فراجا، واقعيت مجازي را به واقعيت حقيقي تبديل كرد
محمدرضا طوراني
منبعشناسي هوشمند خبري و چارچوبسازي رسانهاي ايجاب ميكند حقيقت را قرباني عقدهگشاييهاي شخصي، منافع باندي، جناحبنديهاي برخاسته از پارادوكسهاي سياسي و كوررنگي اجتماعي نكنيم، بلكه مانند يك پاتولوژيست به كالبدشناسي هر خبري بپردازيم تا فرهنگ راستيآزمايي رسانهاي را نهادينه كنيم . مورد قتل مرحوم اميرمحمد خالقي، دانشجوي دانشگاه تهران و موارد مشابه ثابت كرد كه پليس نه تنها از متقاعدسازي اجباري و اقناع مصنوعي مخاطبان پرهيز ميكند، بلكه با همافزايي آيندهپژوهي و برآورد اجتماعي، در اطلاعرساني شفاف، تعهد به امنيت چندلايه شهروندان و دفاع از انگيزه، حرمت، شأنيت و هوش شرافت و هوش نجابت همكاران خود، هيچ تعارفي ندارد. تجربهنگاري و عبرتآموزي عملكرد فراجا نشان داده است كه قوه عاقله فرماندهان اين نيرو، فراراهبرد معماري توسعه پايدار، متوازن و چندبخشي كشور را به خوبي ترسيم كردهاند. اتفاق ناخواسته ساعت 5:30 روز يكشنبه 04/۰۳/1404 ميدان ونك كه در آن سرهنگ خيشه، رييس منطقه ۳ راهور تهران بزرگ، وظيفه سازماني خود را انجام داد، توسط شخص سردار رادان بدون هيچ گونه ملاحظه و محافظهكاري، پيگيري ويژه ميشود. با رمزگشايي زمانبندي خبري اين اتفاق كه توسط عدهاي با تكنيكهاي: پاره حقيقتگويي، تكهتكه كردن خبر، دستكاري سامانه ادراكي مخاطبان، تزريق دوپامين مجازي، اصل تكرار و رگبار، خبرهاي (مفقود و محذوف) به نمايشي اغواگرايانه در راستاي اعتبارزدايي، اعتمادزدايي، كارآمدزدايي فراجا خواهيم رسيد .اما فراجا با اشراف به سواد تلهشناسي شناختي، خط تنفس و اهداف مصنوعي برخاسته از اتاق جنگ بازوي رسانهاي معاندان را مسدود كرد.كليد كلمه (فاجعهسازي) از جمله روشهاي منسوخ و نخنماي ۳گانه (اغتشاش، فشار رسانهاي و تخريب) جاسوسان نامحسوس است .در حالي كه پليس نفس ارازل خياباني و اوباشگران كريدوري و جادهاي را بريده است.دچار آلزايمر خودخواسته نشويم.
استاددانشگاه فوق دكتراي رسانههاي اجتماعي