نيره خادمي
آتش نخلستانهاي جنوب در دهستان منيوحي فقط نفرات ايستاده نخل را نسوزاند، آنجا دلهايي با ديدن از بين رفتن زحمت يكساله و دهسالهشان پاي نخلها سوخت. مزيدي يكي از كشاورزاني بود كه وقتي آتش افتاده بر زمينش را ديد، حال بدي پيدا كرد. طاقت ديدن آن صحنههاي آتشسوزي را نداشت، مخصوصا زماني كه ميديد آب نيست و دست مردم براي مهار آتش بسته مانده است. مردم سطل به دست، هراسان به سمت نهرهاي روستاها ميرفتند به اميد اينكه آن را با آب پر كنند، اما با سطل خالي بر ميگشتند. ايستگاه آتشنشاني هم در آن نزديكي نبود كه با تانكر و نفر به داد بار نخلهايشان برسد. حالا با گذشت حدود سه هفته از آن روز همچنان گلايه دارند، از دستهاي خالي ميگويند و خرماهاي سوخته بر نخلهايي كه قرار بود، خرج زندگيشان را بدهد و جاي قرضهايشان را پر كند.
مادري كه با بچههايش سوخت
حسن مزيدي كه پدرش كشاورز است و در دهستان منيوحي زمين و نخل دارد، از همان لحظه نخست آتشسوزي در محل حضور داشته و پا به پاي مردم كنار نخلها رفته. از همان روزهاي پايان تير تا همين حالا بارها شاهد صحنههاي تلخ و دردناكي بوده است، اما از ميان همه آن تصاوير، نخل سوخته با 15 پاجوش آن را به ياد ميآورد كه سوخته بود و او حالا با تصوير كردن آن به مادري با 15 فرزندش به «اعتماد» توضيح ميدهد: «به بچه نخل پاجوش ميگويند، در مشاهدات ميداني كه داشتم، همه پاجوشهايي كه دور تا دور يك نخل وجود داشت، سوخته بود و براي من يك مادر جنوبي را تداعي ميكرد كه در جنگ بچههايش را بغل كرده و همراه آنها سوخته است آن هم در حالي كه حتي در زمان جنگ هم اين تعداد نخل در اينجا نسوخته بود. وقتي آن صحنه را ديدم، بغضم گرفت.»
نبود آتشنشاني شرايط را سختتر كرد
پدرش حدود هزار و 500 نخل داشت و حالا 300 نفر از نخلهايش سوختهاند.« نخلهاي ما تميز بود به اين معنا كه علف هرز و نيزار نداشت و البته حصاركشي هم شده بود، اما شدت آتش به قدري زياد بود كه به نخلستان ما هم سرايت كرد. روزي كه آتشسوزي رخ داد كمي هم وزش باد را داشتيم و در نبود آتشنشاني شرايط سختتر شد. يكي از معضلات ما در اين دهستان نداشتن آتشنشاني بود بهطوريكه پس از وقوع آتشسوزي ماشين از اروندكنار به اينجا آمد كه تا منيوحي ۱۵ كيلومتر فاصله دارد؛ بنابراين حتي اگر با سرعت ۸۰ حركت كند باز هم دير است و از سوي ديگر يك ماشين جوابگوي 8-7 هزار نخلي كه در حال سوختن است، نيست.»
دهستان منيوحي در 25 كيلومتري آبادان، مهمترين دهستان بخش اروندكنار در جنوب اين شهرستان، يكي از قطبهاي اصلي توليد خرما در منطقه است آن هم با داشتن روستاهاي پرجمعيتي چون ابوعقاب، نهركوت، ابوشكر و كوت شنوف كه هفته آخر تيرماه آتشسوزي گسترده به جان نخلهايش افتاد. كشاورزان اين منطقه سالهاست كه با وجود خشكسالي و سختيهاي مرتبط با كشاورزي، زمينها را حفظ كرده و نخلهايي را در آن پرورش دادهاند. منيوحي يكي از دهستانهاي بخش اروندكنار و در حاشيه شرقي اروندرود است كه حدود 20 آبادي دارد و از معروفيت خاصي برخوردار است. اين دهستان مدت زيادي است كه به ويژه در فصل گرما با مشكل كم آبي مواجه است و اهالي روستا و كشاورزان گلايههاي زيادي در اين باره دارند. يكي از اين روستاييان ميگويد: گاوهاي من از تشنگي مردند، خسته شدم. آقاي نماينده مجلس، آقاي نماينده شوراي شهر، فرماندار، بخشدار و آقاي مسوول به مردم كمك برسانيد.
سه روز آتشسوزي داشتيم
در مسير دو طرفهاي كه در نهر كوت قرار داشت، هميشه پر از نخل بود ولي حالا فقط نخل سوخته در آن مسير ديده ميشود. حسن مزيدي ميگويد: « 3 روستاي منيوحي دچار حريق شد و تا الان بيش از 20 هزار نخل سوخته است. تنها از يك مكان ديدن كردم كه حدود۳ هزار نخل سوخته داشت. ما در اين منطقه سه روز آتشسوزي داشتيم. از نهر اول روستاي ابوعقاب شروع شد، بعد به ابوشكر و كوت شنوف سرايت كرد. در ابوعقاب حدودا سه هزار نخل و در روستاي كوت شنوف حدود ۶ تا هفت هراز نخل و حتي بيشتر از آن سوخته است. آتش به قدري زياد بود كه به خانهها سرايت كرد و حالا ديگر نميشود در آنها زندگي كرد.»
هر روستا يك نهر براي آبياري زمينها و نخلستانها دارد، بنابراين روستاها را با اسم همان نهرها ميشناسند، نهرهايي كه تقريبا از سه ماه قبل خالي است، بنابراين كشاورزان از سه ماه قبل نتوانستهاند نخلهايشان را آبياري كنند: «نخلها سه ماه است كه ثمر دادهاند، اما آبياري نشدند به خاطر مشكل كم آبي، آب را از كانالي كه به سمت نخسلستانها ميرود روي نهرها بستند. كشاورزان اين منطقه امسال بيشترين ضرر را بردند؛ محصولاتشان به خاطر كم آبي و خشكسالي از بين رفت و بعد هم با فاجعه آتشسوزي نخلستانها روبهرو شدند و نخلهايشان هم همراه محصولاتشان سوخت. الان هم بعد از آتشسوزي ديگر نخلي نمانده است كه براي سال آينده بخواهند به آن اميد داشته باشند.»
او در ادامه به شرايط پدر و بقيه اهالي دهستان منيوحي بعد از آتشسوزي اشاره ميكند: «پدرم وقتي آتشسوزي زمينش را ديد از شدت ناراحتي، حالش بد شد و توي خانه افتاد. بسياري از اهالي و كشاورزان اين حال را دارند و حسرت اين يك سال را ميخورند، چون نخلي كه از بين ميرود براي جايگزيني بايد چندين سال زمان صرف كرد. اگر نخل را امسال بهكاريم ۱۰ سال زمان نياز دارد كه بزرگ شود و ثمر بدهد، اما حالا اين نخلهاي سوخته اهالي ديگر ثمر نميدهد، چون از بين رفته است. نخل هم مثل انسان است وقتي از بين برود ديگر نميشود كاري كرد. ما براي احياي زمينها بايد نخل و پاجوش جديد بياوريم و جاي آنها بهكاريم. در نهايت نخل براي ثمر دادن نياز به زمان چندين ساله دارد.»
نبود آب و آتشنشاني و هرس نكردن زمينها
از دلايل اصلي خشكي نخلستانهاي منطقه منيوحي ميتوان به كاهش ورودي آب به رودخانههاي كارون و اروند و بهمنشير به دليل برداشت بيرويه و تغييرات اقليمي، شوري آب رودخانهها و همچنين كمبود بارندگي و خشكسالي اشاره كرد كه در طول اين مدت باعث خشك شدن زمينها و تشديد خسارات آتشسوزيها شدهاند و آتشسوزيهاي تيرماه امسال هم كه نخلستانها را به خاكستر تبديل كرده است: «بيشتر كشاورزان منتظر ثمر اين نخلستانها بودند، اما اول به دليل شوري و بيآبي ضربه خوردند و بعد از بيآبي نخلهايشان سوخت و از دو سمت متضرر شدند و حتي بعضي خانههايشان هم در آتش سوخت.در دهستان منيوحي بيشتر مردم كارشان كشاورزي و دامپروري است، اما در كنار خشكسالي و آتشسوزي نخلستانها كه زندگي آنها را تحت تاثير قرار داده است بسياري هم به خاطر بيآبي در حال فروش دامهايشان هستند. شوري آب شرب دهستان منيوحي از حدود دو ماه پيش مشكل ديگر مردم اين منطقه است بهطوري كه حتي دستگاههاي آب شيرينكن روستا از كار افتادند و ما از آبادان براي اينجا آب ميآوريم. با تانكر هم آب ميآورند اما آن هم غير قابل شرب است. زماني كه نسبت به شوري آب و آتشسوزي نخلستانها اعتراض كرديم، استاندار خوزستان به دهستان آمد و گفت در حال حل مشكلات هستيم اما چه فايده! كاش نخلستانها را ميديدند، چون اگر همينطور پيش برود تا سه تا چهار سال آينده ديگر هيچ نخلستاني در اين دهستان باقي نميماند.»
استاندار خوزستان حالا درباره ماجراي رهاسازي آب و برنامهها براي حل بحران در آينده به «اعتماد» ميگويد: « برنامههايي براي مديريت اين بحران مطرح و مرحله نخست رهاسازي آب در كرخه، كانال قدس حميديه و دشت آزادگان آغاز شده است. طرحهايي مثل سد مارد و سلولي براي مقابله با شوري در دست اجراست و كارگروههاي تخصصي براي مديريت تنش آبي و جلوگيري از تكرار بحران تشكيل شدهاند. اين كارگروهها برنامههايي مانند استفاده از پوششهاي سيماني يا پلاستيكي براي نهرها جهت جلوگيري از هدررفت آب پيشنهاد كردهاند.»
تكليف نخلهايي كه بيمه نبودند
در روزهاي ابتدايي آتشسوزي آمار نخلها سوخته بيش از ۲۰ هزار نفر اعلام شد، اما سيد محمدرضا مواليزاده در اين گفتوگو تعداد نخلها و پاجوشهايي كه بر اثر اين آتشسوزيها از بين رفتهاند را ۲۴ هزار نفر اعلام كرده و توضيح ميدهد: «حجم خسارات زياد و سنگين ارزيابي شده است. اقدامات براي جبران از طريق پرداخت تسهيلات، تامين پاجوش نخل و كمكهاي حمايتي در حال انجام است.در دهستان منيوحي و روستاي كوت شنوف چندين خانه و زمين كشاورزي دچار خسارت شدهاند. حداقل ۱۰ خانواده منازلشان آسيب جدي ديده است و بر همين اساس به ۵ واحد مسكوني كمك بلاعوض و وام داده ميشود.» او همچنين از تحويل اقلامي مانند فرش، كولر، يخچال به ۱۰ خانوار آسيبديده و جزييات اقدامات جبراني خبر داده است: «۴۰۰ ميليون تومان وام كمبهره و ۵۰ ميليون تومان كمك بلاعوض در حال تخصيص است و براي واحدهايي كه نياز به تعمير دارند نيز درخواست كمك ارسال شده است. زمين جايگزين براي يك خانه خارج از طرح هادي، اهدا شده و ارزيابي دقيق بنياد مسكن براي بازسازي در حال انجام است.» سيد حسين دهدشتي، معاون پارلماني وزير جهاد كشاورزي چندي پيش از ارايه تسهيلات و پرداخت خسارت نخلهاي بيمهشده سخن گفته بود اما آنطور كه مواليزاده ميگويد هيچكدام از اين نخلها بيمه نبودهاند، بنابراين براي جبران خسارت اين افرادپيگيري از طريق ستاد بحران و روشهاي قانوني در حال انجام است: «تامين پاجوش نخل، ارايه تسهيلات حمايتي و كمكهاي دولتي جايگزين بيمه ميشود و كشاورزان نيز به ترويج بيمه كشاورزي تشويق شدهاند.»حسن مزيدي از اهالي اين دهستان، عكاس و گزارشگر اجتماعي است كه در تمام روزهاي آتشسوزي در محل حاضر شده با مردم گفتوگو كرده و ويديوهايي هم درباره آن در صفحه اجتماعي خود منتشر كرده است. او ميگويد: «بيشتر كشاورزها به قدري ناراحت و افسرده هستند كه حتي نميتوانند به محل زمينهاي خودشان بروند. ميگويند تمام زحمت يكسالهمان به باد رفته است. زندگي بسياري از بچههاي اين مردم از طريق همين نخلستانها تامين ميشد و حالا ماندهاند كه چه كنند. مردم كاري جز اين كاشت و برداشت از نخلستانها ندارند و حالا سردرگم هستند و نميدانند بايد چه كار كنند. كشاورزاني كه تا ديروز به خرماهاي روي درخت دل بسته بودند حالا بيكار ماندهاند در شرايطي كه حتي برخي از آنها پول قرض گرفتند تا آن را از درآمد حاصل از فروش ثمر نخلستانهايشان پرداخت كنند ولي نخلها به همراه تمام خرماهاي روي آن سوخت، بنابراين ديگر نميتوانند طلب خود را پرداخت كنند.»
همه عوامل موثر در بروز يك فاجعه
آتشسوزي نيزارها و گسترش آن تك عاملي نيست. مهمترين دلايل اين آتشسوزي، گرماي هوا، خشكسالي و در نتيجه خشك شدن زمينهاست كه احتمالا با يك جرقه از سمت عامل انساني چنين شرايطي را رقم زده است و گسترش اين آتشسوزي در مقياس ۴۵ هزار هكتار زمين به نبود آب در نهرها، نبود ايستگاه آتشنشاني فعال در منطقه و در نهايت وجود نيزارها در ميان نخلها بر ميگردد. شرايط آب و هوايي آن چند روز را هم نبايد از نظر دور داشت، چرا كه وزش باد نيز آتش را به زمينهاي ديگر هدايت كرد. مزيدي در اين باره توضيح ميدهد: « برخي از زميندارها تنها وقت برداشت ثمر به آن سر ميزنند و آن را در طول سال هرس نميكنند، بنابراين زمين مستعد آتش است، اما اين تنها يكي از دلايلي است كه باعث شعلهور شدن آتش در زمينها ميشود، اما دلايل ديگر هنوز پر رنگ و به قوت خود باقي است. اگر در نهرهايمان آب داشتيم آتش نخلستانها تا اين اندازه گسترش نمييافت و مردم روستا با وسايلي كه در دست داشتند، ميتوانستند تا حدي آتش را مهار كنند، اما متاسفانه اصلا در آنجا آب نبود و تازه بعد از سوختن نخلها آب را باز كردند. سوال اينجاست كه چرا زماني كه نخلها هنوز نسوخته بودند آب را باز نكرديد؟ اگر همان زمان باز ميكردند اين فاجعه رخ نميداد. زماني كه آتش شعلهور شد مردم سطل دستشان بود، اما نميدانستند براي خاموش كردن آن آتش بايد از كجا آب بياورند.»
هزاران نخل بارور در روستاهاي نهر كوت، ابوشكر، كوت شنوف و ابوعقاب از توابع دهستان منيوحي آبادان در اين آتشسوزي از بين رفت و گفته ميشود كه در اين ميان تقريبا تمام نخلستانهاي نهر كوت از بين رفته است. آتشسوزي ابتدا از يكي از روستاها شروع شد و به علت نبود امكانات براي مهار آن در لحظات نخست آتشسوزي، آتش به فاجعه تبديل شد. دهستان منيوحي با وجود اينكه بزرگترين دهستان شهرستان آبادان است، اما ايستگاه آتشنشاني فعال ندارد، بنابراين نبود تجهيزات و نيروي انساني در زمان وقوع بحران، باعث گسترش آتشسوزي شده است.
همان روزهاي نخست هم گلايههاي زيادي از سوي مردم محلي مبني بر دير رسيدن ماشين آتشنشاني به منطقه مطرح شد كه احمدي، مدير آتشنشاني آبادان در گفتوگو با« اعتماد» به بخشي از اين نگرانيها و گلايهها پاسخ داد: «فاصله ما با دهستان منيوحي حدود ۳۰ كيلومتر است يعني اولين موضوع طولاني بودن مسير بود، اما ما همان روز خودمان هم در شهر درگير آتشسوزي يك واحد مسكوني بوديم با وجود اين يك ماشين برايشان فرستاديم. آن روز ما همزمان چند جا را پوشش داديم در حالي كه يكي از ماشينهاي ايستگاه هم همان روز خراب شد.» او هم معتقد است كه نبود آب در نهرها به عنوان يكي از عمده دلايل گسترش آتشسوزي است در صورتي كه اگر نهرهايشان آب داشت خودشان به راحتي آن را خاموش ميكردند و ديگر آتش فرصت سرايت پيدا نميكرد: «اما نهرهاشون آب نداشت و اين طرف هم ما درگير چندين حريق بوديم و از مناطق ديگر هم ماشين دير اعزام شد و متاسفانه نخلها سوخت. آب را به خاطر خشكسالي بسته بودند و البته قرار بود رهاسازي انجام دهند كه نهرها و در نتيجه زمينها آبدار شود، اما اين كار را انجام ندادند.خودشان هم بايد زمينهايشان را از نيزارها هرس ميكردند. اگر نيزارها لابهلاي نخلستانها نبود چنين اتفاقي نميافتاد، چون فاصله هر زمين با زمين ديگر ۲۰ متر است.» منبع آتشسوزي هنوز بهطور كامل مشخص نشده، اما به اعتقاد اين مقام مسوول به هر حال يك نفر آن را شروع كرده است؛ اغلب اين آتشسوزيها هم به صورت عمدي صورت ميگيرد اگر چه هيچ كدام از آنها در اين وسعت سابقه نداشته است كه تا چند روز، چندين روستا را درگير كند.
آتشسوزيهايي كه از كنترل خارج ميشود
بخش زيادي از كشاورزان عدم رهاسازي آب براي زمينها و نبود آتشنشاني را دليل از بين رفتن نخلهايشان ميدانند، اما از سوي ديگر موضوعاتي نيز درباره نحوه امحاي علفهاي هرز در درون زمينها مطرح است كه كمتر كسي از آن صحبت ميكند. ظاهرا برخي براي از بين بردن علفزارها از آتش استفاده ميكنند، اما گاهي اين آتشها از كنترل خارج شده و تبديل به آتشسوزيهاي گسترده ميشود و در واقع كمكاريها و مواردي چون نبود آب براي مهار آتش و نبود ايستگاه آتشنشاني مستقل در محل به آن دامن ميزند. صادق جلالي، بخشدار اروندكنار هم البته ميگويد: گفتن برخي موارد از زبان ما كار آساني نيست، اما علت آتشسوزيها تقريبا براي آتشنشاني مشخص است. او درباره عمليات مهار آتش در نخلستانهاي دهستان منيوحي به« اعتماد» توضيح ميدهد: « ۸ دستگاه آتشنشاني براي اين عمليات به محل اعزام شد. دو ماشين از شهرداري اروند كنار با يك تانكر آب آمد، دو ماشين از اداره بنادر با يك تانكر آب، يك ماشين از شهرداري چويبده، يك ماشين از شهرداري آبادان، دو ماشين از پالايشگاه. ماشين اول آتشنشاني كمتر از ده دقيقه به محل رسيد، چون در روستاي همجوار ابوعقاب قرار داشت. وقتي با ما تماس گرفتند كه در كوت شنوف آتشسوزي رخ داده است سريعا يك ماشين را از آنجا اعزام كرديم. شهرداري ما البته با سه ماشين ظرفيت بالايي ندارد، ضمن اينكه نيرو هم كم داريم، يك اكيپ در كار دارد و يك اكيپ هم به عنوان رزرو. ماشين دوم هم بيست دقيقه بعد به محل رسيد. همزمان هم با مناطق ديگر تماس ميگرفتيم منتها درباره هر كدام محدوديتهايي وجود دارد، مثلا مركز بندر ممكن است بگويد من هزار ميليارد بار روي لنجها دارم و اگر آتش بگيرد چه ميشود؟ اما ما با چانهزني ماشينها را گرفتيم. ماشين شهرداري آبادان با وجود اينكه در ايستگاهها هم مشكل داشت هم رسيد منتها چون كمي ديرتر رسيد مردم تصور كردند فقط همين ماشين اعزام شده است. آتشسوزي روستايي زواياي زيادي دارد و شما ممكن است در يك زاويه آن قرار داشته باشيد و يك عده از مردم شما را در جهتهاي ديگر نبينند.دومين روستاي بزرگ ماكوت شنوف است كه متاسفانه تعدادي از خانههاي آن كه پشت آن باغ و زمين كشاورزي قرار دارد، سوخت. بيشتر نگراني ما هم آن زمان مردم و خانههايشان بود و متاسفانه وسايل يك خانه بهطور كامل سوخت و همچنين يك كانكس كارگاهي و البته قسمتهايي از چند منزل ديگر نيز آسيب ديد. آتشسوزي نيزار مثل بنزين خيلي وحشتناك است و خيلي سخت ميتوان آن را كنترل كرد به ويژه در گرماي بالاي ۵۰ درجه.» او هم بحث خشك شدن زمينها به واسطه عدم رهاسازي آب را مطرح كرده و ميگويد: « اگر انهار داخل روستا آب داشت، وسعت آتشسوزي به اين اندازه نبود، اما در آتشسوزي دوم چون زمينها و نهرها كمي آب داشت مردم خودشان آن را خاموش كردند و اين موضوع به وضوح نشان ميدهد كه اگر زمينها مرطوب بود وسعت آتشسوزي خيلي كمتر بود.»
ايستگاهي كه بودجه گرفت اما ايستگاه نشد
محمد از اهالي روستاي ابوشكر است كه امسال هم خود تعدادي نخل داشت و هم پدر و عمو و پسرعموهايش آنجا روي نخلستان و زمينهايشان كار ميكردند. او به«اعتماد» ميگويد آتشسوزي ابتدا از سمت ابوعقاب شروع شد و بعد به سمت نهر كوت رفت: «آتش را در نهر كوت خاموش كردند ولي فردا ظهر متوجه شديم كه دوباره آتش از سمت نهر كوت به سمت ابوشكر ميآيد. باد به سمت شمال بود و بهشدت ميوزيد، بنابراين آتش از نهر كوت و ابوشكر گذشت و وارد كوت شنوف شد كه در آنجا هم خانههاي مردم و هم نخلها سوختند. اولين كار ما تماس با آتشنشاني بود ولي آتشنشاني اروندكنار بيشتر از 15 كيلومتر با ما فاصله دارد و درعين حال ماشين كم دارند و نميتوانند با يك ماشين كوچك تمام آن را خاموش كنند. مردم هم با سطل آمده بودند ولي آبي نبود كه بتوانند با آن آتش را مهار كنند.» در زمينهاي محمد حدود ۵۰ نخل سوخته است و غير از او نخلهاي پدر و بقيه فاميل هم سوخته است: «عموي مندار و ندار و همه زندگياش نخل است، پسر عموي من در زمينهاي مردم كار ميكند و خودش هم نخل دارد و هر كدام شايد صد تايي از نخلهايشان سوخته باشد. زمين من هم قبلا نخل نداشت دو، سه سالي بود كه آمدم و در آن نخل كاشتم، اما متاسفانه نخلهايم پودر شدند و هر كس اين منظرهها را ميبيند، گريهاش ميگيرد.» او نبود آتشنشاني فعال در دهستان منيوحي را دليل به بار آمدن اين فاجعه ميداند آن هم در شرايطي كه اين دهستان بزرگترين دهستان در خوزستان و حتي شايد خاورميانه است: « طول آن 10 كيلومتر است و تنها دهستاني كه شامل 12 تا روستاي بزرگ است. ابوشكر بيشتر از هزار نفر جمعيت دارد و كوت شنوف سه هزار نفر. اينجا آتشنشاني هم دارد حتي سالها پيش براي آن بودجه هم تامين شد، اما ساختماني ناقص براي آن ساخته شد كه مورد تاييد سازمان آتشنشاني قرار نگرفت بنابراين مديران آن دوره بايد زير سوال بروند. ماشين آتشنشاني هم كه براي اين ايستگاه بود حالا در اروندكنار خاك ميخورد.»پدر محمد پيرمردي كشاورزي است كه نابينا هم هست و او هم از روزي كه نخلهايش را از دست داده در خانه است: « هر انساني كه عاقل باشد ديگر اينجا سرمايهگذاري نميكند، چون سرمايهاش اينطور از بين ميرود.» استاندار خوزستان درباره نبود ايستگاه آتشنشاني فعال و تمهيدات استاني براي تجهيز آن به «اعتماد» ميگويد: «در چارت اداري دهستانها آتشنشاني وجود ندارد، اما مشكل اصلي نبود نيروي انساني فني و متخصص براي فعاليت ايستگاه بوده است. ساختمان ايستگاه ساخته شده، دو دستگاه خودروي آتشنشاني خريداري شده يا در حال تامين است و همزمان هم مكاتبات براي مجوز و جذب نيرو انجام شده و فعالسازي در حال پيگيري است.»
نخل يكي از اعضاي بدنمان است
نخل تنها يك درخت نيست، نخل هويت مردم جنوب است و در زندگي آنها اهميت دارد نه تنها خرماي آن را برداشت و به فروش ميرسانند كه از برگ، تنه، الياف تنه و حتي هسته آن هم صنايع دستي مانند حصير، سبد، بادبزن، طناب، كلاه، سايبان، جارو، برس و خوراك دام ميسازند.« انبيا سفارش ميكردند نخل بهكاريد. نخل كريمه است از همه قسمتهاي آن ميتوانيد استفاده كنيد. نخل براي ما حال و هواي خاصي دارد. وقتي يكي از نخلهاي من مرده باشد انگار يك نفر از عزيزانم مرده و وقتي ده تا انگار ده نفر عزيزانم، مثل يك انسان مهم است.»محمد شغل ديگري هم دارد، اما از كودكي به زمين و كشاورزي علاقه داشته و كشاورزي ميكند، چون معتقد است كه كشاورزي ارثي است كه از گذشتگان به آنها رسيده: «كشاورزي در فرهنگ ماست و مثل خون در رگهايمان است. نخل يكي از اعضاي بدنمان است و ما نميتوانيم نخلها و زمينهايمان را رها كنيم با وجود اين همه مشكلاتي كه 8 سال جنگ داشتيم و ما را مجبور به مهاجرت كرد، اما دوباره به اميد اينكه زمينهايمان را آباد كنيم، برگشتيم. برگشتيم و آباد كرديم، اما دوباره خشكسالي آمد.»
آتشسوزي در نخلستانهاي منيوحي البته بيسابقه نيست و كشاورزان در سالهاي قبل هم شاهد آن بودهاند. بهمن 1400 آتشسوزي در دهستان منيوحي روستاي كوت شنوف قسمت ابوشكر اتفاق افتاد و يك هزار نخل از بين رفت. آتشسوزي در نخلستانهاي اروندكنار اما از جمعه ۲۷ تير ۱۴۰۴ آغاز شد؛ حادثهاي كه ابعاد گستردهاي داشت، دست كم چهار روستا را در بر ميگرفت و در نهايت منجر به نابودي بيش از ۲۴هزار اصله نخل بارور و تخريب حدود ۱۰ واحد مسكوني و يك كارگاه شد. تنها دو روز بعد، در ۳۱ تيرماه، حريق ديگري در منطقه چويبده رخ داد كه با وجود فاصله ۵۰۰ متري با مناطق مسكوني، با دخالت سريع آتشنشاني مهار شد. آخرين مورد نيز ۶ مرداد در روستاي روميله گزارش شد كه طي آن ۵۰۰ نخل ديگر در آتش سوختند. با وجود مهار اين آتشسوزيها، خسارات وارد شده سنگين است و جبران آن نيازمند برنامهاي منسجم، سريع و پايدار خواهد بود آن هم در شرايطي كه نخلداران آسيبديده همچنان در انتظار حمايتهاي وعدهداده شده،هستند.