مرثيهاي بر مرثيه خواني
مهدي امين فروغي
كار مرثيهخواني از 3 بخش بسيار مهم تشكيل شده است. يكي تاريخ و مقتل است، ديگري شعر و ادبيات و سوم موسيقي. اين 3 بايد در كنار هم قرار بگيرند تا هنر مرثيهخواني خلق شود. مرثيهخوان بايد روايت تاريخي داستان مورد نظر را به دقت بشناسد، به منابع مستند مراجعه كند و تاريخ كربلا را به خوبي بداند. همچنين بايد اشعاري را پيدا كند كه از دو ويژگي برخوردار باشند؛ اول اينكه از نظر تاريخي مستند باشند و دوم از نظر فنون بلاغي هم اشعار فاخري باشند. از زيورهاي ادبي برخوردار باشند تا بتوانند محتواي تاريخي را به خوبي به مخاطب منتقل كنند. حال بايد با لحن و نغمهاي زيبا كار خود را ارايه دهد. پس علاوه بر اينها بايد موسيقي به خصوص موسيقي آوازي را بشناسد. گو اينكه در كنار اين 3 بخش باز هم مباحثي وجود دارد كه مرثيهخوانها بايد با آن آشنا باشند از جمله علم حديث و تفسير قرآن. چراكه با مفاهيم قرآني نيز سروكار دارند و اغلب حديثي را نقل ميكنند. مرثيهخوان بايد جغرافياي عالم اسلام را بشناسند و در كنار تمام اينها هنر تصويرسازي و روانشناسي مخاطب را هم بلد باشند. بنابراين مرثيهخوان بايد به اين زيورها آراسته شود تا بتواند در جايگاهي قرار بگيرد كه احساسات مذهبي مردم را تحت تاثير قرار دهد و اين احساسات را به يك نقطه معنوي معطوف كند. اين تعريفي است كه ميتوان از مرثيهخواني به دست داد.
اما مرثيهخواني ما از گذشته تا امروز تفاوتهاي بسياري داشته است. ما ميدانيم كه در عصر صفويه در ايران موسيقي ممنوع شد و پادشاهان صفوي حتي به شعر هم روي خوش نشان ندادند. شاعران و موسيقيدانان مطرود و خانهنشين شدند. آنها با موسيقي و شعر بر سر مهر نبودند. در موسيقي اوضاع بدتر از شعر بود. در تاريخ آمده كه در عصر شاه طهماسب هيچكس حق نداشت، بخواند و بنوازد. محدوديتهايي از اين دست فراوان بود و موسيقي ميرفت كه از بين برود و به فراموشي سپرده شود. اما با رواج و گسترش مجالس سوگواري از جمله روضهخواني، نوحهخواني يا شبيهخواني و در مجموع آيينهاي شيعي، روحي نو در كالبد موسيقي دميده شد و حياتي تازه پيدا كرد. در تاريخ موسيقي ايران بعد از صفويه بود كه اين بار موسيقي را با شكلي جديد و متفاوت ميبينيم. مجالس سوگواري گسترش پيدا كرد و خوانندگان مذهبي رونقبخش مجلس بودند و براي اينكه در مجالس توفيق پيدا كنند بايد نزد استادان موسيقي بروند تا بتوانند با رموز آواز و خوانندگي آشنا شوند. بنابراين اگر تا قبل از اين محضر اساتيد موسيقي پر بود از خوانندگان و نوازندگان بعد از صفويه كمكم محضر اين اساتيد پر شد از آمد و رفت خوانندگان مذهبي و نوحهخوانها و روضهخوانها. از اين دوران بود كه حافظان موسيقي ايران، نوحهخوانها و مرثيهخوانها شدند؛ به صورتي كه اگر ميخواستيد ملودياي را بشنويد فقط در تكيهها، حسينيهها و مساجد ميتوانستيد، بشنويد. پس از آن در دوران زنديه بود كه شبيهخواني رواج پيدا كرد و علاوه بر موسيقي آوازي موسيقي سازي هم در خدمت شبيهخوانيها و تعزيهها قرار گرفت. سپس در دوران قاجار علاوه بر اينها نوحهخواني هم رواج گستردهاي يافت. در واقع عصر قاجاريه نمايشگاهي بود از تمامي اشكال آيينهاي سوگواري. نكته مهم اين است كه در تمام اين دورانها، كساني كه متكفل امر خوانندگي مذهبي بودند با رموز موسيقي ايراني هم آشنا بودند. خوانندگان تراز اول دوران مشروطه به بعد، كساني كه حاصل تربيت دورانهاي قاجار، زنديه و صفويه بودند مانند تاج نيشابوري، اديب خوانساري، عارف قزويني و غلامحسين بنان يا خود در ابتدا مرثيهخوان بودند يا شاگرد مرثيهخوانان. غلامحسين بنان شاگرد ضياءالذاكرين از مرثيهخوانان تكيه دولت بود. عارف خود پرورش يافته مكتب روضهخواني بود. اديب خوانساري هم شاگرد عندليبالذاكرين گلپايگاني بود و بسياري اسامي بزرگ ديگر كه تمام اينها بر سر سفره آيينهاي شيعي نشسته بودند و برخاسته از مكتب تعزيه و مرثيهخواني بودند.
تفاوتي كه مرثيهخوانهاي گذشته با امروز داشتند اين بود كه چون اساتيد مجرب موسيقي ما خواننده مذهبي بودند بنابراين جواني كه ميخواست به اين سمت روي آورد نزد استاد تراز اول موسيقي كشور مينشست و تلمذ ميكرد و رموز موسيقي را به بهترين شكل ميآموخت. نزد اساتيد شعر با ادبيات ارزشمند آشنا ميشد و به خاطر مجالستي كه با علماي تاريخ داشت به آن وقوف كامل پيدا ميكرد.
مرثيهخواني چنين تاريخ مهمي را تا امروز طي كرده اما متاسفانه در روزگار ما هيچ خبري از اين هنر فاخر نيست. حالا يك جوان با شنيدن چند سيدي و تقليد از چند مداح به خود اجازه ميدهد كه در مجالس بخواند و با وسايل صوتي تقويت صدا، كاري ارايه دهد كه در برخي از موارد با اشكالات تاريخي فراواني مواجه است. اشعار سست و كممايه هستند. از نظر نغمهها و ملوديها هم مرثيهخوانان در گذشته به واسطه اشراف بر موسيقي خود آهنگساز بودند اما حالا ديگر اين طور نيست و با تمام اين مواردي كه گفتم، هنر مرثيهخواني فاخر در وضعيتي نامناسب و رو به افول قرار گرفته است.