همراه با آسيبديدگان جنگ
عباس عبدي
هفته گذشته به همت گروه مسووليتِ اجتماعي انجمن جامعهشناسي ايران، انجمن روابط عمومي ايران، انجمن صنفي روزنامهنگاران تهران و حاميان جامعه مدني (حجم)، نشستي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران با عنوان: «بازخواني جنگ از زبان رسانه و آسيبديدگان» برگزار شد كه بنده نيز حضور داشتم. دو خانم از كساني كه بهطور مستقيم تحت تاثير بمباران اسراييل و از شهروندان عادي بودند، تجربيات و احساس خود را از اتفاقات لحظات بمباران و مسائل پس از آن گفتند. افراد ديگري از فعالان مدني و رسانهاي نيز در اين باره سخن گفتند. آشنايي با پيامدهاي رواني و اجتماعي و سياسي اين جنگ براي مواجهه بعدي و احتمالي با پديده جنگ بسيار آموزنده است. يكي از خانمها تغيير و بهبود ذهنيت نسبت به جنگ و آسيبديدگان را پس از طرح اخبار و روايتهاي جنگ در شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي شرح داد كه نشانگر اهميت ارتباطي اينترنت براي اطلاعرساني و شكل دادن روايت واقعگرا از جنگ بود؛ كاري كه از صدا و سيما ساخته نيست. ديگري از ضعف عملكردي نيروهاي امدادي غير رسمي در اولويتبندي به مسائل و نيز مواجهه رفتاري با آسيبديدگان سخن گفت. همچنين تجربه خود را از فقدان دستورالعملهاي چگونگي برخورد بيمارستانها، نيروهاي امدادي و خدماتي در شرايط جنگي و بحراني شرح داد. جالبتر اينكه آموزشهاي كافي براي چگونگي حفاظت شهروندان از خود و ديگران نيز در چنين وضعيتهايي به مردم داده نشده است. مثلا چگونگي مواجهه با استنشاق گاز شهري، يا گرد و غبار و دود، يا پرهيز از آتش و بسياري از نكات ريز ديگري كه بايد بدانيم. اين مساله براي چگونگي فعاليت نيروهاي رسانهاي نيز خيلي مهم است. در همه موارد با دستوراتي مواجه ميشوند كه تابع سليقه و مديريت يك فرد معين است و از قواعد و مصوبات روشن تبعيت نميكند. نظام توليد و توزيع و انتشار خبر نيز بيضابطه و ناهماهنگ است. بسياري از افراد در ابتداي مواجه شدن با اين وضع نيازمند چيزهاي سادهاي هستند كه هر كس ميتواند آن را تأمين كند. موردي كه در نيمه شب و حتي روزهاي بمباران با كمبود آن مواجه شده بودند، نداشتن لباس كافي و مناسب براي حضور ميان جمع و بيمارستان يكي از اين موارد است.
پول هم نداشتهاند، چون كارت همراهشان نبوده. مساله مكان جهت سكونت و دسترسي به مدارك ضروري و مهم و... همگي مهم است. ولي رسيدگي رواني و روحي به ويژه به زنان و كودكان و نوجوانان بسيار مهم است. استفاده از ظرفيت نهادهاي مدني نبايد فراموش شود. احساس تنهايي و فراموش شدن و بيپناهي از هر چيز ديگري بدتر است. نبايد اجازه داد كه اين اتفاق رخ دهد. از همه بدتر وجود تبعيض است. مبادا ميان مصدومان، خسارتديدگان و شهدا و... هيچ تبعيض و تفاوتي قايل شد. توصيه ميشود كه راه را براي رسانهها جهت تهيه گزارش باز بگذاريد. البته ملاحظات امنيتي و نظامي هم به جاي خود اهميت دارد ولي همهچيز را نميتوان قرباني اين ملاحظات كرد. براي اين كار ميتوان تعداد معيني از روزنامهنگاران و خبرنگاران رسانهها را تعيين كرد و از اكنون به آنان كارتها يا لباسهاي ويژه داد تا آزادي عمل كافي براي تهيه گزارش داشته باشند. براي آنان ميتوان كارگاههاي آموزشي چگونگي انعكاس اخبار و گزارشهاي جنگي را هم گذاشت. ترديد نكنيد كه مهار و سانسور شديد رسانهاي ممكن است از بروز برخي مشكلات نظامي جلوگيري كند، ولي در مقابل سبب مشكلات مهمتر به ويژه ارتباطي مردم با جنگ ميشود كه جبران زيانهاي آن غير ممكن است. روايتي كه نيروي متجاوز از اين جنگ منتشر كرد به اين دليل غلبه يافت كه در روزهاي اول روايت واقعگرايانه رسانههاي داخلي امكان توليد و انتشار نيافت.
در پايان پيشنهاد ميشود كه يكي از روزهاي تعطيل تمامي اعضاي هيات دولت و استانداران و معاونان آنان به منازل و محلهاي سكونت مجروحين و زيانديدگان از اين جنگ بروند و پاي صحبتهاي آنان بنشينند. چنين كاري نه تنها مسوولان را با مسائل اين گروه از مردم آشنا ميكند، بلكه به ضعفهاي دولت در مواجهه با وضعيت بحراني و شرايط اضطراري نيز آشنا ميكند و از همه مهمتر به لحاظ روحي و رواني براي آنان اهميت دارد. متأسفانه جنگ فقط عوارض كوتاهمدت ندارد، بلكه بخش مهمي از عوارض آن سالها و دههها باقي ميماند و نبايد مبتلايان به اين عوارض دچار فراموشي ديگران شوند.