بلوچ؛ دنيايي از رنگ و فرهنگ
سعيده خاشي
گوشهاي از ايران؛ در جنوبيترين شرق فلات ايران، سرزميني سرشار از رمز و راز و ناگفتهها وجود دارد كه ايرانياني در آن سكني گزيدهاند كه از تبار و قوم بلوچها هستند. تصوراتمان نسبت به اين مردم كمي بيش متاثر از كليشههايي است كه در دهه ۵۰ و ۶۰ با فيلمهاي سينمايي به مردم معرفي شده؛ جستوجوي مرد سيهچرده «فيلم بلوچ» در دهه ۵۰ كه به دنبال زنش به پايتخت آمده كه ترجماني از غيرت اما با چاشنيهاي معمول فيلمفارسيهاي قبل انقلاب است يا سوژههاي اكشن، تجارت مواد مخدر كه از دهه ۶۰ تا اكنون ادامه داشته، مردم بلوچ را اينطور معرفي كرده. فيلمسازان براي معرفي اين قوم به ساير هموطنانشان چندان موفق نبودهاند، اما برخلاف اين معرفيها فرهنگ بلوچ در كنار موسيقي و لباس اين مردم، خاص و منحصربهفرد است. دوري از پايتخت شناخت اين فرهنگ را اندكي سخت كرده و جبرهاي محيطي و فقري كه در اين استان وجود دارد، باعث شده فرهنگ اين مردم ناشناخته بماند. در سالهاي اخير و به يمن فضاي مجازي و تلاش هنرمندان محلي و بومي اين سرزمين با رونق گردشگري مواجه شده است. هرچند هنوز بستر و زيرساخت براي توسعه گردشگري آنچنان كه بايد وجود ندارد، اما باز هم تلاشهاي زيادي از سوي خود مردم براي احياي فرهنگشان صورت گرفته است. مردم بلوچ در دنياي اعجابانگيز موسيقي و شعر و داستانهاي خواندني و دستاوردهاي بينظيري دارند؛ موسيقي مردم بلوچ از نجواهاي مادرانشان آغاز ميشود. ليكو و زهيروك را مادران بلوچ براي فرزندانشان ميخوانند. موسيقي و شعر اين مردم از اندرونيهايشان شروع ميشود. شاعران پر آوازه بلوچ نظير مولوي روانبد (معروف به سعدي بلوچستان) خوانندگاني نظير (زنده ياد كمال خان هوت) و شاعر پرآوازه رستم ميرلاشاري و بسياري چون اينان سينه به سينه و نسل به نسل ادبيات و واژگان بلوچي را حفظ كرده و به نسل ديگر منتقل كردهاند؛ اين ادبيات به كمكسازهاي جادويي بلوچي نظير «بنجو» «قيچك» «رباب» و....آهنگين و ماندگار بلوچستان را مينوازد. محل سكناي مردمان بلوچ در كوير و صحرا و كوهها نيز راوي روحيه پرصلابت آنان است. گدام (سياه چادر) را بيابان و صحرا و كوهها استوار ميكنند كه خود نشانگر روحيه اميد و استقامت اين مردم در برابر جبرهاي طبيعي است؛ مقاومند و سربلند و چون كوه در برابر سختيها ميايستند. رقصهاي آييني بلوچ نيز در شبهاي كوير بلوچستان؛ چه رقص «دوچاپي» چه رقصهاي «گواتي» «لنكي» «كوپكو» هر كدامشان به نوعي اين مردم را به نمايش ميگذارد؛ حركاتي نمايشي و عرفاني و روايتگر مردمي كه با صلابت مرزهاي جنوب شرق ايران را حفظ ميكنند. در شاهنامه از جمله ويژگيهاي قوم بلوچ كه همراه كوچ آمده است روحيه آمادگي براي دفاع به موقع از مرزهاي جغرافيايي و فرهنگي و تماميت ارضي ايران است و همچنين مقاومت و سرسختي در مقابل خشونت و بيعدالتي قدرت مركزي. وطندوستي و عشقشان به ايران نيز نشات گرفته از احساس تعلق آنان به وطنشان است. اوژن اوين فرانسوي در مورد اين قوم ميگويد: «ساكنان سلسله جبال غربي و جنوبي كردها، لرها و بلوچها نمونههايي از نژاد خالص ايراني هستند كه كاملا دستنخورده ماندهاند.» در فرهنگ بلوچ نقاط عطف فراواني وجود دارد و يكي از مهمترين آنان حضور پيوسته، پررنگ و پوياي زنان بلوچ در كنار مردانشان است؛ چه در خانه، چه روي زمينهاي كشاورزي و چه در ميدان نبرد و چه در عرصه سياست. در حمله ميرچاكر بلوچ به هندوستان يك زن فرماندهي جنگ را برعهده داشت و در مبارزات عليه استعمار نيز بيبي گل يار احمد زهي به ياري همسرش شتافت و علاوه بر درايت در ميدان جنگ حضور فعالانهاي داشته است.