هم سنگي براي ملي شدن صنعت نفت
داريوش قنبري٭
توافقات هستهاي مهمترين تاثير خود را بيش از هر حوزه ديگر، بر اقتصاد خواهد گذاشت اما با توجه به پيوند تنگاتنگي كه مسائل اجتماعي- فرهنگي با مسائل سياسي- اقتصادي دارند، نتايج مثبت اين توافق تنها به يك حوزه خلاصه نخواهد شد. طبيعي است كه در شرايطي كه اقتصاد به كشور باز گردد، روحيات و اخلاق مردم هم بهطور عام مثبتتر خواهد شد و از ميزان جرم و جنايت كاسته ميشود. همچنين تاثيرات توافقات هستهاي منجر به كاهش فضاي امنيتي- نظامي داخل كشور ميشود و در واقع اين فضا را عليالسويه ميكند كه اين مساله منجر به بهبود و سلامت بيشتر فضاي سياسي و سوگيريهاي سياسي ايران هم ميشود. توافق هستهاي رويدادي بسيار بزرگ است كه ميتوان آن را با ملي شدن صنعت نفت مقايسه كرد. اهميت اين توافقات در اين است كه بزرگترين تهديدات را از ما دور ميكند. مهمترين وظيفه هر حاكميتي حفظ تماميت ارضي كشور خود است و اين مساله در شرايط بعد از تحريم ايران، ميرفت كه به خط تبديل شود. يعني اين توافقات علاوه بر نكات مثبت ديگري كه در پي خواهد داشت، بيش از هر چيز خطراتي را كه تماميت ارضي ايران را نشانه گرفته بود، دور ميكند. در نتيجه وزن اين رويداد با كمتر رويدادي در تاريخ معاصر ايران قابل مقايسه است. با درايتي كه در زمينه مذاكرات هستهاي بين ايران و كشورهاي 1+5 به خرج داده شد به نوعي توانستيم بزرگترينتهديدها را از خود و تماميت ارضي خود دور كرده و در كنار آن دستاوردهايي مانند حفظ حقوق هستهاي را براي ملت ايران تثبيت كردند. منافعي كه اين توافقات براي كشور به وجود ميآورد به اندازهاي هست كه در يادداشت نميگنجد اما به هر حال دستاوردهاي بينظيري از اين توافق براي كشور به ارمغان ميآيد. حتي با اغماض ميتوان اين توافق را با ملي شدن صنعت نفت مقايسه كرد اما تنها رويداد مشابهي كه در تاريخ معاصر ايران قابل مقايسه با اين توافق باشد، همان ملي شدن صنعت نفت است. يكي از مهمترين آثار توافقات ايران و كشورهاي 1+5 اين است كه فعاليتهاي هستهاي ايران به چارچوب اقتصادي ميرود. تا پيش از اين توافقات فعاليت هستهاي كشور به شكل زير زميني دنبال ميشود و تنها براي كشور هزينه داشت. با توجه به اينكه تيم مذاكره هستهاي ايران توانسته از حقوق هستهاي ملت دفاع كند و آن را به عنوان يك حق بديهي مردم ايران حفظ كند، اينبار فعاليتهاي هستهاي ميتواند درآمدزا شود. اينبار براي به دست آوردن تكنولوژي نيازي به فعاليتهاي زيرزميني نيست و حتي ميتوانيم كالاهاي توليد شده خود در اين صنعت را به بازار تجارت هم بفرستيم و از اين راه درآمدهاي كشور را افزايش دهيم. از سوي ديگر مذاكرات هستهاي در صورت نتيجه گرفتن به لغو تحريمهاي ظالمانه عليه ايران منجر خواهد شد. برداشتن تحريمها آثار مثبت بزرگي خواهد داشت از جمله اينكه كشور را از ركود خارج ميكند و نرخ رشد اقتصادي را بالا ميبرد. با حل اين مسائل ايران وضعيت مطلوبي خواهد داشت براي اينكه به سمت توسعه و رونق اقتصادي حركت كند. به طور مثال با تصويب تحريم، هزينه واردات كالاهاي واسطهاي و مواد خام به داخل كشور افزايش چشمگيري داشت. همين مساله در شرايط خاص اقتصاد ايران در سال 1390، منجر به تعطيلي بسياري از بنگاههاي اقتصادي شد كه طبيعي است نخستين پيامد چنين رخدادي افزايش نرخ بيكاري و كاهش رشد اقتصادي است. اتفاقي كه در دولت پيش افتاد و رشد اقتصادي كشور منفي شد. به هر حال بعد از لغو تحريمها تورم نيز به ريل معقولتري ميرود و متغيرهاي متعدد اقتصادي بهبود پيدا ميكند. البته بايد مد نظر داشت كه اين اتفاقات يك شبه نميافتد و ورود كشور به رونق اقتصادي حداقل يك سال زمان ميطلبد. زيرا به هر حال خود پروسه لغو تحريمها، آنچنان كه شنيدهها حكايت ميكنند، به يكباره رخ نميدهد و به شكل پلكاني تحريمها لغو ميشود. به همين خاطر ميتوان توقع داشت كه بعد توافقات فضا بهتر ميشود اما نميتوان تصور كرد كه يك شبه همهچيز رفع و رجوع شود. علاوه بر اين لازم به ذكر است كه لغو تحريمها بر تمام مسائل داخلي كشور تاثيرات خود را خواهد داشت و با توجه به اينكه پيوند تنگاتنگي بين مسائل اقتصادي- سياسي و معضلات اجتماعي وجود دارد، تاثيرات مثبت اين توافق به موازات اينكه در اقتصاد نمايان شود، بر روحيه شهروندان هم نمايان ميشود. ديگر ترس از كمبود كالا در بازار از بين ميرود و مردم را نسبت به آينده اميدوارتر خواهد كرد. طبيعي است كه مشكلات اقتصادي تاثيرات خود را بر اخلاق افراد يك جامعه هم بگذارد و بهبود آن بتواند روحيه و اميدواري اجتماعي را بالا ببرد. ٭ نماينده پيشين مجلس