«اعتماد» جریان مذاکره با امریکا را بررسي میکند
زورآزمايي ارادهها از وين تا مسقط
فريدون مجلسي: بایدتا پيش از تصويب هر نوع قطعنامهای همه اهرمها را به كار گيریم
عبدالرضا فرجيراد: تصويب قطعنامه مسیر فعالسازی ماشه را هموار میکند
حديث روشني
درحالي كه پنجمين دور مذاكرات غيرمستقيم ايران و امريكا در رم بدون دستاوردهاي قابلتوجهي به پايان رسيد، واشنگتن اخيرا از طريق ميانجي عماني طرحي مكتوب درباره برنامه هستهاي ايران به تهران ارايه كرد. در همين راستا عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان در پيامي اعلام كرد كه تهران در چارچوب اصول و منافع ملي به اين پيشنهادات پاسخ خواهد داد. به باور ناظران اين نخستينبار است كه واشنگتن در قالب مذاكرات غيرمستقيم چنين پيشنهادي را به صورت مكتوب ارايه ميدهد. طرحي كه به ادعاي منابع امريكايي، محصول دور پنجم مذاكرات است و نسخه شفاهي آن در دور چهارم توسط نماينده ويژه امريكا مطرح شده بود. در اين ميان رسانههاي امريكايي مدعي شدند اين پيشنهاد بر دو محور اصلي استوار است: اول، تشكيل كنسرسيومي منطقهاي براي غنيسازي اورانيوم تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي و امريكا و البته با مشاركت عربستان و ديگر كشورهاي عربي، دوم توقف ادعايي كامل غنيسازي ايران در ازاي بهرسميت شناختن حق بهرهبرداري صلحآميز ايران از انرژي هستهاي. اين پيشنهادات در شرايطي مطرح شده كه تهران از ابتداي مذاكراتش با واشنگتن همواره بر انجام غنيسازي در خاك خود تاكيد داشته است. به ادعاي ناظران احتمالا هدف از انتشار چنين پيشنهادات ادعايي اين است كه فرآيند غنيسازي به تاسيساتي خارج از ايران منتقل شود، اما ايران در مالكيت و نظارت آن سهيم باشد. با اين همه محل اين تاسيسات هنوز مورد اختلاف است و امريكا ترجيح ميدهد خارج از ايران باشد. برخي منابع نيز همزمان طي تحليلهاي ادعايي خبر از پيشنهاد توقف شش ماهه غنيسازي از سوي ايران دادهاند كه ميتواند گامي اعتمادساز باشد. در اين صورت امريكا نيز ممكن است در مقابل حق ايران براي غنيسازي صلحآميز را به رسميت بشناسد و در مقابل بخشي از داراييهاي بلوكه شده ايران را آزاد كند. در همين حال و همزمان با تشديد گمانهزنيها در باب محتويات پيشنهادات هيات امريكايي، گزارش جديد آژانس بينالمللي انرژي اتمي مبني بر ادعاي عدم اطلاع از محلهايي كه تهران اعلام نكرده، بار ديگر چالشهاي حاكم بر برنامه هستهاي ايران را برجسته كرده است. ازسويي و پيشتر نيز گزارشهايي مبني بر هماهنگي امريكا و دولتهاي اروپايي براي فشار به ايران در نشست آينده شوراي حكام آژانس منتشر شده است. با اين همه اما رسانههاي امريكايي همچنان از تمايل طرفين براي دستيابي به توافق چارچوبدار ميگويند؛ توافقي كه خطوط كلي و خطوط قرمز را مشخص ميكند و جزييات فني را به مراحل بعدي ميسپارد. به ادعاي ناظران اما اين بيانيه مكتوبي كه اخيرا به دست ايران رسيده، ميتواند حساسترين موضوعات، بهخصوص غنيسازي، را به تعويق بيندازد. اين درحالي است كه غنيسازي همچنان بزرگترين مانع است؛ چراكه امريكا خواهان توقف كامل آن است و ايران بر حق خود طبق معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي تاكيد دارد. با اين همه هستند گروهي كه همچنان فضاي كنوني را عليرغم ابهامهاي حاكم درباره غنيسازي، مثبت ارزيابي كردهاند. برخي ناظران اما بر اين باورند حتي اگر ايران به توقف موقت رضايت دهد، اين فقط براي خريد زمان و جلوگيري از بازگشت تحريمهاست. از اين رو با نزديك شدن به پايان محدوديتهاي برجام و احتمال بازگشت تحريمها در اكتبر 2025، فشار براي توافق بيشتر شده است. از اين رو پيشنهادهاي ادعايي كنسرسيوم منطقهاي، توقف موقت غنيسازي گزارههايي است كه نشاندهنده جستوجوي راهحل منعطفي براي عبور از بنبست كنوني مذاكرات است. به اين بهانه روزنامه اعتماد در راستاي ارزيابي شرايط فعلي پيش روي هياتهاي مذاكرهكننده ايراني و امريكايي با لحاظ كردن فعل و انفعالات اخير با فريدون مجلسي، ديپلمات پيشين و عبدالرضا فرجيراد، استاد ژئوپليتيك گفتوگو كرده است. فريدون مجلسي بر اين باور است كه هدف غرب از تدوين قطعنامه، فشار بر ايران و تهديد به درگيري ادعايي نظامي است. به باور اين ديپلمات پيشين با اين همه ايران بايد از فرصت مذاكره استفاده كند و پيشنهاد كنسرسيوم منطقهاي هستهاي را راهي عقلاني براي توافق، حفظ منافع و جلوگيري از گزينه احتمالي نظامي قلمداد كند. فرجيراد نيز مانند مجلسي ايده تشكيل كنسرسيوم را فرصتي مشروط ميداند كه در صورت حفظ حق غنيسازي ايران و مشاركت منطقهاي، ميتواند تنشزدا و زمينهساز همكاري باشد. اما همزمان هشدار ميدهد فشار اروپا و آژانس بينالمللي انرژي اتمي، مستقل از امريكا، جدي است و نيازمند ديپلماسي فعال و پيشدستانه براي جلوگيري از بروز بحران آتي است.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
فريدون مجلسي:
تنها گزينه، پذيرش شرايطي معقول و متناسب است كه در چانهزنيهاي كوتاهمدت به دست ميآيد
فريدون مجلسي، ديپلمات پيشين در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اهداف ادعايي دول اروپايي و واشنگتن از تدوين قطعنامهاي عليه كشورمان براي ارجاع به شوراي امنيت كه با انتشار گمانهزنيها در باب دستيابي به توافق ميان ايران و امريكا همزماني داشت، گفت: به باور من، سه هدف اصلي از اين اقدام دنبال ميشود. به عبارتي، هم ميخواهند ايران را تحت فشار قرار دهند، هم در عين حال فعالسازي مكانيسم ماشه به صورت جدي مطرح شده و هم در شرايطي قرار داريم كه به وضعيت سوم يعني مرز بين جنگ و صلح نزديك شدهايم. اكنون در نقطهاي قرار داريم كه هم احتمال رويارويي نظامي وجود دارد و هم احتمال صلح. اروپاييها نيز در همين وضعيت قرار دارند. آنها ميليونها دلار، بلكه صدها ميليون دلار هزينه كردهاند و نيروهايي را در پيرامون ايران مستقر كردهاند. به باور مجلسي اروپا نيز به شدت نگران ادامه تحريم ايران است، چراكه تداوم اين وضعيت به معناي از دست رفتن بازارهاي بزرگ اين گروه از بازيگران و واگذاري آنها به چين است. از اين رو، براي خروج از اين وضعيت دو مسير پيش رويشان است: يا بايد با موافقت ايران، يك توافق مسالمتآميز به سرعت حاصل شود، يا بايد از طريق گزينهاي چون رويارويي نظامي به نتيجهاي كه مدنظرشان است، برسند. اين ديپلمات پيشين همچنين در ادامه با اشاره به فعل و انفعالهاي تلآويو تاكيد كرد: وضعيت اسراييل هم در اين ميان حساستر از بقيه بازيگران است. اسراييل تنها رژيمي است كه صرفا توانايي مديريت جنگهاي كوتاهمدت را دارد، ازجمله جنگ سهروزه يا ششروزه و درنهايت سيروزه. دليلش هم آن است كه جمعيت اندك اين بازيگر باعث شده ارتشش نيمهحرفهاي باشد؛ يعني نيروهاي آن بيرون از شرايط جنگي، شاغلاند. يكي پزشك است و ديگري مهندس. به گفته مجلسي اما اكنون، نزديك به دو سال است كه به خاطر بحران غزه، در شرايط همين بازيگر در شرايط نيمهتعطيل به سر ميبرند و اقتصادشان به شدت آسيب ديده است. اسراييل تنها ۳۰ هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و 10 ميليون نفر جمعيت؛ يعني يكنهم جمعيت ايران، بنابراين تابآوريشان در برابر شوكهاي اقتصادي پايينتر است. اين ديپلمات پيشين در ادامه به «اعتماد» گفت: ايران نيز در اين شرايط تحت تاثير فعل و انفعالهاي اخير در لبنان، سوريه، جنگ حماس و حملاتي كه به بنادر صنعا و شهرهاي يمن صورت گرفت، قرار گرفته است. از اين رو، تهران ناگزير است يا به سمت ترك مخاصمه برود، يا اگر اين گزينه را انتخاب نكند، آماده ورود به درگيري احتمالي نظامي خواهد شد. به اعتقاد من، در شرايط صلحآميز، پذيرش طرحهايي كه پيشنهاد شده كه اغلب به نفع ايران هم هست، ميتواند زمينه را براي دستيابي به توافق قابل قبول هموار كند. مجلسي در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: اكنون ايران دست بالا را دارد، چراكه همانگونه كه گفتم، اسراييل، اروپا، امريكا و حتي كشورهاي عربي به دنبال حلوفصل مسالمتآميز اختلافات هستند و نه برخورد نظامي. از طرفي اعراب نگرانند كه تركشهاي رويارويي با ايران، ثروت بيكران آنها در منطقه را هدف قرار دهد. اسراييل همزمان نگران است كه در مساحت كم خود ضربات مهلكي ببيند. امريكا نيز بيمناك است كه مجبور به ورود به جنگي پرهزينه شود، به ويژه اگر جنگ گسترش يابد و بنا بر تعهداتش در حمايت از تلآويو وارد عمل شود. مجلسي همچنين تاكيد كرد: از اينرو، مذاكرات پيش رو يك فرصت است كه ايران ميتواند از آن براي رسيدن به توافقي مسالمتآميز بهره ببرد؛ توافقي كه در آن حقوق مردم لحاظ شود. نگراني اصلي اين است كه اگر اين فرصت از دست برود. هيچ يك از مردم ايران خواهان چنين شرايطي نيستند. به باور اين ديپلمات پيشين كشورمان بنابراين تنها گزينه، پذيرش شرايطي معقول و متناسب است كه در چانهزنيهاي كوتاهمدت به دست ميآيد، چراكه طرف مقابل به فرآيند مذاكرات طولاني به سبك آقاي جليلي يعني مذاكره براي مذاكره آگاه است. ما نيز ديگر تاب و تحمل مذاكرات فرسايشي را نداريم. شخصا اميدوارم اين مذاكرات به سرعت به نتيجه برسد و تيم مذاكرهكننده ما با ابزارهايي كه دراختيار دارند، بتوانند در مسير احقاق منافع ملي، چانهزنيهاي موفقي داشته باشند. مجلسي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب واكنش احتمالي ايران در صورت تصويب هر نوع قطعنامهاي تاكيد كرد: به باور من ايران بايد پيش از تصويب قطعنامه از اهرمهاي خود استفاده كند؛ زيرا پس از تصويب قطعنامه، حتي اگر تهران بخواهد از معاهده عدم اشاعه (NPT) خارج شود، اين تصميم در برابر ائتلاف گستردهاي كه پيرامون كشور شكل گرفته، اثربخشي اندك و تبعات زيادي خواهد داشت، چراكه خروج از انپيتي و فعالسازي مكانيسم ماشه، عملا به معناي اعلان جنگ و ورود به مرحلهاي از درگيري نظامي احتمالي است. بنابراين، بايد گفت كه چنين تصميمي، درگيري نظامي را تسريع و تقويت خواهد كرد.به باور مجلسي در اين ميان، سناريوي سوم، واكنش عقلاني ايران است؛ واكنشي كه برمبناي آمادهسازي زيرساختهاي راهبردي و پذيرش اصل كنسرسيوم منطقهاي استوار خواهد بود. بر اين اساس، ميتوان منطقه مشخصي براي فرآوري سوخت هستهاي تعريف كرد و از كشورهاي ذينفع، ازجمله ايران كه سرمايهگذاري بيشتري انجام داده، براي مشاركت در اين طرح دعوت نمود. هر كشور عضو نيز ميتواند ميلههاي سوخت موردنياز نيروگاههاي خود را از طريق اين سازوكار دريافت كند. مجلسي در ادامه به «اعتماد» گفت: اين پيشنهاد، كاملا قابل مذاكره است و ميتواند با منطق جمهوري اسلامي و در چارچوب نظارت مستقيم آژانس بينالمللي انرژي اتمي، اجرايي شود. چنين ابتكاري نه تنها از هدر رفت سرمايهگذاريهاي ايران جلوگيري ميكند، بلكه اطمينان حاصل ميشود كه كشورهاي ديگر، سوءظني نسبت به اهداف صلحآميز برنامه هستهاي ايران ندارند و در مسير ساخت سلاح غيرصلحآميز حركت نكنند. به گفته مجلسي در واقع، ايران بارها تاكيد كرده كه غنيسازياش صرفا صلحآميز است. بنابراين، اين هدف ميتواند از طريق تشكيل كنسرسيوم منطقهاي محقق شود. اگر هزينههاي سرمايهگذاري ايران در اين ساختار جديد جبران شود و سهم منطقي از آورده خود را داشته باشد، ميتوان اين برنامه را به يك موقعيت منطقهاي سودآور و پايدار براي ايران تبديل كرد؛ برنامهاي كه هم در راستاي حقوق ملت است و هم امنيت منطقه را تقويت ميكند. مجلسي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر اينكه نوع مراودات ميان ايران و اعراب منطقه چگونه ممكن است اجراي تشكيل كنسرسيوم را تحتالشعاع قرار دهد، گفت: طرح كنسرسيوم منطقهاي كه با مشاركت كشورهاي عربي نه تنها ميتواند بدون چالش باشد، بلكه مسير همكاري منطقهاي را نيز هموار سازد. در اين چارچوب، حضور كشورهاي عربي در كنسرسيوم نهتنها چالشي براي ايران ايجاد نميكند، بلكه ميتواند به تقويت اعتمادسازي و كاهش تنشها منجر شود، چنين مدلي از همكاري، ميتواند الگويي براي همزيستي هستهاي مسالمتآميز در منطقه باشد و از سوءتفاهمها بكاهد. اكنون ايران در شرايطي قرار دارد كه پذيرش چنين توافقاتي، اگر به درستي طراحي و مديريت شود، ميتواند منافع متقابل ايجاد كند. به باور مجلسي از اين رو، موافقت ايران با طرحهاي پيشنهادي تنها در صورتي ميتواند پايدار باشد كه هم به منافع كشور آسيبي نرساند و هم طرفهاي مقابل نيز از آن متنفع شوند، چراكه اگر به جاي توافق، درگيري نظامي روي دهد، نه تنها فرصتهاي كنوني ازبين خواهد رفت، بلكه اساسا زيرساخت لازم براي هرگونه تفاهم آينده نيز از بين خواهد رفت.
عبدالرضا فرجيراد:
ايده كنسرسيوم منجر به توسعه ديگر ابعاد روابط ايران با اعراب خواهد شد
عبدالرضا فرجيراد، استاد ژئوپليتيك در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب تشريح پيشنهاد متن مكتوب ادعايي كه به دست تهران رسيده است، تاكيد كرد: هر چند جزييات متن مكتوب ارايه شده از طريق ميانجيگري عماني مشخص نيست اما براساس اطلاعاتي كه دراختيار دارم يكي از گزينهها تعريف كنسرسيوم است؛ بهطوريكه غنيسازي به جاي آنكه به طور مستقل توسط ايران انجام شود، ذيل يك كنسرسيوم بينالمللي پيگيري شود. به گفته اين استاد ژئوپليتيك ايران اين ايده را رد نكرده است. حتي آقاي دكتر عراقچي نيز پيشتر در دور چهارم مذاكرات تا جايي كه به خاطر دارم اشاره كردندكه مساله كنسرسيوم مطرح شده، اما از طرف ايران پيشنهاد نشده است، بنابراين به احتمال زياد اين پيشنهاد ازسوي طرف عماني يا حتي طرف امريكايي از طريق عمانيها ارايه شده است. با اين حال، ايران در عين اينكه پيشنهاد را رد نكرد، همواره بر اين نكته تاكيد داشته كه غنيسازي بايد در خاك ايران صورت گيرد. بر همين مبنا، اگر قرار باشد اين كنسرسيوم به نحوي شكل بگيرد كه غنيسازي در خارج از ايران باشد يا ايران هيچ كنترلي بر آن نداشته باشد، به نظر نميرسد تهران آن را بپذيرد. به گفته فرجيراد اكنون بحث اين است كه طرحي كه برخي رسانهها از آن با عنوان پيشنهاد آقاي ويتكاف ياد كرده حق غنيسازي ايران را محترم شده يا خير؟ ما هنوز از پاسخ رسمي ايران و جزييات متن مكتوب اطلاعي نداريم و بنابراين نميتوان تحليل دقيقي ارايه داد. بايد منتظر بمانيم تا مشخص شود آيا اساسا اين ادعاها درست است يا خير. فرجيراد در ادامه به «اعتماد» گفت: اگر فرض را بر اين بگذاريم كه ادعاي رسانهها صحت دارد و موضوع كنسرسيوم واقعا مطرح شده، آنگاه سوال اصلي اين خواهد بود كه آيا اين كنسرسيوم قرار است غنيسازي را در خاك ايران انجام دهد يا خير؟ اگر چنين باشد، ميتوان درباره آن گفتوگو كرد و احتمال رسيدن به نتايج مثبت نيز وجود دارد، به ويژه اگر برخي اصلاحات يا امتيازات جديد براي اقناع ايران در متن پيشنهاد گنجانده شده باشد. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه گفت و گويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در مجموع، اگر پيشنهاد ارايه شده بتواند تا حدي نظر ايران را جلب كند، قابل بررسي خواهد بود و در دور ششم مذاكرات ممكن است پيشرفتهايي حاصل شود. اما اگر پيشاپيش فرض بر آن باشد كه ايران از حق غنيسازي خود محروم شود، نميتوان انتظار تحول جدي داشت. در هر حال، بايد با دقت و احتياط پيش رفت و منتظر واكنش رسمي و دقيق ايران ماند تا بتوان تحليل جامعتري ارايه داد. فرجيراد در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب چالشهاي احتمالي پيش روي اجراي كنسرسيوم با مشاركت اعراب حاشيه خليجفارس خاطرنشان كرد: به باور من، مساله كنسرسيوم عملا چند هفتهاي است كه به طور جدي مطرح شده و اگر امريكاييها واقعا روي آن كار كرده باشند، حتما اين كار را با هماهنگي كشورهاي عربي انجام دادهاند. يعني امريكاييها هيچگاه طرحي را به ايران پيشنهاد نخواهند داد كه اعراب از آن بيخبر باشند يا با آن مخالفت كنند. فرجيراد در همين چارچوب باور دارد؛ من احتمال ميدهم كه اين طرح نه تنها موجب افزايش تنش نميشود، بلكه ميتواند فرصتي براي نزديكتر شدن ايران و كشورهاي عربي شود. اگر اين كنسرسيوم شكل بگيرد و اجراي آن آغاز شود، ممكن است به الگويي براي همكاريهاي هستهاي و حتي فراتر از آن تبديل شود؛ الگويي كه زمينه را براي همكاريهاي امنيتي، اقتصادي و سياسي ميان ايران و همسايگان جنوبي خليجفارس هموارتر خواهد كرد. اين استاد ژئوپليتيك همچنين تاكيد كرد: چنين مدلي ميتواند به ايجاد اعتماد متقابل در سطح وسيعتري بين ايران و كشورهاي عربي منجر شود و به تدريج زمينهساز كاهش شكافها و اختلافاتي شود كه پيشتر تا حد زيادي تحت تاثير سياستهاي امريكا و برخي قدرتهاي غربي ميان تهران و پايتختهاي عربي ايجاد شده بود. فرجيراد در ادامه افزود: در عين حال، اگر اين طرح هم حق غنيسازي ايران را به رسميت بشناسد و هم ايران بتواند در قالب آن، اورانيوم مورد نيازش را براي مصارف صلحآميز علمي، پزشكي و صنعتي در خاك خود توليد و استفاده كند، در واقع اين مدل ميتواند توسعه يابد و به حوزههاي ديگر نيز سرايت كند. به نظر من؛ مشاركت كشورهاي عربي در اين طرح، در صورت رعايت اصول حاكميتي ايران، نه تنها مانعي ندارد، بلكه رويكردي مثبت و آيندهساز محسوب ميشود. فرجيراد در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر چرايي تشديد تنشها ميان تهران و تروييكاي اروپايي همزمان با انجام مذاكرات ميان ايران و امريكا گفت: اين گزاره كه ميان امريكا، اروپا و آژانس بينالمللي انرژي اتمي در زمينه برنامههاي مرتبط با ايران هماهنگي وجود دارد، گزارهاي نيست كه رد شود. در هر صورت نهادهاي اطلاعاتي امريكا فعالاند و ميدانند كه آقاي گروسي قرار است چه گزارشي منتشر كند. وقتي اروپاييها از محتواي گزارش مطلع هستند، طبعا امريكاييها هم در جريان هستند، بنابراين به نظر ميرسد امريكا در اين مقطع از چنين گزارشهايي و همچنين از قطعنامههاي احتمالي شوراي حكام، به عنوان ابزار فشار بر ايران استفاده ميكند. به باور فرجيراد اما نكته قابلتوجه اين است كه همزمان با گزارش آقاي گروسي، طرحي هم ازسوي امريكاييها از طريق عمان به ايران ارايه شده كه اين هم ميتواند بخشي از همان سياست فشار باشد. اما درباره اروپا، من تصور ميكنم مساله فراتر از فشار صرف است. در رفتار و موضع اروپاييها نوعي روحيه انتقامجويانه ديده ميشود؛ اروپا از ادعا و اتهام همكاريهاي ايران و روسيه، به ويژه در زمينه جنگ اوكراين، نگران و حتي عصبي است. آنها بارها اين موضوع را در مكالمات مستقيم، حتي در حد تماسهاي تلفني با مقامات ايراني، مطرح كردهاند. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه به «اعتماد» گفت: به نظر من، نگراني اروپا از همكاريهاي نظامي ادعايي ايران و روسيه، خوراك لازم براي تصويب يك قطعنامه شديداللحن در شوراي حكام را فراهم كرده؛ قطعنامهاي كه ميتواند مقدمهاي براي ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت باشد و مسير فعالسازي مكانيزم ماشه را هموار كند. به گفته اين استاد ژئوپليتيك ما شايد گاهي نقش اروپا را دستكم ميگيريم و تصور ميكنيم اگر با امريكا به توافق برسيم، اروپا نيز به صورت خودكار همراه خواهد شد، اما به اعتقاد من، چنين تصوري دقيق نيست و اروپا هم منافع و دغدغههاي خاص خود را دارد، چراكه آنها مدعياند ايران امنيت اروپا را به خطر انداخته است. فرجيراد با اشاره به اظهارات اخير مكرون، رييسجمهور فرانسه خاطرنشان كرد؛ او به چين هشدار داد اگر نيروهاي كرهشمالي از روسيه خارج نشوند، ممكن است ناتو در حوزه پاسيفيك، يعني منطقهاي كه منافع چين در آنجاست، مستقر شود. اين نشاندهنده آن است كه اروپا، چين، كرهشمالي و ايران را در يك جبهه در كنار روسيه ميبيند و چنين برداشتي پيامدهاي جدي براي روابط ايران و اروپا خواهد داشت. به گفته اين استاد ژئوپليتيك در نتيجه نميتوان با قاطعيت گفت كه توافق با امريكا، به تنهايي مشكل ايران با اروپا را هم حل خواهد كرد. ممكن است حتي پس از توافق، اروپا مسير جداگانهاي در پيش بگيرد و راههاي ديپلماتيك را ببندد. يكي از دلايل اصلي اين نگراني، دقيقا همان ادعاي همكاريهاي ايران و روسيه در جنگ اوكراين است كه دايما توسط اروپا مطرح ميشود. فرجيراد در پايان به «اعتماد» گفت: از اينرو ما بايد از هماكنون راهحلي پيدا كنيم. بايد طرحهايي ارايه شود، همفكري صورت گيرد و راه گفتوگو با اروپا باز شود. زمان زيادي دراختيار نداريم. اگر شوراي حكام در واكنش به گزارش گروسي، قطعنامهاي تند و سريع صادر كند و پرونده را به شوراي امنيت ارجاع دهد، ايران با يك بحران جدي مواجه خواهد شد، بنابراين، بايد با هوشياري، ديپلماسي پيشدستانه و ابتكار، مانع از چنين سناريويي شد.