در زمانه كرونا
ترانه يلدا
سالهاست به «فضاهاي زنانه» به تعبير مثبت- و نه مفهوم منفي آن، كه در ادبيات مطالعات جنسيتي متداول است- پرداختهام تا شايد زنان جامعهمان و به خصوص زنان معمار ايراني به تواناييهاي فطري خود و به اهميت نقش خود در خلق فضاهاي زنانه بيشتر فكر كنند. اين بذل توجه با فرا رسيدن زمانه كرونا، ضروريتر نيز شده است! البته كه همواره بين رويكردهاي زنانه و مردانه به فضاي شهر و خانه در جوامع مختلف، تفاوتهايي وجود داشته است. گاه ميگوييم كه زنان بهتر ميتوانند...
در خلق فضاهاي امن و آرام براي گفتوگو يا مهرباني و پرستاري يا كارهايي مثل كشاورزي و باغباني و پزشكي دخيل باشند. زن از روزي كه فرزندانش را در شكم پرورش داد، مراقبت از قوم و كاشانه و محيط زيست و زيستگاه خود را نيز به عهده گرفت. اگرچه حضور زنان در اجتماع و عرصه عمومي در قرن 21ام از هر زمان در تاريخ بيشتر است و فضاهاي همگاني در شهرها براي همه اقشار اجتماعي و گروههاي سني مختلف انعطافپذيرتر و در دسترستر شدهاند اما محيط اجتماعي شهرهاي ما هنوز خشن و مردانه است. حركت پياده در شهر براي همه گروهها به خصوص براي سالمندان، كودكان و معلولين ساده نيست. در فضاي ديگر اماكن عمومي و نيمه عمومي شهري مانند پاركها، سينماها، ميادين، پيادهروها، كتابخانهها، ورزشگاهها، اجتماعات، نماز جمعهها، فرهنگسراها و بعد كافهها و رستورانها، اماكن كار دولتي و غيردولتي، دفترها و شركتها و... نيز نياز به آرامسازي و بسترسازي مناسب دارند. من اين كيفيت را زنانه مينامم. مثلا زنان معمار و طراح بهتر ميتوانند، پيادهرويي كه موتوريها نبايد به آن ورود كنند و كودكان و معلولين ميخواهند در امنيت كامل در آن آمد و شد كنند را تعريف و طراحي كنند. به هر حال به نظر من زنان از مردان دقيقترند و بيشتر به جمع و خانواده و جامعه فكر ميكنند. احتمالا محافظهكار اما مدبرترند! امنيت، آسايش و شادي و صلح را در اولويت اول قرار ميدهند؛ و اينهاست صفاتي كه من «زنانه» مينامم. به خاطر اين صفات غالب است كه فكر ميكنم، زنان طراحان بهتري براي فضاهاي امن و پرنشاط در عرصههاي عمومي شهري ميتوانند باشند! البته اين به هيچوجه به معني نفي آقايان معمار و استعدادهايشان نيست. قصدم رسانيدن اين پيام به زنان معمار است كه آنها بهتر است با تفاهم و پشتكار(و شايد گاه هم به كلك!) جاي خود را در جامعه حرفهاي معماران بيشتر باز و تثبيت كنند.