تامين اجتماعي در فرهنگ ايراني
فريدون جنيدي
اين يادداشت به مناسبت روز «تامين اجتماعي و بهزيستي» در 25 تيرماه نوشته ميشود.
1- براي ساختن تختجمشيد، كارگران و استادكاران همگي مزد دريافت ميكردند و اسناد دستمزد آنان روي لوحههاي گلين پيدا شده است كه افزون بر مزد، هر هفته چندي گوشت و نوشيدني نيز دريافت ميكردهاند و از همه برتر آنكه كار زنان باردار كمتر از ديگران بوده و از ماه هفتم بارداري تا ششماهگي فرزند، مزد بدون انجام كار بدانان داده ميشده است.
2- در نوشتهاي كهن با نام «هوسپارم نسك»، بندي درباره كارگران و مزد آنان آمده است و آنكه اگر كارگران غيرايراني بوده باشند، بايد بدانان مزد پرداخت و نيز در همانجا، برابر آيين و داد (قانون)، بخشي «اندر چگونگي و پرداخت مزد كودكان و زنان آبستن» آمده است و دادگاه، آن كسان را كه از اين داد پيروي نميكردند، كيفر ميداده است!
3- در بند سي و نهم از كتابي كهن با نام «ارداويرافنامه» درباره مجازات كساني سخن آمده كه «در گيتي مزد مزدوران و بهره بهرهوران را بازگرفتند».
4- در كتاب بسيار كهن «يسنا» كارگران، آبادكننده جهان، رد يا سرور و سالار خوانده ميشدند: «كوشاترين در كشت و ورز، كارگرترين را، در ميان مردان پاك، رد برزيگر گلهپرور ميخوانيم...».
5- بنا بر «شاهنامه» و نوشتهاي كهن با نام «گزيده اندرز پوريوتكيشان» در فرهنگ ايراني بايد روز به سه بخش تقسيم شود و بخشي به آسودن، بخشي به علم آموختن و بخشي را به كار كردن بايد پرداخت و همين برنامه، بنياد روش زندگي در ميان ايرانيان بود و زور و اجباري براي از ميان برداشتن اين ردهبندي نبوده است. نمونه چنين روزگار فرخ را در هنگام بهرام گور ميبينيم:
چنين داد پاسخ كه تا نيمروز// كه بالا كشد هور گيتيفروز// نبايد كس آسودن از كار ورز// كسي كش كشاورزي او راست بهر// دگر نيمه را، خواب و آسايش است// وگر خوردن و كام و آرايش است//
و در متن «گزيده اندرز پوريوتكيشان» چنين آمده: «يكسوم روز و شب را به هيربه دستان (مدرسه و دانشگاه و ...) رفتن و خرد نيكان را پرسيدن و يكسوم روز و شب ورز (كار) و آباداني كردن و يكسوم روز و شب خوردن و رامش و آسايش كردن».
دو هنگام بيكاري و جشن همگاني، مهرگان در شش روز و نوروز در سيزده روز، سراسر ايران را فرا ميگرفت و افزون بر اينها در نوشتههاي پس از اسلام نيز درباره جشنهاي مانده از پيش، سخن فراوان آمده است.
در همه اين جشنها و تعطيليها، كارگران و كارمندان، با هم بيكار بودند و به رامش و ديگر كارهاي بايسته ميپرداختند!
6- بر بنياد كتاب بسيار كهن «ونديداد» در ايران باستان براي يك كار يگانه و يك درمان يگانه، دستمزد پزشكان براي درمان پادشاه و ملكه و كدخدا و زن كدخدا و گروه مردان و زنان يكسان نبوده است؛ تا آنجا كه از آموزگاران و دبيران و موبدان پولي دريافت نميشده است!
بنياد نيشابور
تير 1398