برخيز و اول بكش (150)
فصل پانزدهم
ابونضال، ابواشميدال
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
بنگاه دي لا رئو كه يك بنگاه پولساز بريتانيايي و يك شركت ساخت سيستمهاي امنيتي است، هر بهار در لندن ميزبان شام براي ديپلماتها و مجريان تجاري در آن شهر ميشد. در سال 1982، اين مراسم در شب 3 ژوئن در هتل شيك دورچستر برگزار شد. 84 سفير و مديران تجاري از سراسر جهان شام خوردند، ارتباط برقرار كردند و شايعات را رد و بدل كردند. كمي از ساعت 10 شب گذشته بود كه مراسم به پايان رسيد و مهمانان شروع به رفتن كردند، سفير اسراييل در لندن، شلومو آرگوف، در لابي هتل ايستاد تا با يك ديپلمات ديگر حرف بزند. آنها درباره هديهاي كه كشورهايشان در نظر داشتند براي اولين فرزند پرنس چارلز و پرنسس دايانا كه قرار بود دو هفته ديگر به دنيا بيايد صحبت كردند. سپس درست دم در خروجي، آرگوف محكم با رابرت مكسول بزرگ دست داد و از او به خاطر روند دوستانه روزنامهاش درباره اسراييل تشكر كرد.محافظان ويآيپي شينبت اجازه نداشتند كه در پادشاهي متحد فعاليت داشته باشند؛ لذا آرگوف توسط يك محافظ بريتانيايي به نام بازرس كولين سيمپسون، محافظت ميشد. دو مرد در خروجي هتل ايستاده بودند و سريعا به سمت ولووي آمباسودور ضدگلوله حركت كردند و سيمپسون در خودروي عقب را براي آرگوف باز كرد. هيچكدام از آنها متوجه تروركنندهاي كه در پيادهرو بود نشدند و زماني متوجه شدند كه ديگر دير شده بود.حسين قاسم سعيد، بخشي از هسته مخفي گروه ترور ابونضال بود. او و دو رفقيش يك ساعت و نيم جلوي در دوچستر منتظر و مراقب بودند. سعيد گفت، «روز قبل از عمليات، فرماندهمان روسان پيش من آمد و گفت كه فردا روز بزرگي براي ملت فلسطين است، در اين روز ما يك صهيونيست مهم را ميكشيم.»او با حمل يك مسلسل كوچك WZ-63 ساخت لهستان از پشت به آرگوف نزديك شد. او گفت، «من نزديك او رفتم و او داشت وارد خودرو ميشد. من اسلحهام را از كيف بيرون آوردم و همانطور كه ياد گرفته بودم آن را با دو دستم نگه داشتم. مرد ديگري در خودرو را براي او باز كرد. من نزديكتر شدم تا اينكه فقط چند متر با او فاصله داشتم و سپس به سمت او آتش كردم يك شليك هم به مغزش كردم.»سيمپسون، آرگوف را به داخل ماشين هل داد و به شوفر گفت كه به سمت بيمارستان برود. سفير بهشدت مجروح شده بود. سپس سيمپسون به تعقيب سعيد پرداخت كه از سمت خيابان پارك لين به طرف خودرويي كه دو رفيقش منتظر او بودند ميدويد. بازرس بعدا شهادت داد كه در گوشه خيابان سوث استريت، چندين چهارراه دورتر از دوچستر، سعيد برگشت و به سمت او شليك كرد. اما گلولهها به خودرويي كه متعلق به يك عضو خانواده سلطنتي بود اصابت كرد كه لباسهاي آن پر از خردهشيشه شده بود. تقريبا در همان لحظه، سيمپسون با اسلحه 38 خود به سمت سعيد شليك كرد كه گلوله به گردن او درست زير گوش راستش اصابت كرد و او را به زمين انداخت. سعيد گفت، «من به سمت خودرو شروع به دويدن كردم. اسلحه من گير كرده بود. ناگهان احساس درد شديدي در گردنم كردم و به زمين افتادم.»همكاران سعيد 40 دقيقه بعد از حادثه دستگير شدند. اطلاعات انگليس يك جاسوس دوجانبه در هسته ابونضال داشت اما آنها اين اطلاعات نهاني طرح ترور را از دست داده بودند و زماني فهميدند كه دير شده و ترور اتفاق افتاده بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه