اپليكيشن
سروش صحت
عقب تاكسي دختري دانشجو، كنار دختربچهاي هفت، هشت ساله و مادربزرگش نشسته بود. دختر دانشجو كه با موبايلش ور ميرفت، گفت:«يك اپي اومده، پيري آدم را نشون ميده.» راننده پرسيد: «يعني چه؟» دختر گفت:«شما يه عكس از خودت ميزاري، اون عكسات را پير ميكنه، پيريات را بهت نشون ميده، من الان عكس پيري خودم را دارم.» دختربچه گفت:«ببينم.» دختر دانشجو، موبايلش را دست دختربچه داد، دختربچه هيجانزده به صفحه موبايل نگاه كرد، بعد از مادربزرگش پرسيد:«ماماني تو هم ميخواهي ببيني؟» مادربزرگ گفت:«نه.»