« اعتماد» در گفتوگو با رحمان قهرمانپور بررسي كرد
براي بازگشت ديپلماسي
در شرايطی كه نقش ميدان براي مهار تجاوز برجستهتر شده چانهزني دشوار، اما ممكن است
حديث روشني
در هفتهاي كه گذشت، تنشها ميان ايران و اسراييل وارد مرحله جديدي شد و همزمان با ادامه درگيريها، گمانهزنيهايي ادعايي مبني بر ارسال پيامهايي از سوي واشنگتن درباره بازگشت ايران به گفتوگوهاي مسقط منتشر شد. اگرچه دريافت چنين درخواستهايي به تاييد مقامات دستگاه ديپلماسي كشورمان رسيد، تهران اما صريحا اعلام كرده تا زماني كه حملات تجاوزكارانه اسراييل ادامه دارد، هيچ گفتوگويي با امريكا نخواهد داشت. در ميانه اين شرايط پيچيده، نشستي مهم در ژنو به درخواست تروييكاي اروپايي و با مشورت واشنگتن برگزار شد؛ نشستي كه نشان از تلاش اروپا براي ورود به فرآيند ديپلماسي در بحبوحه جنگ دارد. در همين راستا گروهي از ناظران بر اين باورند ايران همزمان با اتخاذ رويكرد ميداني در مقابله با تجاوزها، ديپلماسي را نيز به عنوان راهبردي مكمل دنبال ميكند. همزمان با اين تحولات اما، اظهارات متناقض دونالد ترامپ و تيمش درباره احتمال ورود مستقيم امريكا به درگيري، فضاي منطقه را بهشدت متشنج كرده و نگرانيها را به ويژه در اروپا افزايش داده است. اروپاييها كه پيشتر در مذاكرات ايران و امريكا عملا كنار گذاشته شده بودند، حال نيز با نگراني بيشتري تحولات منطقه را دنبال ميكنند. به اين بهانه روزنامه اعتماد در راستاي نشستي كه روز جمعه ميان نمايندگان ايران و تروييكاي اروپايي در ژنو برگزار شد و گمانهزنيها درباره اهرمهاي احتمالي تروييكاي اروپايي جهت مديريت با كاهش تنش بالاخص در شرايطي كه واشنگتن بار ديگر مدعي غنيسازي صفر درصدي است، با رحمان قهرمانپور كارشناس مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. قهرمانپور ضمن تاكيد بر تقويت نيروهاي نظامي در مقابله با تجاوزات رژيم اسراييل همزمان بر اين باور است كه ديپلماسي نيز بايد توسط ديپلماتها به جد دنبال شود هرچند چانهزني در شرايط جنگي به مراتب كار دشوارتري است.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
۱- در ميانه تنشها و در شرايطي كه ايران با تجاوز نظامي مستقيم از سوي رژيم اسراييل مواجه شده، به درخواست آلمان، فرانسه و انگليس (تروييكاي اروپايي) نشستي ديپلماتيك و در عين حال مهم در ژنو برگزار شده، با توجه به رويكرد خصمانه تروييكاي اروپايي در جريان رايزنيهاي غير مستقيم ايران و امريكا از مسقط تا رم؛ نشست كنوني را چگونه ارزيابي ميكنيد، نشستي كه در ميانه جنگ تحميلي برگزار شده تا چه اندازه ميتواند ظرفيتهاي ميداني و ديپلماتيك ايران را برجستهتر سازد؟واقعيت اين است كه شرايط هم براي ما دشوار است و هم براي اسراييل؛ با اين تفاوت كه آنچه شرايط را براي ما دشوارتر ميسازد، اين است كه ايران در نظام بينالملل تقريبا متحد قابل اتكايي ندارد. در مقابل غرب و اروپاييها صراحتا و امريكاييها بهمراتب صريحتر، از اسراييل حمايت ميكنند. متحدان آنان از جمله استراليا، هلند، نيوزيلند و كانادا نيز در صف حاميان اسراييل قرار دارند. اين در حالي است كه طرف ديگر ماجرا يعني روسيه و چين كه بهطور سنتي نزديك به ايران تلقي ميشوند، در يك هفته اخير عملا اقدام مشخصي در حمايت از ايران انجام ندادهاند. بنابراين، واقعيت تلخي كه بايد با آن مواجه شويم اين است كه در اين صحنه تقريبا تنها هستيم، و هر نوع توصيه يا راهبردي كه مطرح ميشود، بايد مبتني بر واقعيت عيني و موجود در ميدان باشد. از همين رو، نميتوان از دستگاه ديپلماسي كشور انتظار شقالقمر داشت؛ همانطور كه چنين انتظاري از نيروهاي نظامي نيز واقعبينانه نيست. با اين همه همواره در ادبيات مطالعات خاورميانه يك اصل مورد تأكيد قرار ميگيرد و آن اينكه سياست قطعي امريكا حفظ برتري نظامي اسراييل در منطقه است. اين موضوع از اصول ثابت سياست خارجي ايالات متحده محسوب ميشود. به همين دليل، حتي اگر كشورهاي ديگري در منطقه حاضر باشند مبالغ بيشتري براي تسليحات بپردازند، امريكا به آنها تجهيزات حساسي مانند اف-۳۵ نميفروشد، اما در روزهاي اخير، ۱۴ هواپيماي نظامي حامل تسليحات امريكايي وارد اسراييل شده است. اينها واقعيتهايي هستند كه نميتوان ناديده گرفت. ۲- با توجه به متغيرهايي كه اشاره كرديد، و در شرايطي كه ميدان بهشدت به تحركات و تجاوزات رژيم صهيونيستي پاسخ ميدهد، در حوزه ديپلماسي ايران چه ظرفيتهايي دارد كه بايستي برجستهتر سازد؟
نميتوان انتظار داشت كه با يك اقدام خارقالعاده ورق ناگهان برگردد و دست برتر از آن ما شود. اسراييل يك قدرت هستهاي است؛ طبق برآوردها، حدود ۲۰۰ كلاهك هستهاي در اختيار دارد. علاوه بر آن، به انواعي از سلاحهاي استراتژيك نيمههستهاي و پيشرفته و همچنين به هواپيماهاي سوخترسان و ديگر تجهيزات پيشرفتهاي كه يا از امريكا دريافت كرده يا خود نيز اقدام به ساخت آنها كرده مجهز است. در نتيجه، نميتوان تنها با اتكا به نگاه احساسي يا شعارهاي تند، راه به جايي برد. بايد هم مسير ديپلماسي را باز نگاه داشت، و هم در ميدان نظامي، با اقتدار و سنجيدگي رفتار كرد. حداقل بايد تلاش شود كه تصوير ادعايي شكست ايران در افكار عمومي شكل نگيرد. همچنان تأكيد ميكنم كه در چنين شرايطي، انتظارات از دستگاه ديپلماسي و توان چانهزني آن، قابل مقايسه با شرايط عادي نيست. اكنون شرايطي بسيار خاص بر كشور حاكم است. برخي در چنين فضايي، از كليدواژه تسليم استفاده ميكنند، اما به نظر من بايد از ادبيات احساسي و هيجاني فاصله گرفت و با واقعيات صحنه سياست و ميدان روبهرو شد. در اين رابطه حفظ كشور، امنيت مردم و آرامش عمومي، متغيرهايي بسيار مهم براي سياستگذار هستند. بدون توجه به اين متغيرها نميتوان توصيه كرد كه صرفا شدت عمل در ميدان را افزايش داد. درست است كه بخشي از واكنشهاي هيجاني از ملزومات جنگ تلقي ميشود، اما تصميمگيري در سطوح ديپلماتيك و راهبردي بايد مبتني بر عقلانيت و محاسبه دقيق باشد. ۳- نقش دستگاه ديپلماسي كشورمان را در اين بازه رماني چگونه ارزيابي ميكنيد؟ديپلمات وظيفه دارد در هر شرايطي با منطق و محاسبه عمل كند. به اعتقاد من، هرچند برخي معتقدند در چنين شرايطي نبايد وارد مذاكره شد، اما اساسا وظيفه ديپلمات، چانهزني و مذاكره است. كار ديپلمات جنگيدن نيست، بلكه نامهنگاري تعامل و مذاكره است. در عين حال، نيروهاي نظامي نيز بايد توانمندي خود را به نمايش بگذارند تا فشارهاي خارجي بر ايران كاهش يابد و وزن ديپلماسي در مذاكرات افزايش پيدا كند.
۳- سه كشور اروپايي كه تا پيش از اين از مذاكرات غيرمستقيم تهران و واشنگتن توسط ايالات متحده از فرايند رايزنيها كنار گذاشته شده بودند، حالا در شرايطي كه تجاوزات اسراييل به ايران ادامه دارد اين سه بازيگر وارد ميدان شده و خواهان كاهش تنشها با توسل به اهرمهاي ديپلماتيك هستند، تغيير رويكرد تروييكاي اروپايي در اين خصوص را چگونه تحليل ميكنيد؟به اعتقاد من، در محاسبات كلان جهاني يعني در سطح سياست جهاني و قدرتهاي بزرگ برداشت اروپاييها اين بوده است كه تداوم بيثباتي در خاورميانه به تضعيف روزافزون جايگاه و قدرت اروپا منجر خواهد شد. هنگامي كه بحران سوريه رخ داد، ميليونها سوري آواره شدند كه بخشي از آنها راهي آلمان گشتند.زماني كه ليبي دچار فروپاشي شد، بخش قابل توجهي از مردم اين كشور نيز وارد اروپا شدند. امروز نيز قاره سبز با پيامدها و تبعات موجهاي مهاجرتي مواجه است: از ناامني گرفته تا رشد فزاينده راست افراطي كه در واكنش به بحران مهاجرت شكل گرفته است. در همين چارچوب، همانگونه كه امانوئل مكرون رييسجمهور فرانسه تأكيد كرده، اروپاييها نگران آن هستند كه بيثباتي جديدي در كشوري بزرگ و پرجمعيت مانند ايران شكل بگيرد؛ وضعيتي كه تبعات آن ميتواند بهمراتب سنگينتر از ناامنيهايي باشد كه پيشتر در سوريه، عراق يا افغانستان تجربه شد. از طرفي اروپا از نظر جغرافيايي نسبت به امريكا به خاورميانه نزديكتر است. بنابراين، اگر در خاورميانه بحران انساني و بيثباتي فراگير پديد آيد، اثرات آن بسيار سريعتر و عميقتر به اروپا سرايت خواهد كرد. در اين فضا درست است كه اروپاييها نيز در كنار امريكا از اسراييل حمايت ميكنند، اما آنطور كه خودشان بارها تصريح كردهاند، نه خواهان تغيير حاكميت در ايران هستند و نه از بيثباتسازي ايران حمايت ميكنند. اروپاييها نگران آن هستند كه اگر بيثباتي گستردهاي در ايران شكل بگيرد، چندين ميليون نفر از جمعيت ايران به سمت اروپا مهاجرت كنند؛ امري كه ميتواند مرزهاي اروپا را با تهديدهاي امنيتي و اجتماعي مواجه كند.
۴- اخيرا اخباري ادعايي درباره هم صدايي امريكا با اسراييل رسانهاي شده، با توجه به تغيير مداوم لحن دونالد ترامپ و اظهارات متناقض اعضاي كابينهاش در چند روز اخير، ورود يا عدم ورود واشنگتن به تهاجم نظامي عليه ايران تا چه اندازه محتمل است؟به نظر من، ادعاها درباره ورود يا عدم ورود امريكا به جنگ ايران و اسراييل پس از ترك اجلاس گروه هفت توسط دونالد ترامپ آغاز شد؛ در آن مقطع، تهديدهاي ترامپ بسيار جدي بود؛ تا جايي كه حتي اعلام شد بايد تهران تخليه شود. اما پس از آن شاهد ملايمتر شدن نسبي مواضع ترامپ هستيم. البته اين تغيير لحن ممكن است دلايل مختلفي داشته باشد. از جمله اينكه شايد ترامپ خيالش راحت شده كه اسراييل تا حدودي تاسيسات هستهاي ايران را هدف قرار داده است؛ يا شايد در حال آمادهسازي براي اجراي يك طرح بزرگتر است كه در روزهاي آينده چه دو يا سه روز ديگر، يا نهايتا هفته آينده عملياتي شود. اما بر اساس گزارشات ادعايي رسانههاي معتبر امريكايي، ترامپ كليات طرح حمله به ايران را تأييد كرده، اما گفته است كه بايد يك مهلت كوتاه به ايران داده شود تا شايد راهحلي ديپلماتيك براي بحران موجود پيدا شود. تصور من اين است كه تهديد ترامپ واقعي و جدي است. اما همانطور كه پيشتر نيز شاهد بوديم، چارچوب رفتاري ترامپ مبتني بر ديپلماسي اجبار است. او همواره از ابتدا تأكيد كرده كه اگر توافقي حاصل نشود، از زور يا قدرت نظامي استفاده خواهد كرد. بنابراين، معتقدم اگر طي روزهاي آينده ترامپ به اين جمعبندي برسد كه راهحل ديپلماتيك نتيجه بخش نيست، به احتمال زياد وارد درگيري خواهد شد. ۵ -ورود ادعايي واشنگتن آيا به معناي نقض تعهدات انتخاباتي دونالد ترامپ كه مدعي پايان دادن به جنگهاي بيپايان بود نيست؟ موضوعي كه وجود دارد اين است كه تجربههاي جنگ عراق و افغانستان به امريكا نشان داده كه نبايد نيروي زميني درگير شود. يكي از سناريوهاي ممكن اين است كه امريكا صرفا سلاح و تجهيزات در اختيار اسراييل قرار دهد تا حملات خود به ايران را ادامه دهد. از طرفي در حال حاضر تأسيسات فردو نيز جنبه نمادين دارد؛ به گونهاي كه اسراييل مدعي شده با حمله به فردو ماموريت خود را كامل كرده است. اين در حالي است كه فردو در شرايط كنوني فاقد برق و امكانات استراتژي غنيسازي است. لذا اين احتمال نيز وجود دارد كه امريكا بهجاي مداخله مستقيم از طريق ارسال تجهيزات و هواپيماها به اسراييل، وارد درگيري شود. اما بار ديگر تأكيد ميكنم يك سناريو همچنان اين است كه اگر ترامپ به اين نتيجه برسد كه راهحل ديپلماتيك وجود ندارد، ورود نظامي امريكا به هر شكل و در هر سطحي بعيد نخواهد بود. حال اينكه دامنه اين دخالت چقدر خواهد بود، هنوز مشخص نيست؛ ممكن است حمله به فردو باشد يا عمليات ديگري صورت گيرد. فعلا نميتوان درباره وسعت آن قضاوت دقيقي داشت.