• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4510 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۳ آبان

آفت حاضري‌خوري مجازي

سامان موحدي‌راد

چند سال پيش همكاري داشتيم كه انواع و اقسام اطلاعات نادرست را به خوردمان مي‌داد و وقتي اعتراض مي‌كرديم كه اينها اشتباه است با قاطعيت مي‌گفت: «تو اينترنت خوندم». حجت موجهش براي هر نادانسته‌اي اينترنت بود و اطلاعاتي كه در سايت‌‌ها و بعدها كانال‌هاي تلگرامي مي‌خواند. اين موضوع البته يك سابقه تاريخي دارد كه ما در برابر هر پديده نوي از فرنگ آمده‌اي حالت مقهور و منفعل به خود بگيريم و آن را بي‌كم و كاست راست و درست بدانيم و بي‌شك برخوردمان هم با اينترنت چنين بود. اما تنها كمي فرصت لازم بود تا كاربران معمولي اينترنت هم بدانند در ميان انبوه داده‌هاي اين شبكه جهاني اطلاعات اشتباه و نادرست هم فراوان است. حرفه‌اي‌ترها در حوزه خبر و اطلاع‌رساني نامش را «فيك نيوز» گذاشتند و تلاش‌هاي فراواني براي مقابله با اين اخبار و اطلاعات نادرست صورت گرفته است.

با اين همه همچنان مي‌بينيم كه آدم‌هاي مختلفي در سطوح مختلف قرباني اين اطلاعات ناقص و نادرست مي‌شوند. معروف‌ترينش در ايران گزارشگر رقابت‌هاي فوتبالي است كه هر چند ماه يك‌بار در دام اطلاعات ناقص و عمدا اشتباهي كه ترول‌هاي اينترنتي برايش مي‌گذارند، مي‌افتد. همين حجم بالاي اطلاعات اشتباه در فضاي مجازي منجر به اين شده تا بسياري از اهميت «سواد رسانه‌اي» سخن بگويند و درسش در كتاب‌هاي درسي بچه‌ها گنجانده شود تا كمتر كسي در گرداب اطلاعات نادرست بيفتد. اين البته براي استفاده روزمره از اينترنت است. آنهايي كه كسب و كارشان از اين طريق مي‌گذرد يا پژوهشگران و ديگراني كه در اين حوزه جدي‌تر كار مي‌كنند به خوبي مي‌دانند كه براي يافتن صحت داده‌ها بايد از چندين و چند ابزار و ترفند استفاده كنند و مهم‌تر اينكه خودشان را به اينترنت محدود نكنند.

اهميت كاري كه آنها مي‌كنند و نهايتا منجر به توليد يك اثر مي‌شود كه قرار است در اختيار مخاطباني قرار بگيرد حساسيت كار را بالا مي‌برد و موجب مي‌شود تا ديگر به ماجرا سرسري نگاه نكنند و از صحت گفته‌هاي خود مطمئن باشند. هزينه اشتباهي كه از افرادي در اين سطح سر مي‌زند بسيار بالاست و اغلب به شهرت كاري و حرفه‌اي آنها لطمه وارد مي‌كند. همه اينها را گفتم كه به ماجراي پر سروصدا در چند روز گذشته بپردازم. انتشار آلبومي مشترك از همايون شجريان و عليرضا قرباني در روزهاي گذشته محل حواشي بسياري شد.

ماجراي حواشي اين آلبوم البته از قبل از انتشار آن آغاز شده بود كه موضوع اين بحث نيست. آنچه در اين هفته رخ داد انتخاب شعري از هوشنگ ابتهاج در اين آلبوم بود كه در واقع به ابتهاج تعلق نداشت؛ شعري كه احتمالا به دليل نزديكي به زبان شعري ابتهاج در فضاي مجازي به نام او مشهور است و آهنگساز اين اثر هم با اعتماد به همين داده‌هاي اشتباه فضاي مجازي آن را به عنوان اثري از ابتهاج در آلبوم گنجانده و نامش را در كاور آلبوم زير شعر درج كرده. خيلي زود و با انتشار اثر، حقيقت برملا شد و با اعتراض خانواده ابتهاج، آهنگساز اثر مجبور شد توضيحاتي بدهد و عذرخواهي كند.

آنچه در اين ميان مورد انتقاد درست و برحق برخي قرار گرفت برخورد نادرست با اين ماجرا چه در رابطه با انتخاب موضوع و چه در صحت‌سنجي بعد از آن بود. اينكه شما براي انتخاب يك اثر تنها به چند سايت اينترنتي مرجع شعر اكتفا كني و بعد براي تصحيح اشتباهت هم به قول دختر شاعر بسنده كني و در هيچ‌يك از اين موارد سراغ كتاب شعر شاعر نروي نشان مي‌دهد كه شما باز هم در اين دام خواهيد افتاد. تنبلي حاصل از استفاده از اينترنت و اعتماد به اولين يافته‌ها و لقمه‌هاي حاضر و آماده موجود در اين فضا دام بزرگي است براي بسياري كه نمي‌خواهند به اهميت «سواد رسانه‌اي» پي ببرند. گاهي ضربه‌هايش كوچك است و گاهي يك اثر هنري از دو هنرمند بزرگ را هدف قرار مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون