پاسخ حقوقي يا سياسي؟
محمدجواد حجتي كرماني
يادداشت مورخه 16/9/98 جناب كدخدايي سخنگوي محترم شوراي نگهبان را خواندم. قصد نداشتم در اين زمينه چيزي بنويسم اما رفيق شفيق ديرينهام حضرت سيدهادي خسروشاهي دامعزه به من فرمود: «عقبنشيني نكنيد.» البته من ننوشتن را عقبنشيني نميپنداشتم بلكه بهنظرم رسيد كه چون پاسخ نوشته من داده نشده، لذا از ادامه سخن خودداري كنم، اما گفته آقاي خسروشاهي برآنم داشت كه اين يادداشت را تقديم كنم.
راستش را بخواهيد از نوشته جناب كدخدايي تعجب كردم و برخلاف انتظارم بود، زيرا از ايشان كه يك حقوقدان صاحب منصب و مسوول پاسخگويي يكي از مهمترين اركان حقوقي كشورند، انتظار آن ميرفت كه حقوقي بنويسند نه سياسي.
براي يادآوري مضمون نوشته خودم (14/9/98) عرض ميكنم خلاصه حرف من يكي اين بود كه دلايل ردّ من يا به عبارت صحيحتر «عدم احراز صلاحيت» من چه بوده است؟ كه خوشبختانه ايشان اظهار آمادگي كردهاند كه در اين زمينه توضيح بدهند [انشاءالله قبل از ظهور حضرت حجت (عج)!] اما اصل سخن عام من اين سوال يا ايراد بود كه كلاً دلايل ردّ اشخاص تحت عنوان «عدم احراز صلاحيت» وجه شرعي و قانوني و عرفي ندارد. چراكه براي ردّ اشخاص دليل قاطع «عدم صلاحيت» لازم است و اگر چنين دليلي نبود شوراي نگهبان بايد به حكم اصل برائت «اعلام صلاحيت» كند گيرم كه صددرصد «احراز صلاحيت» نكرده باشد چون مدار امر شرع و عرف بر «برائت» است و قانوناً تا كسي جرمش در دادگاه صالحه ثابت نشده (حتي متهم به جناياتي مثل قتل و سرقت و...) مجرم محسوب نميشود چون اصل «برائت» است و اگر شرايط مذكور در قانون در شخص باشد ديگر در صلاحيت او نبايد ترديد كرد. در اينجا مطلب را واضحتر بگويم: نوشته جناب آقاي كدخدايي از ذهنيتهاي ايام دانشجوييشان كه من طرفدار فلاني و مخالف فلاني بودهام حاكي بود كه كلاً سياسي است، من ميخواهم همين نوشته و گواهي ايشان را «قرينه»اي بگيرم كه ادبيات ردّيه ايشان (و شوراي نگهبان) نه تنها در مورد من بلكه در مورد امثال مرحوم هاشميرفسنجاني يا آيتالله بجنوردي يا حسنآقا خميني، بر محور سياسي بوده است و نه حقوقي؛ وگرنه راستش براي همه مردم ايران اين سوال مطرح است كه آقاي هاشمي كه در زمان جنگ فرمانده كل قوا بوده دو دوره رييس مجلس و دو دوره رييسجمهور و تا آخر عمر رييس مجمع تشخيص مصلحت بوده؛ به چه دليلي ميتواند «رد» شود يا بفرمايند «احراز صلاحيت» نشود؟ «عدم احراز صلاحيت» من پيشكش! هيچكس باور نميكند با توجه به مواضع سياسي دهه اخير آقاي هاشمي، رد ايشان وجه حقوقي داشته باشد، همه ميدانند كه ايشان از نقطه نظر سياسي نميتوانست صلاحيت رياستجمهوري داشته باشد چون به نظرم «بصيرت» را از دست داده بود!! باري جوابيه جناب كدخدايي هم بهطور واضح و علني سياسي بود... و من منتظر جواب حقوقي ايشان ميمانم...
و كلام آخر آنكه من حاضرم در موضوع غيرحقوقي بودن «عدم احراز صلاحيت» شوراي نگهبان با ايشان مباحثه و مناظره كنم و جنابان آقايان دكتر سيدمحمد هاشمي و دكتر حسين مهرپور يزدي را كه هر دو سوابق روشن حقوقي دارند به ياري ميطلبم. ايشان هم ميتوانند «يار» بگيرند. والسلام
توضيح سردبير :
«اعتماد» تكليف خود ميداند تا فرصت گفتوگو را قدر بشناسد و تا آنجا كه مقدور است صاحبنظران را به ميدان مباحثه فرا بخواند. از آنجايي كه رفتهرفته تنور انتخابات گرم ميشود و نقش محوري شوراي محترم نگهبان مورد توجه مضاعف قرار ميگيرد، گفتوگو با اين نهاد نيز اهميت دوچندان مييابد و ضروريتر ميشود. خصوصا رويكرد جديد سخنگوي شورا و استقبال ايشان از مباحثه صريح، دست رسانهها را بازتر ميكند تا آرا و نظرات طرفين را انتشار دهند و به قضاوت مردم بسپارند. خوانندگان «اعتماد» در جريانند كه هماكنون گفتوگوي آقايان عبدي و بهادري جهرمي در جريان است و مخاطبان بسياري آن را دنبال ميكنند. استاد بزرگوار جناب حجتالاسلام محمدجواد حجتي كرماني كه در زمره السابقون انقلابند يادداشتي خطاب به آقاي كدخدايي نوشتهاند كه آن را براي انتشار در اختيار روزنامه قرار دادند. در فضاي مجازي سابقه اين گفتوگو قابل دسترسي است. از همين جا به اطلاع برادران شورا ميرسانيم كه ميزبان پاسخ ايشان نيز خواهيم بود. ترديدي نيست كه اين گفتوگوها به هرجا برود در نهايت منافعش به حساب انقلاب و كشور و مردم واريز ميشود. انشاءالله.