتريش و سوييس كرد كه مصادف شد با برنامه مشكوك و اتهام ارسال مقداري مواد منفجره از بلژيك به فرانسه براي انفجار در كنفرانسي كه مجاهدين خلق(منافقين) در پاريس برگزار كرده بودند كه منجر به دستگيري يك ديپلمات ايراني مامور در اتريش هنگام سفر به آلمان و اتهامات امنيتي به چند ديپلمات ايراني در دانمارك و هلند شد. با وجود آنكه مقامات اتحاديه اروپايي خصوصا خانم موگريني تلاش بسيار كردند كه راهحلي براي مبادلات مالي اروپا با ايران بيابند، اتهامات ديپلماتيك همزمان با برخي شعارهاي تحريكآميز از تريبونهاي گوناگون در ايران مشكلات پيچيدهتري فراهم كرد به طوري كه در عمل هيچ كشوري حاضر نشد، اداره صندوق مذكور يا SPV را بر عهده بگيرد. بهايي كه ايران در مقابل صادرات خود از خريداران اروپايي دريافت ميكند(كه عملا يعني بهاي نفت صادراتي ايران به اروپاست) در اين صندوق جمع ميشود. انگار كه خريدار با اين صندوق معامله كرده باشد. سپس واردكننده ايراني كالاي خود را از طريق اين صندوق از فروشنده اروپايي ميخرد و فروشنده بهاي آن را از اين صندق دريافت ميكند كه انگار كالاي خود را به اين صندوق فروخته باشد. به اين ترتيب پيگيري و شناسايي بانكي شركتي كه با ايران معامله كرده باشد، مشكل ميشود و از بيم شركتهاي فروشنده ميكاهد. بهره ايران از اين صندوق در اين است كه در اين شرايط بحراني پنجرهاي براي معامله با اروپا يا با شركتهاي درجه دوم يا واسطههاي اروپايي ميگشايد. بهره اروپا اين است كه ايران را وادار ميكند در مقابل بهاي صادرات نفتي يا اعتباري كه از اين بابت نزد صندوق اروپايي كسب ميكند صرفا كالاهاي اروپايي بخرد. البته در مقابل استقلال تجاري، يعني فروش به مشتري دلخواه و دريافت بهاي آن و خريد از هر مشتري دلخواه و پرداخت آن ضعيف ميشود كه در شرايط اضطراري چاره نيست. بحرانهاي متعاقب و شعارهاي تريبونهاي مختلف ايراني كه هر كدام نيز به نوعي رسمي تلقي ميشوند، آغاز كار صندوق مذكور را نيز به تعويق انداخت. اكنون پس از مذاكرات طولاني ميان كشورهاي اروپايي آنها ظاهرا به راهحلي دستهجمعي تن دادهاند كه با سياست آلمان و مشاركت فرانسه و انگليس تشكيل خواهد شد. اينكه اين صندوق موفق به گشودن راه مبادلات ميان ايران و اروپا خواهد شد يا نه جاي بحث دارد. اما به نظر ميرسد به طور نسبي موفق شود زيرا شركتهاي كوچك يا واسطههايي هستند كه نگران تحريم شدن از سوي امريكا نيستند و احتمالا از سودهاي بيشتر در واسطهگري نميتوانند چشم بپوشند. اما اين كار مساله اصلي كشور كه به سرمايهگذاري داخلي و خارجي و ايجاد اشتغال و توسعه اقتصادي و صنعتي نياز دارد را حل نميكند. زيرا سرمايهگذاران داخلي و خارجي بيش از هر چيز خواهان اطمينان از آرامش و صلح و مصون بودن سرمايهگذاري خود از ويراني و جنگ هستند. در حالي كه اكنون نه فقط امريكا و اسراييل و برادران عرب دايما بر طبل جنگ با ايران ميكوبند و از آن به عنوان راهحل نهايي سخن ميگويند در داخل نيز از تريبونهاي مسوول غيرديپلماتيك، سخن از تهديد به خروج ايران از برجام ميشود و ... در واقع به جاي ناموسي كردن راهحلهاي ممكن و موجود، يعني خودداري از شعارهاي بيثمر و تحريككننده، آمادگي به مذاكره به همه طرفهاي مدعي به منظور ايجاد اعتماد به اينكه ايران قصد جنگ و نابودسازي ندارد و اولويت دادن به توسعه فرهنگي و اقتصادي و صنعتي و هماهنگي براي ايجاد تريبون واحد ديپلماتيك براي اعلام نظرات سياسي و اهداف ملي به جاي تداخل انواع تريبونها و گزينش صميمانه راه صلح و اعتدال و عقلانيت به جاي خشونت و ستيزهجويي، راه منطقي ديگري به نظر نميرسد. به عبارت ديگر شايد به جاي آنكه همواره در تلاشي محكوم به شكست بكوشيم جهان را با اميال خود تطبيق دهيم شايد بهتر باشد به تطبيق دادن خود با جهان بينديشيم.