همه ايران سراي من است
رييس كميته انضباطي فوتبال در انتقاد به يكي از فوتباليستها او را شهرستاني خطاب كرد و همين باعث شد تا هشتگ «شهرستانيم» راه بيفتد. اهالي توييتر فارسي هم با اين هشتگ همراه شدهاند و آنچه ميخوانيد منتخبي از اين نوشتههاست.
«دم همه بچه تهرونهايي كه خودشون رو شهرستاني جا زدن روي بعضيا كم شه، گرم»، «ما از قديميترين ساكنين اين شهرستانيم. آبا اجدادمون همه تو شهرري دفن شدن، اما خواهرم پسري رو از دورترين روستاهاي اين كشور براي زندگي انتخاب كرده؛ تو يه ده كوچيك و دورافتاده.منم روزي تو اين ده عاشق بودم. شهرستان همون نقطه هست كه سادگي رو يادمون ميده»، «تهرانتون رو هم ديديدم»، «درسته تهرانم ولي تهران هم يك شهرستان هست استان تهران با مركزيت تهران! تهران يك دهات بوده الان بزرگ شده. با افتخار يك دهاتي تهراني شهرستاني هستم. من در يك دهات بزرگ زندگي ميكنم. همه جاي ايران سراي من است»، «چندسال خارج از اصفهان زندگي كردم، با اينكه ميتونستم لهجم رو كنترل كنم، كنترل نميكردم و با لهجه حرف ميزدم و افتخار ميكردم و ميكنم همچنان، گاهي مسخرم ميكردن كه باد هوا بود، اگه اصالت خودمون رو فراموش نكنيم، هيچكس جرات توهين بهمون رو نداره»، «دوران دانشگاه يه همكلاسي داشتم كه مال يكي از شهرستانهاي اصفهان بود (باغ بهادران) ولي بدون لهجه سعي ميكرد حرف بزنه و هيچوقت نميگفت مال كجاست چون براش كسر شأن حساب ميشد. همون روزاي اول ازش ناراحت شدم براي همين اخلاقش، چون خودش اصالت خودش رو از بين ميبرد.»، «همه شهرستاني هستند غير ايشون كه ايرانيه»، «من دوسالم بود كه اومدم تهران، حدودا ۲۹ سال پيش، قبل از به دنيا اومدن خيلياتون. ولي شهرستانيم و شهر خودم رو خيلي دوست دارم خصوصا زايندهرودش رو. برتريجويي در شهر محل تولد و زندگي رو خيلي احمقانه ميدونم!»، «من ٩٢ اومدم تهران، شهرستانيم»، «يكي نيست به اين آقا بگه قبل قاجار تهراني وجود نداشته الان پزش رو ميدي»، «آقاي حسنزاده شما كه خودت متولد «تالش» هستي لطفا اعلام كنيد شرايط گرفتن پاسپورت پايتخت رو، چند سال اقامت تهران لازمه تا بتونيم درباره وزير و رييس و ... صحبت كنيم؟»، «خاندان پدريام اهل بندر هنديجانان! خاندان مادريام اهل روستاي دهملا! پدر و مادرم متولد آبادان و خودم متولد اميديه و بزرگشده بندر ماهشهر و كرجام! و از سر تقدير و بد روزگار، ساكن تهران! در اين شلوغي طوايفي، با افتخار اعلام ميكنم كه: من شهرستانيم»، «حالا مگه من كه مثلا تهرانيم (البته با اصالت شهرستان!) تخم دو زرده كردم!؟ چه انسانهاي شريف و بزرگي كه من در شهرستانهاي مختلف نديدهام. با افتخار اعلام ميكنم سعي ميكنم انسان باشم»، «از افتخارات تهران اينه كه بچههاي شهرستان ساكنش هستند»، «خدا رو شكر شهرستانيم»، «افتخار و سرافكندگي من بابت اعمال و خواستهها و تلاشهاي خودم هست نه به دليل اتفاقاتي كه دست من نبوده مثلا محل تولد، قوم و نژاد. اينكه من كجا متولد شدم نه افتخار است نه سرافكندگي!»، «با افتخار اصالاتا شهرستانيم از جانب پدر مازندران و از جانب مادر گيلان در تهران به دنيا آمدم و بزرگ شدم با افتخار گهگاه به هر ۲ زبان صحبت ميكنيم گاهي هم بين اين زبان قاطي ميكنيم»، «آقا من شهرستاني هستم تهرون آدرس بلد نيستم، ببخشيد ميدون آزادي كدوم طرفه؟ ما شهرستانيها تهرون رو از آزادي بلديم پيش وزير و وكيل هم كه ميخواييم بريم مبدا باس آزادي باشه»، «يعني هركس كه تو شهرستانه و معروف نيست حق انتقاد به وزير و وكيل رو نداره» و «در ضمن قبلا هم گفتم از نظر ما هرمزگانيها غيرهرمزگانيها، شهرستاني محسوب ميشن به غيرهرمزگاني ميگيم شهرستاني».