• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4457 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۴ شهريور

جابه‌جايي

سروش صحت

تاكسي مسافري نداشت، راننده هم حرف نمي‌زد. بيرون را نگاه مي‌كردم. پياده‌روها هم خلوت بود. راننده پرسيد: «ببخشيد مي‌شه يه خواهشي ازتون بكنم؟» گفتم: «حتما.» راننده گفت: «شما رانندگي بلدي؟» گفتم: «بله، چطور؟» راننده گفت: «مي‌شه پنج دقيقه بشيني پشت فرمون، من يه چرت كوچك بزنم؟» به راننده نگاه كردم، به چشماي خسته‌اش، به موهاي سفيدش و به چروك‌هاي روي پيشاني‌اش. راننده نمي‌خواست من ديرم شود، اما خسته بود و توان راندن نداشت. جاي‌مان را عوض كرديم و پيرمرد خيلي زود روي صندلي جلو خوابش برد. پشت فرمان تاكسي نشسته بودم و مي‌راندم و به خيابان‌ها نگاه مي‌كردم، مسافري گفت: «مستقيم.» ايستادم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون