یادداشتی از احمد مازني درباره بازگشت به سنت بنيانگذار
حمايت از محرومان و مستضعفان در انديشه و عمل بنيانگذار
احمد مازني
در مورد وضعيت اقتصادي مردم ايران در سالهاي قبل از انقلاب اسلامي از منابع مختلفي ميتوان استفاده كرد كه يكي از اين منابع اظهارات مقامات حكومت پادشاهي است. در اين زمينه پژوهشهاي قابلتوجهي انجام شده كه علاقهمندان ميتوانند براي آگاهي بيشتر و فارغ از برخوردهاي شعاري و غير علمي به اين منابع مراجعه كنند. يكي از اين پژوهشها عبارت است از طرح پژوهشي: «وضعيت محروميت و فاصله طبقاتي در دوره پهلوي دوم؛ واكاوي عوامل و زمينهها »كه مقاله آن توسط، آقايان عليرضا نادري و حميدرضا هوشنگي به رشته تحرير در آمد. در چكيده اين مقاله آمده است:
«وضعيت اقتصادي و ميزان رشد و توسعه ايران در دوران پرفراز و نشيب حكومت پهلوي، سوالي است كه همواره ذهن پژوهشگران حوزه انقلاب اسلامي را به خود مشغول كرده و با وجود مسائل گوناگوني كه پيرامون آن مطرح شده است، تحقيقات مستند قابل توجهي در اين زمينه اجرا نشده است. اين تحقيق تلاش ميكند با استفاده از روش تحليل مضمون در مستندات منتشرشده توسط نزديكان و كارگزاران حكومت پهلوي و با استناد به آمار و خاطرات رسمي و شفاهي ازجمله تاريخ شفاهي هاروارد شامل مصاحبه با كارگزاران پهلوي، خاطرات اسدالله علم، تاريخ كمبريج، اسناد لانه جاسوسي امريكا در ايران و... ضمن بررسي وضعيت اقتصادي و معيشتي به تحليل سياسي و اجتماعي برخي موارد مهم چون عوامل گسترش فقر و محروميت و افزايش فاصله طبقاتي بپردازد و مضمونهاي اصلي ذيل را در ايجاد زمينههاي افول اقتصاد ايران و كيفيت معيشت جامعه به دست آورد: ۱.مشكل ساختاري اصلاحات ارضي كه با هدف كاستن نقش فئودالها صورت گرفت به طبقه رعيت كمكي نكرد و عملا محروميت با شكلهاي جديد ادامه پيدا كرد. ۲. عدم توزيع منابع مختلف مادي بهدليل نبود نهادهاي ميانجي ميان دولت و حكومت. ۳. عملنكردن مناسب به قانون اساسي و زيرپاگذاشتن مفاد مدني مربوط به اجراي عدالت اجتماعي بهدليل ساختار اقتدارگراي حكومت.» علاقهمندان به مشروح مقاله مراجعه كنند. علاوه بر مقامات حكومتي گزارش سفيران كشورهاي ديگر نيز منبع خوبي از وضعيت اقتصادي مردم ايران در آن سالها است. از جمله ويليام سوليوان آخرين سفير امريكا در تهران درباره وضعيت بهداشت پايتخت ايران در دوره محمدرضا پهلوي (بعد از سقوط رژيم) مينويسد: «جنوبيترين قسمت شهر از خانههاي كوچك و كلبههاي حقير و كوچههاي كثيف پرجمعيتي تشكيل ميشد كه بيشتر تازهواردين به تهران و كارگران ساختماني و كساني كه به دنبال كار از روستاها به شهر هجوم ميآوردند در آن قسمت سكني ميگزيدند. »
(خاطرات دو سفير، اسراري از سقوط شاه و نقش پنهان امريكا و انگليس، مترجم محمود طلوعي، چاپ سوم، انتشارات علم، تهران، سال ۱۳۷۵، ص ۶۰ و ۶۱)
و در قسمت ديگري از اثرش در زمينه ناكارآمدي اصلاحات ارضي چنين ثبت كرده است: «شاه با اجراي برنامههاي اصلاحي معروف به انقلاب سفيد خود ميخواست فقر و بيعدالتي را از كشور خود ريشهكن سازد و آن را به سوي دروازههاي تمدن بزرگ هدايت كند ولي اجراي برنامه اصلاحات هم به علت نارساييها و عدم برنامهريزي صحيح نتيجه مثبتي به بار نياورد. » (همان، ص۶۵) اسدالله علم وزير دربار پهلوي نيز در يادداشتهاي روز شنبه هجدهم خرداد ۱۳۵۳ درباره ناهنجاريهاي جنوب شهر تهران و زندگي مردم در گودالها مينويسد: «يك مساله بامزه پيشآمده كه از گودهاي جنوب شهر كه مسكن اشخاص هم هست، آب ميجوشد، اصولا گودها هم فوقالعاده وضع بدي دارند. »
(يادداشتهاي علم، به كوشش علينقي عاليخاني، ج ۴، ص ۱۳۹)
وي درباره سطح بيسوادي مردم ايران و ميزان بهرهمندي از آب بهداشتي و مصرف برق در روستاها اظهار تأسف ميكند و مينويسد: «جاي كمال تأسف است كه حالا كشور ما ۱۴ ميليون بيسواد دارد (تقريبا نيمي از جمعيت) » (همان، ص۶۵) و در جاي ديگر مينويسد:
«ظهر براي نيمساعتي جلسه هيات امناء خانههاي فرهنگ روستايي را داشتم و جاي بسي تأسف من شد كه وقتي جويا شدم در دهات چهقدر برق و آب آشاميدني داريم، معلوم شد يكدرصد دهات ايران آب آشاميدني تميز دارند و چهاردرصد دهات ايران برق دارند، خيلي عجيب است و جاي تأسف. » (همان، ص ۶۶) امام خميني (ره) در همان سالها، علت فقر عمومي را فساد اقتصادي دربار ميدانستند و ميفرمودند: «علت فقر عمومي مردم در دوران پهلوي فقر كشور نيست، بلكه خوردنهاي زياد و حلقومهاي گشاد است. تمام نفت را در يك حلقوم، دو تا حلقوم فرو ميبرند. مردم در حالي كه در فقر به سر ميبرند، يكي از خواهران شاه يك ويلايي خريده كه شش ميليون دلار خرج آن كرده است. » (صحيفه امام خميني ج۴ ص ۴۶۳) ادامه دارد