• 1404 شنبه 21 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6089 -
  • 1404 شنبه 21 تير

بررسي وضعيت سينما در گفت‌وگو با سيد محمد بهشتي

سانسور و مميزي ديگركارايي ندارد

تينا جلالي

تا يكي، دو ماه ديگر يك‌سال از مديريت تيم رائد فريدزاده بر سينما مي‌گذرد، منصفانه اگر بخواهيم از فضاي يك‌سال اخير سينما ارزيابي ارايه دهيم همين آرامشي كه بر سينما حاكم شده و ديگر از ادبيات تهديد‌آميز و استرس‌ها و تنش‌ها و ممنوع‌الكاري‌ها خبري نيست و ارتباط مديران با سينماگران جنسي صميمانه و محترمانه دارد خود به تنهايي ارزش بي‌شماري دارد. اما نكته حايز اهميت ديگر رونق سينماي اجتماعي و طرح موضوعات انتقادي فيلم‌ها در سينماست.  محمد بهشتي از مديران سابق سينما در همين راستا مي‌گويد: « تا روزگاري اهرم نظارت اهرم قوي بود و ما مي‌توانستيم نظرياتي كه داريم از طريق اهرم نظارت اعمال كنيم ولي الان كارايي اهرم نظارتي از بين رفته است، در واقع مدت‌هاست كه اهرم نظارت ديگر فايده‌اي ندارد و فقط باعث زحمت خودمان مي‌شود. در شرايطي كه تحولات تكنولوژي شرايطي را فراهم كرده كه امروز هر فيلمي از هر جايي از جهان را كه اراده كنيد در ايران مي‌توانيد ببينيد. اين يعني اينكه ديگر فيلترينگ و سانسور هيچ كاركردي ندارد.»گفت‌وگوي ما با سيد محمد بهشتي پيش روي شماست. 

     جناب بهشتي به مدت يك‌سال از مديريت جديد سينما در دولت آقاي پزشكيان مي‌گذرد، دراين يك سال شرايط سينما را چگونه ديديد؟ 
ببينيد! هميشه در سينما يك حاشيه وجود دارد و يك متن، زمان‌هايي حاشيه سينماي ما فيلم‌هاي سطحي و مبتذل بود ‌ و متن سينماي ايران به اهل فكر و انديشه اختصاص داشت، اما توسط عده‌اي تلاش فوق‌العاده زيادي صورت گرفت كه جاي حاشيه با متن عوض شود.  يعني ما داراي سينمايي شويم كه متن آن سينماي سطحي و مبتذل و در حاشيه سينماي فكر و انديشه باشد  و اين مربوط به چند دهه است، شايد بيشتر از دو دهه است كه متن سينماي ايران سطحي و مبتذل  و سينماي فكر و انديشه ما به حاشيه رانده شده است . مسلما گروهي كه در متن قرار مي‌گيرند بالطبع از حمايت‌هاي زيادي برخوردار مي‌شوند و كار برايشان آسان مي‌شود و خلاصه از سينما برخوردارند، اما آنهايي كه در حاشيه هستند در مسير سنگلاخ و سربالايي قرار دارند و كار در سينما برايشان سخت مي‌شود.  چنين مسيري، يواش يواش باوري را ايجاد كرد كه فقط سينماي مبتذل و سطحي است كه مي‌تواند ميدان داشته باشد و اقبال از جانب تماشاگران پيدا كند درست مثل فيلم‌هاي كمدي كه الان اكران است و فيلم‌ها درست مثل باغ وحش، اسم‌هاي حيوانات را دارند اينها اين باور را ايجاد كرد كه انگار كسي علاقه‌اي به فيلم‌هاي واجد ارزش فكر و انديشه ندارد.
 اما اين روزها دو فيلم« زيبا صدايم كن» و «پير پسر» توانستند مخاطبان را به سينما دعوت كنند. 
بله، شواهد و قرائن نشان مي‌دهد در حال حاضر چند فيلم خوب اكران شده و مورد اقبال قرار گرفته در عين اينكه از جنس سينماي مبتذل نيستند.خب اين معنايش چيست؟ اين نشان مي‌دهد باوري كه به مثابه امر بديهي فرض شده اين باور، باور درستي نيست. هنوز كه هنوز است جامعه ما مي‌تواند از سينمايي كه اهل فكر و انديشه است، استقبال كند. 
 البته نقش مديريت سينما هم براي تغيير مسير در سينما بي‌تاثير نيست.
قطعا، تغيير مسير به مديريت سينما بر‌مي‌گردد، آن كساني كه نقش مديريتي دارند شرايطي فراهم كردند كه سينماي اهل فكر و انديشه به متن بيايد و سينماي سطحي به حاشيه برود. اين صحبت‌هاي من به اين معني نيست كه سينماي كمدي نبايد باشد. خير، ولي معتقدم سينماي كمدي ميدان‌دار نباشد و بر اريكه ننشيند و حرف آخر را نزند. بايد از سينماي فكر و انديشه پشتيباني شود. ما به شكل غير رسمي از يكي از تهيه‌كنندگان سينما شنيديم كه كساني كه در عرصه مديريتي نقش داشتند، مي‌گفتند ما ابتذال را به فكر و انديشه ترجيح مي‌دهيم. يعني اين موضوع را به زبان آوردند؛ نامشان را نمي‌دانم، اما از تهيه‌كنندگان سينما شنيدم. منظور من اين است كه استقبال از فيلم‌هاي غير كمدي كه در حال حاضر اكران است، نشان مي‌دهد اين حرف‌ها، حر‌ف‌هاي باطلي است. يعني فيلم مي‌تواند حاوي فكر باشد و مورد اقبال مردم قرار بگيرد. پس اينكه سينماي فكر و انديشه به متن بيايد و فيلم سطحي به حاشيه رانده شود، استعدادش همچنان وجود دارد و بايد از اين فرصت استفاده كرد.
همان‌طور كه مي‌دانيد عمده دليل اينكه فيلم كمدي خاصه در سال‌هاي اخير ميدان‌دار بود به نظر مديران سابق سينما مربوط مي‌شود و تحليل آنها هم اين بود كرونا را پشت سر گذاشتيم و مردم روحيه خوبي ندارند و... براي جلب‌توجه مردم، تسلط سينما را به كمدي‌ها دادند. ولي خب اگر تاريخ را ورق بزنيم، مي‌بينيم كه فيلم‌هاي خوب در هر زماني مخاطب خود را داشتند، مثل فيلم «درباره الي» اصغر فرهادي كه همزمان با جنبش سبز اكران شده بود و آن زمان فروش بالايي داشت.كما اينكه در حال حاضر هم در فضاي جنگي«پير پسر»، مخاطب را به سالن سينما كشاند و مي‌كشاند، در زمان مديريت شما هم فيلم كمدي نظير اجازه‌نشين‌ها مورد توجه بود و هم فيلم‌هاي اجتماعي ...
اول اينكه فيلم آقاي مهرجويي مبتذل نبود و دوم اينكه بحث من ابتذال است وگرنه فيلم كمدي بايد براي مردم اكران شود. به نظر من كساني كه از فيلم كمدي مبتذل حمايت مي‌كنند خودشان مبتذل هستند. آدم‌هاي مبتذل، فيلم‌هايشان هم مبتذل است. آنها فكر مي‌كنند مردم فيلم مبتذل دوست دارند، در صورتي كه اصلا اين‌طور نيست، مردم فيلم كمدي خوب دوست دارند، ولي منظور اصلي من اين است كه مردم نسبت به فكر و انديشه كراهت ندارند. فيلم خوب باشد حتما مي‌بينند. 
   آقاي بهشتي به نمايش فيلم خوب اشاره كرديد، به نظر شما سانسور چه نقشي در كيفيت فيلم مي‌تواند داشته باشد؟ به نظر شما اگر از مميزي و سانسور كم شود فرصت براي ساخت و اكران فيلم اجتماعي خوب بيشتر فراهم مي‌شود؟
ببينيد براي اينكه بتوانيم در عرصه فرهنگي و هنري از جمله سينما مديريت كنيم اهرم‌هايي نياز داريم، يك اهرم، اهرم نظارت است و يك اهرم، اهرم حمايت است.  تا روزگاري اهرم نظارت اهرم قوي بود و ما مي‌توانستيم نظرياتي كه داريم از طريق اهرم نظارت مرزهايش را نگه داريم ولي الان كارايي اهرم نظارتي از بين رفته است، در واقع مدت‌هاست كه اهرم نظارت ديگر فايده‌اي ندارد و فقط باعث زحمت خودمان مي‌شود. بارها مثال زدم، در شرايطي كه تحولات تكنولوژي شرايطي را فراهم كرده كه امروز هر فيلمي از هر جايي از جهان را كه اراده كنيد در ايران مي‌توانيد ببينيد. اين يعني چه؟ يعني اصلا اهرم نظارت فايده ندارد، يعني فيلترينگ و سانسور هيچ كاركردي ندارد. اين مثل اين مي‌ماند كه از سيم خاردار براي جلوگيري از سيل استفاده كنيم، آيا سيم خاردار مي‌تواند مانع سيل شود؟ يا فقط دست و بال خودمان را زخمي مي‌كنيم. ما بايد اين موضوعات را متوجه شويم كه اهرم نظارت ديگر كارايي ندارد. اگر مي‌خواهيم حرفي در سينما بزنيم و اگر مي‌خواهيم جهتي در سينما اعمال كنيم بايد از اهرم حمايت اين كار را كنيم، بعد هم يادمان باشد فيلم را فيلمساز مي‌سازد نه مدير، اصولا اثر هنري را هنرمند پديد مي‌آورد. هنرمند و فيلمساز كارمند حكومت نيست، اين تصور بايد از مخيله‌شان پاك شود. فيلمساز و كارگرداني كه كارمند دولت مي‌شود حتما كار آشغالي مي‌سازد. 
     در چند وقت اخير و در پي جنگ تحميلي برخي كارشناسان معتقدند اين فضاي به وجود آمده بزنگاهي است براي ساخت فيلم‌هاي خوب اجتماعي با روايت‌ها و قصه‌هاي متفاوت. نظر شما چيست؟
به نظر من بهترين كاري كه فيلمساز مي‌تواند بكند، اين است كه فيلم خوب بسازد. فيلم اجتماعي ساختن مثل اين مي‌ماند كه يك مقاله خوب در روزنامه بنويسي، مثل كاري كه ژورناليست‌ها مي‌كنند. ولي فيلم خوب ساختن هنر مي‌خواهد، فيلم خوب مثل شعر سرودن است. اتفاقا تاريخ مصرف و انقضاي فيلم اجتماعي بسيار كوتاه است، اما من توصيه مي‌كنم فيلمسازان فيلم خوبي بسازند كه پنجاه سال بعد بشود ديد. شعر بايد سرود، شعر سينما بايد سرود. اتفاقا در 12 روز اخير، جامعه ايران كيفيتي از بودن را به نمايش گذاشت كه شعر بودن را سرود. فيلمساز ما بايد چشمش را باز كند تا ببيند. شعر بودن اينكه فكر كنيم سينماي اجتماعي حد اعلاي سينماي خوب است، اشتباه است، نمي‌خواهم بگويم فيلم اجتماعي فيلم خوبي نيست كه حتما هست و جامعه و مخاطب به آن نياز دارد ولي بدانيم حد اعلاي فيلم خوب بودن شعر سينماست، آن فيلمي است كه بيات نشود، مثل شعر حافظ، سعدي و فردوسي كه هيچ‌وقت كهنه نمي‌شود. 
    مثل فيلم‌هاي عباس كيارستمي كه هيچ‌وقت كهنه نمي‌شود.
زنده باد؛ علت ماندگاري اين است كه شعر سينما سرودند. بزرگي آقاي كيارستمي به اين است كه شعر سرود.
         آقاي بهشتي خيلي‌ها منتظرند ببينند درمديريت فعلي، سينما چه تغيير و تحولاتي به وجود مي‌آيد و نگاه مديران سينما چيست؟ به عنوان كسي كه تجربه داريد و در لابه‌لاي صحبتتان به نكته مهمي اشاره كرديد؛ «ناكارا بودن اهرم نظارت». چه توصيه‌اي به مديران داريد؟
من به جاي اينكه به مديران توصيه كنم به فيلمسازان توصيه مي‌كنم فيلم خوب بسازند و منتظر دولت و حكومت نباشند. حكومت و دولت نقش پررنگ در سينما ندارد و امروز آن نقشي كه در سينما مي‌توانست ايفا كند ندارد. اصولا در عرصه مديريت فرهنگي و هنري، حاكميت نمي‌تواند نقش پررنگ گذشته را داشته باشد و هي دستش كوتاه‌تر مي‌شود. الان در حوزه هنرهاي تجسمي ببينيد. هنرمندان بارشان را بستند و زندگيشان را مي‌كنند و اثر هنري خود را پديد مي‌آوردند و در عرصه‌هاي بين‌المللي حضور پيدا مي‌كنند و غيره... دولت جز نقش حامي چه نقشي براي آنها دارد؟ در سينما هم يواش يواش اين اتفاق مي‌افتد و در حال حاضر هم دارد اتفاق مي‌افتد.من توصيه مي‌كنم فيلمسازان دچار نوستالژي دهه شصت نباشند، آن دوره ديگر تمام شد. 
  ولي خب سانسور و مميزي براي فيلمسازان دست وپاگير است.
سانسور هم نمي‌تواند. مگر جلوي پير‌پسر را نگرفته بودند؟ ولي الان در اكران است. ديگر نمي‌شود با سانسور جلوي فيلم‌ها را گرفت. شدني نيست. دلشان مي‌خواهد جلوي اين نوع فيلم‌ها را بگيرند، اما شدني نيست. ولي معتقدم مديران بايد از اهرم حمايتي استفاده كنند.


 تا روزگاري اهرم نظارت اهرم قوي بود و ما مي‌توانستيم نظرياتي كه داريم از طريق اهرم نظارت مرزهايش را نگه داريم ولي الان كارايي اهرم نظارتي از بين رفته است و ما بايد اين موضوعات را متوجه شويم كه اهرم نظارت ديگر كارايي ندارد. اگر مي‌خواهيم حرفي در سينما بزنيم و اگر مي‌خواهيم جهتي در سينما اعمال كنيم بايد از اهرم حمايت استفاده كنيم. بعد هم يادمان باشد فيلم را فيلمساز مي‌سازد نه مدير، اصولا اثر هنري را هنرمند پديد مي‌آورد. هنرمند و فيلمساز كارمند حكومت نيست، اين تصور بايد از مخيله‌شان پاك شود. فيلمساز و كارگرداني كه كارمند دولت مي‌شود حتما كار آشغالي مي‌سازد. 
      ما به شكل غير رسمي از يكي از تهيه‌كنندگان سينما شنيديم كه كساني كه در عرصه مديريتي نقش داشتند، مي‌گفتند ما ابتذال را به فكر و انديشه ترجيح مي‌دهيم. يعني اين موضوع را به زبان آوردند.
      به نظر من كساني كه از فيلم كمدي مبتذل حمايت مي‌كنند، خودشان مبتذل هستند. آدم‌هاي مبتذل، فيلم‌هايشان هم مبتذل است آنها فكر مي‌كنند مردم فيلم مبتذل دوست دارند، در صورتي كه اصلا اين‌طور نيست، مردم فيلم كمدي خوب دوست دارند، ولي منظور اصلي من اين است كه مردم نسبت به فكر و انديشه كراهت ندارند. فيلم خوب باشد حتما مي‌بينند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها