ا يدههايامريكايي بر مدار زيادهخواهي
عارف دهقاندار
مقدمه- برنامه هستهاي ايران طي 23 سال اخير همواره يكي از موضوعات حساس و جنجالي در روابط بينالملل بوده است. قدرتهاي غربي،
به ويژه ايالاتمتحده و تروييكاي اروپايي (بريتانيا، فرانسه و آلمان) با اتهامزنيهاي مكرر به ايران درخصوص نقض تعهدات پادماني و تلاش براي دستيابي به سلاح هستهاي، فشارهاي ديپلماتيك و اقتصادي گستردهاي را بر تهران تحميل كردهاند. با اين حال ايران بارها تاكيد كرده كه برنامه هستهاياش صرفا براي مقاصد صلحآميز است و افزايش غنيسازي اورانيوم تنها در راستاي حفظ جايگاه كشورمان به عنوان يك دولت داراي توانمندي هستهاي صورت ميگيرد كه بخشي از آن ريشه در رويكردهاي تهاجمي امريكا و متحدانش در سطح منطقه و حضور اسراييل به عنوان تنها قدرت اتمي خاورميانه و بر هم زننده توازن در سطح منطقه است.
زمينه تاريخي چالش هستهاي و فشارهاي غرب- ايران از سال 2002، با اتهامات متعددي ازسوي آژانس بينالمللي انرژي اتمي و قدرتهاي غربي در زمينه برنامه هستهاي خود مواجه بوده است. اين اتهامات عمدتا بر ادعاي وجود برنامه تسليحاتي مخفي تا سال 2003 متمركز است، ادعايي كه ايران همواره آن را رد كرده و شواهد متقن براي آن ارايه نشده است. طبق گزارشهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي، ايران تا سال 2003 فعاليتهايي مرتبط با تحقيقات هستهاي داشته كه متوقف شده، اما اين ادعاها هيچگاه با مدارك غيرقابلانكار تاييد نشدهاند. با اين حال، غرب از اين اتهامات به عنوان ابزاري براي اعمال فشار بر ايران استفاده كرده است. در سال 2006، پس از ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل تحريمهاي گستردهاي عليه كشورمان وضع شد. اين تحريمها، كه به بهانه نقض تعهدات پادماني اعمال شدند در واقع تلاشي براي محدود كردن توانايي ايران در حفظ برنامه هستهاي صلحآميز خود بودند. در حال حاضر گزارشها حاكي از آن است كه قدرتهاي غربي، به رهبري امريكا در تلاشند تا در نشست آتي هياتمديره آژانس در ژوئن 2025، قطعنامهاي عليه ايران به تصويب برسانند كه اين كشور را به نقض تعهدات عدم اشاعه متهم ميكند.
اين اقدام كه براي اولينبار در دو دهه گذشته انجام ميشود، نشاندهنده تشديد رويكرد خصمانه غرب عليه ايران است و حتما روند مذاكرات فعلي را با چالش مواجه خواهد كرد.
زيادهخواهيهاي امريكا و پيشنهادهاي غيرواقعبينانه- اخيرا ايالاتمتحده پيشنهادي رسمي به ايران ارايه كرده كه خواستار توقف كامل غنيسازي اورانيوم شده است. اين پيشنهاد كه از طريق ميانجيگري عمان ارايه شده، در ازاي توقف فعاليتهاي هستهاي ايران، ايجاد يك كنسرسيوم منطقهاي براي توليد انرژي هستهاي با مشاركت كشورهاي عربي و امريكا را مطرح ميكند. اين پيشنهاد نهتنها غيرواقعبينانه است، بلكه نشاندهنده تلاش امريكا براي محروم كردن ايران از حق مشروع خود در توليد سوخت هستهاي غيرنظامي است. ايران به صراحت اعلام كرده كه هرگونه توافقي كه منجر به تعطيلي تاسيسات پيشرفته هستهاي اين كشور شود، غيرقابلقبول است. عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان، تاكيد كرده كه تهران براساس اصول، منافع ملي و حقوق مردم ايران به اين پيشنهاد پاسخ خواهد داد. اين موضعگيري نشاندهنده عزم ايران براي حفظ جايگاه خود به عنوان يك دولت داراي توانمندي هستهاي است، وضعيتي كه به ايران امكان ميدهد در صورت لزوم به سرعت تواناييهاي هستهاي خود را گسترش دهد. اين اهرم بازدارنده، به ويژه در برابر فشارهاي غرب، براي ايران حياتي است.
اهميت حفظ توانمندي هستهاي و برنامه غنيسازي- تهران هرگز به دنبال ساخت سلاح هستهاي نبوده و اين موضع بارها توسط مسوولان ارشد نظام بيان گرديده است. افزايش غنيسازي اورانيوم تا سطح 60درصد، صرفا براي تقويت جايگاه ايران به عنوان يك دولت در آستانه هستهاي انجام شده است. اين سطح از غنيسازي كه هنوز فاصله زيادي با خلوص 90درصد موردنياز براي تسليحات هستهاي دارد، كاملا در چارچوب پيمان منع اشاعه است و با فتواي آيتالله خامنهاي نيز همخواني دارد. حفظ برنامه غنيسازي به ايران اين امكان را ميدهد كه در برابر فشارهاي سياسي و نظامي غرب، اهرم چانهزني قدرتمندي داشته باشد. تعليق برنامه هستهاي، همانطور كه غرب خواستار آن است، نهتنها اين اهرم را از ايران سلب ميكند، بلكه تبعات جبرانناپذيري براي امنيت ملي كشور خواهد داشت. بدون حفظ برنامه غنيسازي، ايران در برابر تهديدات خارجي، به ويژه ازسوي اسراييل و ايالاتمتحده، آسيبپذيرتر خواهد شد. بنابراين حفظ اين توانايي براي ايران يك ضرورت استراتژيك و هرگونه فشار براي توقف آن، به معناي ناديده گرفتن حق حاكميت ملي ايران است.
سياسيكاري آژانس و پيامدهاي آن- آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه بايد نهادي بيطرف و فني باشد، در سالهاي اخير به ابزاري براي پيشبرد اهداف سياسي غرب تبديل شده است. گزارشهاي سه ماهه آژانس، كه اغلب تحت فشار قدرتهاي غربي تهيه ميشوند، مملو از اتهامات غيرمستند و جانبدارانه عليه ايران هستند. به عنوان مثال، ادعاي يافتن آثار اورانيوم در سايتهاي اعلام نشده، بدون ارايه شواهد قطعي، بهانهاي براي تشديد فشارها بر ايران بوده است. اين سياسيكاري ميتواند پيامدهاي جدي براي همكاريهاي آينده ايران با آژانس داشته باشد. در صورت ادامه اين روند، ايران ممكن است سطح همكاري خود با آژانس را كاهش دهد، ازجمله محدود كردن دسترسي بازرسان يا غيرفعال كردن كامل دوربينها و حسگرهاي نظارتي. چنين اقدامي، طبيعتا توانايي غرب براي راستيآزمايي برنامه هستهاي ايران را به شدت محدود خواهد كرد.
مكانيزم ماشه و پاسخ استراتژيك ايران- يكي از تهديدات جدي عليه ايران، احتمال فعال شدن مكانيزم ماشه توسط تروييكاي اروپايي است. اين مكانيزم، كه در توافق برجام پيشبيني شده، ميتواند به بازگرداندن تحريمهاي بينالمللي عليه ايران منجر شود. با اين حال، ايران بارها اعلام كرده كه در صورت فعال شدن اين مكانيزم، پاسخهاي استراتژيك و قاطعي خواهد داد. اين پاسخها ميتوانند شامل تجديدنظر در دكترين هستهاي ايران، افزايش غنيسازي به سطوح بالاتر، يا حتي خروج كامل از NPT باشند. تجديدنظر در دكترين هستهاي، اگرچه گزينهاي بعيد است، اما در صورت فشارهاي بيش از حد غرب، ميتواند به عنوان يك ابزار بازدارنده درنظر گرفته شود. اين اقدام نهتنها به معناي پايان همكاري با آژانس خواهد بود، بلكه ميتواند معادلات منطقهاي را به طور كامل تغيير دهد. ايران، با تكيه بر توان علمي و زيرساختهاي پيشرفته هستهاي خود، قادر است در برابر هرگونه تهديد، پاسخهاي متناسب و موثري ارايه دهد.
نتيجهگيري- برنامه هستهاي ايران، به عنوان نمادي از استقلال و پيشرفت علمي كشور در سالهاي اخير هدف زيادهخواهيهاي غرب، به ويژه ايالاتمتحده، قرار گرفته است. فشارهاي آژانس و قطعنامههاي پيشنهادي غرب، كه اغلب بدون شواهد معتبر ارايه ميشوند، تلاشي براي محروم كردن ايران از حق مشروع خود در دستيابي به فناوري هستهاي صلحآميز است. حفظ برنامه هستهاي و صنعت غنيسازي براي ايران نهتنها يك حق، بلكه يك ضرورت استراتژيك است كه اين شرايط را فراهم ميكند در برابر تهديدات خارجي، اهرم چانهزني داشته باشد. ايران نبايد تحت فشارهاي غيرمنطقي غرب، بهويژه درخواستهاي غيرواقعبينانهاي مانند تعليق كامل غنيسازي، تسليم شود. چنين اقدامي تبعات جبرانناپذيري براي امنيت ملي و جايگاه بينالمللي ايران خواهد داشت. در عين حال، سياسيكاري آژانس و تهديد به فعالسازي مكانيزم ماشه ازسوي تروييكاي اروپايي ممكن است ايران را به سمت كاهش همكاريها با آژانس يا حتي تجديدنظر در دكترين هستهاي سوق دهد. درنهايت بايد گفت كه توپ در زمين امريكاييهاست و اگر آنها واقعا به دنبال توافق هستند، ميبايست دست از زياده خواهي و سياسيكاري بر داشته و به حقوق ايران احترام بگذارند. پژوهشگر امنيت بينالملل