محمدرضا بابايي
درحالي كه زمان و مكان دور ششم مذاكرات غيرمستقيم ايران و امريكا هنوز مشخص نشده است، دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالاتمتحده امريكا در اظهارات اخير خود مدعي شد كه تهران و واشنگتن فاصله چنداني براي دستيابي به يك توافق جامع ندارند.
همزمان سيدعباس عراقچي، وزير خارجه كشورمان نيز در واكنش به اظهارات اخير ترامپ در صفحه رسمي خود در پلتفرم ايكس (توييتر سابق) اعلام كرد كه «مطمئن نيستم كه در نقطه توافق قريبالوقوع با امريكا قرار داشته باشيم. ايران به دنبال راهحل ديپلماتيكي است كه منافع همه طرفها را تامين كند، اما اين موضوع، مستلزم توافقي است كه همه تحريمها را لغو و حقوق هستهاي ما، از جمله غنيسازي را محقق كند.» بعد از پايان دور پنجم مذاكرات غيرمستقيم ميان ايران و امريكا، رسانههاي غربي ايدههاي ادعايي متفاوتي را در باب گزينههاي احتمالي كه احتمالا ميتوانند زمينهساز برونرفت تهران و واشنگتن از شرايط كنوني شوند را مطرح كردند؛ ايدههاي ادعايي كه هنوز برخي آنها توسط مقامهاي رسمي دو كشور تاييد نشدهاند. در اين ميان، سيانان با انتشار گزارشي به نقل از منابع آگاه چند گزينه ادعايي از جمله طرح ايجاد كنسرسيوم مشترك با مشاركت كشورهاي غرب آسيا، ايران و امريكا و همچنين نظارت بازرسان امريكايي بر صنعت هستهاي ايران را مطرح كرد و علي واعظ، مدير برنامه ايران در گروه بحران بينالملل توافق سياسي ميان تهران و واشنگتن براي تمديد زمان اسنپ بك (بازگشت ماشه) را به عنوان يكي از ايدههاي تنشزا رسانهاي كرد. اين درحالي است كه عليرغم عدم پذيرش نهايي طرح كنسرسيوم توسط ايران، رييس سازمان انرژي اتمي در جريان كنفرانس مطبوعاتي تاكيد داشت كه در صورت دستيابي به توافق، حضور بازرسان امريكايي در كنار بازرسان آژانس اتمي بلامانع است. با اين همه ديگر موضعگيريهاي مقامات ايراني در قبال ادعاهاي ترامپ، اعضاي كابينه رييسجمهوري امريكا و رسانههاي غربي دال بر اين است كه ايران از حق غنيسازي در خاك خود عقبنشيني نخواهد كرد و همچنان بر مواضع خود استوار است. گزارهاي كه به ادعاي برخي ناظران غربي در كنار بازي دوگانه امريكا فعلا به گره كور مذاكرات تبديل شده و آينده رايزنيها را در هالهاي از ابهام قرار داده است.
در همين راستا، روزنامه اعتماد با هدف بررسي و واكاوي ايدههاي ادعايي كه در بالا بدانها اشاره شد، احتمال پذيرش يا عدم پذيرششان توسط ايران و همچنين ساز و كارهاي احتمالي اجراييشان و درنهايت فرصتهاي تهران جهت به دست آوردن امتياز حداكثري براي رقم زدن معاملهاي برد-برد با طهمورث غلامي، كارشناس مسائل بينالملل گفتوگويي انجام داده است. غلامي بر اين باور است كه ادعاهاي رسانههاي غربي در رابطه با توافق ميان تهران و واشنگتن ممكن است با هدف سنجش رفتار و رويكرد مقامات ايراني مطرح شده باشد. فارغ از صحت و عدم صحت اين ادعاهاي رسانهاي، مساله كنسرسيوم از دو دهه قبل مطرح شده بود اما اختلافنظر بر سر مسائل فني مانع از تحقق آن شد. در حال حاضر كنسرسيوم يكي از اصليترين نقاط اختلاف طرفين در مذاكرات ميباشد و دستيابي به يك تفاهم مشترك در اين زمينه ميتواند گام مهمي براي رسيدن به يك توافق نهايي باشد.
به باور اين كارشناس مسائل بينالملل، غربيها براي رسيدن به توافق با ايران، حاضر هستند امتيازات مهم و ارزشمندي ارايه دهند و از اين رو تهران شانس زيادي براي دستيابي به يك توافق دوجانبه با معاملهاي برد-برد را دارد. مشروح مصاحبه به اين شرح است:
خبرگزاري سيانان اخيرا مدعي شده كه توافق ميان ايران و امريكا نزديك است و قرار بر آن است كه كنسرسيومي با مشاركت آژانس بينالمللي انرژي اتمي و كشورهاي غرب آسيا تعريف شود. اين ادعا درحالي رسانهاي شده كه تهران پيشتر اين ايده را رد كرده، حال ارزيابي شما در اين باره چيست، آيا تشكيل كنسرسيوم به همراه غنيسازي محدود در ايران گزينهاي محتمل است؟
تحليلهاي سياسي نبايد صرفا مبتني بر اخبار باشد، زيرا خبرها ممكن است صحيح يا نادرست باشد، به خصوص در رابطه با انتشار اخبار نادرست توسط رسانههايي كه هدفشان بيشتر سنجش رفتار سياسي تصميمگيرندگان و تصميمسازان طرف مقابل است. اما از طرف ديگر ادعاي مطرح شده توسط سيانان ميتواند درست باشد، زيرا در جريان توافق بر سر غنيسازي اورانيوم يك بنبست ديپلماتيك شكل گرفته بود و از اين رو، احتمال طرح راهها و گزينههاي فني توسط ايران و امريكا و حتي عمان براي برونرفت از اين بنبست چندان دور از انتظار نيست. ابتكار تشكيل كنسرسيوم هستهاي، تعليق موقت غنيسازي در ازاي اخذ يك امتياز سياسي بزرگ يا تعليق غنيسازي در يك سايت هستهاي مشخص و در عين حال غنيسازي در سايت هستهاي ديگر، جملگي ممكن است به عنوان گزينهها و ابتكارات مطرح شده براي حل اختلاف تهران و واشنگتن بر سر غنيسازي باشد. اما با بررسي روند مذاكرات غيرمستقيم ميان ايران و امريكا در مييابيم كه تهران و واشنگتن اراده سياسي جدي براي عدم تبديل شدن مساله غنيسازي به يكي از موانع اصلي توافق هستهاي دارند. ايران و امريكا با تكيه بر راهحلهاي فني و سياسي سعي ميكنند تا اختلاف بر سر غنيسازي را حل نمايند؛ از اين رو كنسرسيوم ميتواند يكي از اين گزينههاي مورداجماع و اتفاقنظر طرفين باشد.
به باور شما در صورتي كه ادعاي تشكيل كنسرسيوم (در صورتي كه صحت داشته باشد) به عنوان يكي از گزينههاي ادعايي در دستور كار قرار داشته باشد، با توجه به اختلافنظرهاي عريان و حاكم قابل تحقق است؟ مكانيسم اجراي آن را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
مساله كنسرسيوم و غنيسازي مشترك از دو دهه قبل مطرح شده بود،اما اختلافنظر بر سر برخي مسائل فني مانع تحقق اين طرح شد. اين مساله كه غنيسازي در داخل خاك ايران انجام شود يا خارج از آن يكي از اين نقاط اختلاف ميان طرفين است. اگر غنيسازي در خاك امارات متحده عربي و عربستانسعودي و با نظارت مستقيم بازرسان و كارشناسان ايراني انجام شود، اين به اين معنا است كه تهران، غنيسازي در خارج از خاك خود را پذيرفته است و در صورت پذيرش اين طرح، عملا هرگونه غنيسازي در خاك ايران منتفي خواهد شد. ازسوي ديگر، اين نگراني در بين مقامات ايراني وجود دارد كه در صورت پذيرش ايده غنيسازي در خارج مشروط بر تامين سوخت هستهاي كشور، در صورت عدم تامين اين سوخت، عملا چرخه فعاليت هستهاي ايران با چالشهاي جدي مواجه خواهد شد. اين مسائل اصليترين نقاط مورداختلاف تهران و واشنگتن ميباشد كه رايزنيها براي حل آن همچنان ادامه دارد. مساله كنسرسيوم با آنچه در واقعيت وجود دارد و آنچه در رسانهها مطرح ميشود تفاوت ماهوي دارد. نگراني ايالاتمتحده صرفا بر مساله غنيسازي با درصد بالا خلاصه نميشود بلكه قرار گرفتن سايتها و مراكز هستهاي ايران در دل كوهها و زير زمين ازجمله عواملي است كه نگرانيهاي امريكا در رابطه با مساله هستهاي را افزايش ميدهد.
مساله اينكه ايران در ازاي پذيرش كنسرسيوم چه امتيازي را مطالبه يا دريافت خواهد كرد، بيشتر بستگي به سبك و سياق مذاكره و چانهزني ديپلماتهاي ايراني با طرف غربي دارد و از اين رو، اين سوال مطرح ميشود كه طرف ايراني چه خواستهاي دارد و عمل به كدام خواسته يا خواستههاي ايران براي طرف غربي ميسر و ممكن است. نكته مهم و جالبتوجهي كه در تحليل بايد آن را لحاظ كرد، اين است كه مساله غنيسازي براي ايالاتمتحده و غرب بسيار حائز اهميت است و از اين رو، براي دستيابي به يك توافق بر سر آن و برداشتن موانع پيشروي آن، حاضر هستند امتيازات چشمگيري به ايران اعطا نمايند. دستگاه سياست خارجي ايران، با درك اهميت مساله غنيسازي براي طرف غربي، ميتواند امتيازات ارزشمندي را از آنان مطالبه نمايد. لغو تمامي تحريمهاي اقتصادي، آزاد كردن داراييهاي بلوكه شده ايران در بانكهاي خارجي و درنهايت مطالبه خسارتهايي كه صنعت هستهاي ايران در خلال اين تحريمها متحمل شد، ازجمله مطالبات و امتيازات احتمالي است كه ايران ميتواند از طرف غربي درخواست نمايد يا غرب تمام اين امتيازات يا بخشي از آن را در ازاي پذيرش طرح كنسرسيوم توسط طرف ايراني به آنان بدهد. به باور من، مساله غنيسازي به قدري براي امريكاييها اهميت دارد كه حاضر هستند بابت آن امتيازات مهمي را به طرف ايراني اعطا نمايند.
در اين ميان ادعا شده كه يكي از خواستههاي ادعايي واشنگتن اين است كه فرآيند راستيآزمايي و نظارت بر فرآيند صنعت هستهاي ايران توسط مقامهاي امريكايي در كنار اعضاي نهاد پادماني انجام شود، ارزيابي شما درباره ساز و كار احتمالي براي شفافسازي به اين شكل چيست؟
همانطور كه بارها صراحتا مقامات جمهوري اسلامي ايران اعلام كردند؛ برنامه هستهاي ايران صلحآميز است و جنبه نظامي ندارد، از اين رو، مساله بازرسي بازرسان و كارشناسان سازمان انرژي اتمي و كشورهاي منطقه كه در طرح كنسرسيوم به آنها اشاره شد، مساله چندان بحثبرانگيزي نيست و مقامات كشور در صورت دستيابي به توافق با طرف امريكايي، با اين مساله مشكلي نخواهند داشت. چنانچه رييس سازمان انرژي اتمي كشورمان در جريان نشست مطبوعاتي اخير خود، صراحتا بيان كردند كه در صورت دستيابي به توافق با ايالاتمتحده، احتمال اجازه به بازرسان امريكايي براي بازرسي از تاسيسات هستهاي داده شود. تاكيد امريكا بر لزوم حضور بازرس امريكايي براي بازرسي از تاسيسات هستهاي ايران بر اين نكته دلالت دارد كه علاوه بر اسراييل، ايالاتمتحده نيز اعتماد چنداني به سازمان انرژي اتمي ندارد. لازم به ذكر است كه امريكا و كشورهاي غربي از بازيگران اصلي سازمان انرژي اتمي ميباشند، اما با اين وجود در دولت ترامپ شرايط به مرحلهاي رسيد كه امريكاي دوران ترامپ ديگر اعتمادي به اين سازمان ندارد. همانطور كه ذكر آن رفت، برنامه هستهاي ايران صلحآميز است. از اين رو، حضور بازرسان و كارشناسان امريكايي در جريان بازرسي از تاسيسات هستهاي ايران، در صورت دستيابي تهران و واشنگتن به توافق، مساله نگرانكنندهاي براي ايران تلقي نميشود و چهبسا دامنه تفاهمهاي مشترك ميان ايران و امريكا در مساله هستهاي را افزايش خواهد داد.
درباره مشاركت و سرمايهگذاري امريكا در صنعت هستهاي ايران نيز اخباري منتشر شده، اگر اين فرضيه محتمل باشد، تحقق آن را چگونه ميدانيد و ايران به چه طريقي قادر است منافع و امتيازهاي حداكثري دريافت كند؟
به طور كلي، طرح ايده كنسرسيوم و مواضع طرفين ايراني و امريكايي دال بر اين موضوع است كه تهران و واشنگتن به يك توافق نسبي دست يافتند. مساله كنسرسيوم تنها محدود به حضور و نظارت مستقيم كارشناسان و بازرسان امريكايي و مشاركت احتمالي آنها در صنعت هستهاي ايران خلاصه نميشود؛ بلكه اين كنسرسيوم چند كشور منطقهاي را نيز در بر خواهد گرفت. ايران علاوه بر حفظ حق غنيسازي خود، ميتواند از طريق مشاركت و همكاريهاي دوجانبه با امريكا و چندجانبه با كشورهاي منطقهاي، فناوري هستهاي خود را چارچوب اين كنسرسيوم توسعه دهد و هزينههاي سياسي و اقتصادي ناشي از اين برنامه را كاهش دهد. در صورت توافق طرفين در اين حوزه، يكي از جديترين و در عين حال بزرگترين موانع در روابط ميان ايران و غرب برداشته خواهد شد.
ادعاي توافق طرفين بر سر كنسرسيوم درحالي رسانهاي شده كه به باور گروهي از تحليلگران تهران و واشنگتن تلاش خواهند كرد تا به واسطه توافق سياسي و از طريق شوراي امنيت بازه زماني اسنپ بك را تمديد كرده و براي دستيابي به توافق نهايي زمان بيشتري داشته باشند، تحليل شما در اين باره چيست؟
اتحاديه اروپا اعتقاد چنداني به اجراي مكانيسم ماشه ندارد؛ بلكه با تهديد به استفاده از آن سعي دارد ضمن همسو نشان دادن خود با سياستهاي ايالاتمتحده در رابطه با برنامه هستهاي ايران، به نوعي تهران را تحتفشار قرار دهد تا حداكثر امتياز را در خلال مذاكرات به واشنگتن بدهد و به شروط اين بازيگر تن دهد. مادامي كه مذاكرات ميان ايران و امريكا در جريان باشد و روند اين مذاكرات به خوبي پيش برود؛ طرح استفاده از مكانيسم ماشه توسط اروپاييها تنها يك ابزار فشار است تا ضمن فشار به ايران براي پذيرش شروط امريكا، همسويي خود با واشنگتن در اين زمينه را ابراز نمايد. در صورت دستيابي تهران و واشنگتن به يك توافق جامع، ديگر مساله اسنپبك محلي از اعراب نخواهد داشت. همانطور كه ذكر شد، اروپاييها با طرح مكانيسم ماشه بيشتر قصد دارند تا رفتار سياسي ايران در قبال اين مذاكرات را بسنجند. در مقابل، ايران نيز در واكنش به اظهارات مقامات اروپايي تاكيد كرد كه در صورت فعالسازي مكانيسم ماشه، از انپيتي و آژانس بينالمللي انرژي اتمي خارج خواهد شد. از طرفي اروپاييها براي پلن بيكه همان خروج ايران از انپيتي و سازمان انرژي اتمي ميباشد، سناريويي را درنظر نگرفتند. مساله خروج ايران از اين پيمان و سازمان مزبور در واكنش به فعالسازي مكانيسم ماشه، حق سياسي و طبيعي ايران است، خصوصا اگر اين كشور نتواند منافع ملي خود را از خلال اين نهادها تامين نمايد. اما در رابطه با اتحاديه اروپا بايد اين نكته را خاطرنشان كرد كه كشورهاي اين اتحاديه تمايلي براي تشديد تنش جديد در خاورميانه و بحرانآفريني در اين منطقه را ندارند؛ خصوصا در شرايطي كه درگير جنگ اوكراين هستند. با درنظر گرفتن همه اين ملاحظات ميتوان به اين نتيجه رسيد كه در صورت توافق ميان ايران و امريكا، مكانيسم ماشه ديگر محلي از اعراب نخواهد داشت و اتحاديه اروپا نيز به ماحصل توافق جامع احتمالي بين تهران و واشنگتن تن ميدهد.
به عنوان سوال آخر رويكرد اروپا و همچنين لابي صهيونيسم و شاهينهاي ضد ايران را در صورت تحقق توافق برد-برد ميان ايران و امريكا چگونه ارزيابي ميكنيد؟
موضع اروپاييها و لابي صهيونيسم دو موضع متفاوت و متمايز از يكديگر است و مواضع اين دو با هم قابل قياس نيستند. در رابطه با اروپا، اين نكته را بايد خاطرنشان كرد كه جنگ روسيه و اوكراين بر مناسبات ديپلماتيك ميان ايران و اروپا تاثير داشت. برخي مقامات سياسي اروپايي در خلال سه سال گذشته مدعي بودند كه ايران با فروش سلاح و مهمات جنگي به روسيه در طول جنگ اوكراين، به نوعي از روسيه پشتيباني ميكند و با اين اقدام امنيت اروپا را به چالش ميكشد. از طرف ديگر اتحاديه اروپا از اين بلوغ سياسي برخوردار است كه قصد ارتباط دادن جنگ اوكراين و همسويي ايران با روسيه را به توافق احتمالي
تهران-واشنگتن نداشته باشد. با اين وجود، حمايت و همسويي اتحاديه اروپا با ايالاتمتحده در جريان مذاكرات هستهاي با ايران، از طريق طرح ايده مكانيسم ماشه در صورت عدم دستيابي به توافق هستهاي، امتياز بزرگي ازجانب اروپا براي امريكاست. در مقابل، اين احتمال وجود دارد كه واشنگتن نيز به اروپاييها متعهد شد تا در صورت دستيابي به توافق با تهران، حمايتهاي نظامي ايالاتمتحده امريكا از اوكراين از سر گرفته شود و ايران را براي تجديدنظر در روابط خود با روسيه متقاعد يا ملزم نمايد.
در رابطه با لابي صهيونيسم خصوصا طيف دستراستي آن، بايد خاطرنشان كرد كه رويكرد آنها با اروپاييها درقبال برنامه هستهاي ايران كاملا در تضاد است. لابي صهيونيسم مخالف هرگونه مذاكره و گفتوگو بر سر برنامه هستهاي ايران است. در حال حاضر اين لابي به تنهايي قدرت مانور ندارد؛ زيرا در ايالاتمتحده يك رييسجمهور جمهوريخواه بر سر كار است و حتي اغلب كنگره و سنا نيز همحزب او هستند. در چنين شرايطي كابينه بنيامين نتانياهو قادر نيست بر سر روند اين مذاكرات كارشكني ايجاد كند. به بيان ديگر، روساي جمهور جمهوريخواه در مقايسه با دموكراتها از استقلال و آزادي عمل بيشتري در قبال اسراييل و لابيهاي همسو با آن برخوردار هستند. لابيهاي صهيونيست در عمل نميتوانند تاثير منفي در روند اين مذاكرات بگذارند و فعاليت آنها صرفا محدود و معطوف به انتشار اخبار درست و غلط از سير اين مذاكرات و به طور كلي فضاسازي رسانهاي ميباشد.