• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4310 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۳۰ بهمن

جريان مقاومت در برابر جعل و جهل

ضرورت مقابله با آرزوانديشي و سهل‌انگاري

كاوه گرايلي

اخيرا آهنگي زيبا در شبكه‌هاي اجتماعي تحت عنوان «سرود ملي تاجيكستان» دست به دست مي‌شود كه در بخشي از متن توضيح آن آمده: «انگار سرود ملي ايران است! دقيقا با تمام چيزهايي كه متعلق به ايرانيان است، در دنيا فخرفروشي مي‌كنند. يك‌بار كم است، هزار بار ببينيد و لذتش را ببريد: ما آتش زرتشتيم؛ يك طايفه از توسيم؛ همشهري فردوسي».

صرف‌نظر از اينكه مضمون شعر اين آهنگ (بخش‌هايي مانند اشاره به شعر و شاعري ايراني و يا اشاره به نام زرتشت) براي سرود ملي كشوري مستقل، با بيش از ۹۰ درصد جمعيت مسلمان‌، چندان معقول به نظر نمي‌رسد، با يك جست‌وجوي ساده در اينترنت مي‌توان اين مطلب را «راستي‌آزمايي» كرد. كافي‌ است ظرف ۳۰ ثانيه سرود ملي تاجيكستان را پيدا كرد؛ ظرف ۲ دقيقه آن را شنيد و مجموعا ظرف ۳ دقيقه متوجه جعلي بودن اين مطلب شد. اما صدها هزار نفر، چنين نكرده‌ و نمي‌كنند.

پيوند فرهنگي و ريشه‌هاي مشترك تاجيكستان با ايران غيرقابل انكار است، اما واقعيت اين است كه در گذر تاريخ، اين كشور سال‌هاست كه از ايران جدا شده و طبيعي است كه در سرود ملي‌اش به عناصر ايراني اشاره نكند.

چندي قبل ويديوي ديگري در فضاي مجازي منتشر شده بود با عنوان «تبريك ميلاد پيامبر اسلام در ورزشگاه باشگاه بورسيادورتموند آلمان»؛ با كمي دقت در ويديو واضح بود كه هم آهنگي كه تماشاگران مي‌خوانند به زبان عربي‌ است؛ هم تبليغات دور زمين عربي است و هم چهره بازيكنان در ويديو به يك تيم غرب آسيايي شبيه است. بماند كه حتي اگر فرضا يك باشگاه آلماني تصميم بگيرد تا تولد پيامبر اسلام را تبريك بگويد، قاعدتا از نوشته «حبيبي يا رسول‌الله» استفاده نمي‌كند.

در واقع، مكان آن ويديو، ورزشگاه تيم الاتحاد عربستان (صرفا با لباس‌هايي زرد و هم رنگ لباس باشگاه دورتموند) و زمان آن نيز متعلق به ۲ سال قبل‌ از انتشار مطلب بود. اما آن مطلب با همان توضيح غلط در مجموع حدود يك ميليون بار در تلگرام ديده شده بود.

اما چرا ما به سادگي چنين جعلياتي را مي‌پذيريم و روزانه ده‌ها مطلب بي‌اعتبار را در فضاي مجازي دست ‌به دست مي‌كنيم و دچار چنين خطاهايي مي‌شويم؟

پاسخ ساده و كمي غيرمنتظره است: چون ما خود مي‌خواهيم دچار چنين خطاهايي شويم؛ زيرا اين خطاها لذت‌بخش‌اند و براي ما «لذت» مهم‌تر از «حقيقت» است؛ حتي اگر جهل ناشي از آن لذت كوتاه‌مدت، در بلندمدت منجر به رنج بسيار ما شود كه بارها هم شده است.

در واقع ما دچار «آرزوانديشي» هستيم.

آرزوانديشي (Wishful thinking) يا «پندار آرزومندانه» يعني آرزو و امور خوشايند خود را به باور خود تبديل كنيم؛ بدون آنكه دليل، شاهد يا سند معتبري براي آن داشته باشيم.

ما دوست داريم كه در سرود ملي ديگر كشورها به ما ايرانيان احترام بگذارند، پس باور مي‌كنيم كه چنين است. براي ما خوشايند است كه تيمي اروپايي تولد پيامبر اسلام را در مسابقه‌اي رسمي تبريك بگويد و به اعتقادات مذهبي‌ ما احترام بگذارد، پس باور مي‌كنيم كه چنان است.

اين الگو البته پديده‌اي جهاني در فرهنگ عامه است و روزنامه‌نگار بريتانيايي، كريستفر بوكر، آن را «چرخه اوهام» مي‌نامد كه در زندگي شخصي، سياست و تاريخ تكرار مي‌شود. بسياري از ما ايرانيان نيز از آن دور نيستيم و هر چيزي كه آرزوها‌ و امور خوشايندمان را تاييد كند، بي‌هيچ سنجشي مي‌پذيريم. براي همين باور داريم كه «ايرانيان باهوش‌ترين و مهمان‌نوازترين مردم جهان‌اند»؛ «ايران ثروتمندترين كشور دنياست»؛ «ناسا پر از دانشمندان ايراني است»؛ «ما شهروندان، در معضلات كنوني كشور هيچ سهم و مسووليتي نداريم» و...

گزاره‌هايي كه حتي شايد حامل «بخشي» از «واقعيت» باشند اما چون بيانگر آرزوها و امور خوشايند ما هستند، بدون راستي‌آزمايي يا دليلي موجه و بدون تحقيق و منبعي معتبر، تبديل به باور مطلق ما شده‌اند. اين البته روي ديگر پديده «خودتحقيري» در بخش ديگري از جامعه است كه از تحقير ايراني‌ها لذت مي‌برند و بي‌هيچ سند و استدلالي، ايرانيان را بدترين مردم جهان مي‌دانند.

حال پيشنهاد اين است كه در مواجهه با مطالبي كه روزانه در فضاي مجازي مي‌بينيم، پيش از باور و بعد هم انتشار آنها، نخست بسنجيم و بينديشيم كه آيا پشت آن مطلب، منبع موثق، استدلال يا ميزاني از معقوليت و موجهيت وجود دارد يا نه و آگاه باشيم كه مطلبي را چون صرفا خوشايند ما يا تاييدگر پيش‌فرض‌ها و ذهنيت‌هاي ماست، به سادگي و با سهل‌انگاري نپذيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون