• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3289 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۲۰ تير

دنياي اين روزهاي محمود دولت‌آبادي

داستاني براي نوشتن

تمام مشتري‌هاي كافه‌اي در حوالي خيابان كريمخان، خوب مي‌دانند كه بعضي عصرها مي‌شود محمود دولت‌آبادي را پشت يكي از ميزهاي كافه ديد كه نشسته است و روي ميز فنجاني قهوه يا چاي روبه‌رويش است و با همان ژست هميشگي توي عكس‌هايش، سيگار در دست دارد. گاهي با جوان‌هاي كافه حرف مي‌زند و گاهي هم مهماني دارد. مهماني كه معمولا جوان است و وقتي دولت‌آبادي حرف مي‌زند، در سكوت كامل و توجه. شنيدن حرف‌هاي دولت‌آبادي هميشه جذاب است، حرف‌هايي كه براي ساده‌ترين آنها هم به فكر كردن احتياج دارد. حرف‌هايي شبيه همين توصيف دغدغه‌ها و روزمر‌گي‌هاي آقاي نويسنده كه وقتي مي‌خواهد تعريف كند، كمي وقت مي‌خواهد براي فكر كردن به آن‌ها. مي‌گويد، يك‌ساعت ديگر تماس بگيريد تا حرف بزنيم. بعد از يك‌ساعت نخستين و مهم‌ترين دغدغه، همان دغدغه هميشگي چندين و چند دهه‌اي دولت‌آبادي است؛ دغدغه نوشتن.

تعريف مي‌كند: « من معمولا به ادبيات فكر مي‌كنم؛ چه نوشتن، چه خواندن و چه تامل كردن. ادبيات براي من مهم‌ترين است و نمي‌توانم هيچ‌وقت به نوشتن داستان تازه فكر نكنم.» اما وقتي از روزمرگي‌هايش مي‌پرسيم، با توضيحاتش مي‌توان فهميد كه در ميان همين نوشتن، خواندن و تامل كردن كه از آنها به عنوان روزمرگي‌هايش ياد مي‌كند، شور زندگي، حضور در جمع و همراهي با اتفاق‌هاي تازه هميشه با دولت‌آبادي است؛ كارها و اتفاق‌هايي كه بازهم از دغدغه‌هاي دولت‌آبادي مي‌آيد؛ نويسنده كتاب «كليدر» دوست دارد در سالن نمايش بنشيند و تئاتر ببيند. يا براي ديدن تابلوهاي نقاشي يك نقاش به خانه او برود و درباره آثار هنري‌اش ساعت‌ها با او گپ بزند، يا در برنامه بزرگداشت كارگرداني قديمي و هم نسل خودش حاضر شود و براي مهمانان جوان برنامه از روزگاري دورتر و خاطره‌هايي قديمي حرف بزند.

دولت‌آبادي در خاطراتش از روزگار جواني، خاطره‌اي دارد از روزگاري كه تازه به تهران آمده بوده و در شرايطي كه پول كمي در جيبش مانده، به لاله‌زار مي‌رود و همان پول را براي بليت تئاتر خرج مي‌كند. عادت ديدن نمايش‌هاي تازه هنوز هم با اوست؛ چه آن زمان كه با نمايش‌هايي از غلامحسين ساعدي، علي حاتمي و بهرام بيضايي از صحنه تئاتر لذت مي‌برد و چه حالا كه تماشاگر ثابت آثار نمايش‌هايي با كارگردانان و گروه‌هاي جوان است. تعريف مي‌كند كه در همين روزهاي اخير دو نمايش تازه ديده: «تئاتري از پيام دهكردي به اسم كسي نبود بيدارمان كند و يك تئاتر از رضا ثروتي به نام فهرست را ديدم».

اما حرفي از اتفاق‌هاي رخ داده در نمايش رضا ثروتي نمي‌زند و به جاي آن ترجيح مي‌دهد كه از نمايشگاه نقاشي خصوصي كه تازگي‌ها به آن دعوت شده و سري به آن زده، حرف بزند: «نمايشگاهي از تابلوهاي نقاشي آريا لواساني كه در منزلش برگزار شده بود.

در اين نمايشگاه آثار خوبي از اين نقاش ديدم و با خودم فكر كردم چه خوب مي‌شود اگر به هنرمندان منزوي حواس‌مان باشد.» در كنار تمام اين فعاليت‌هاي هنري، دولت‌آبادي به شب بزرگداشت داريوش مهرجويي هم سري زده تا همراه با اين كارگردان قديمي فيلم «گاو» را ببيند: «به مراسم بزرگداشتي كه اداره فرهنگ استان البرز براي مهرجويي گرفته بود، رفتم و كنار هم نشستيم و براي بار چندم فيلم گاو را ديديم و خوب بود.» دولت‌آبادي هميشه دغدغه دارد؛ دغدغه‌هايي مهم و بزرگ مثل نوشتن داستان تازه يا دغدغه‌هايي شخصي‌تر مثل همين در جريان اتفاق‌هاي هنري تازه بودن و شناخت نسل جوان و ديدن جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كند و ارتباط برقرار كردن با جامعه جوان. اما در كنار تمام اينها و در زندگي به ظاهر شلوغ و پردغدغه و پرمشغله دولت‌آبادي، يك‌چيز هيچ‌وقت فراموش نمي‌شود؛ كتاب خواندن.

آقاي نويسنده اين روزها دو كتاب تازه در دست دارد و اين كتاب‌ها را اين‌طور براي ما تعريف مي‌كند: «كتابي را كه روژه ويچ درباره زندگي كافكا نوشته و دكتر رضا خاكي آن را ترجمه كرده دارم مي‌خوانم و همين طور مشغول خواندن كتاب روشنفكران رذل و مفتش بزرگ كه پايان نامه فلسفه داريوش مهرجويي در دانشگاه UCLA بوده، هستم. كارهاي خوبي از آب درآمده‌اند.» اما اگر بخواهيم از آينده بپرسيم و روزگاري كه تمام اين روزمرگي‌ها و دغدغه‌ها به اميد آن و البته ساخت آن مي‌گذرد، دولت‌آبادي بازهم به آن دغدغه اوليه مهم و بزرگ خود برمي‌گردد. دغدغه‌اي كه در تمام سال‌هايي كه نام او را مي‌شناسيم و كتاب‌هاي او را مي‌خوانيم، هميشه و همواره در زندگي‌ شخصي‌اش با او بوده و رهايش هم نكرده. همان دغدغه اوليه؛ دغدغه نوشتن. دغدغه‌اي كه هميشه همراه دولت‌آبادي است و با همراهي آن براي ما تعريف مي‌كند: «در فكر اين هستم كه چطور داستان كوتاهي بنويسم. من هميشه به نوشتن داستاني جديد فكر مي‌كنم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون