فصل جديد مناسبات عربستان و امريكا
محمدرضا بابايي
مناسبات ژئوپليتيكي جديد تابعي صرف از يك رشته رخدادهاي دومينووار سياسي و امنيتي است كه در طول دو سال گذشته خاورميانه را تحتتاثير قرار داده است. فضاي سياسي جديد، بيش از پيش بستر را براي تعريف و بازتعريف روابط خارجي ميان كنشگران عربي منطقه با ايالاتمتحده امريكا فراهم كرده است. نسل جديد و جوان نخبگان سياسي عربستان، به دنبال ترسيم نقش و رسالت هنجاري جديدي براي رياض هستند كه دامنه آن مانند گذشته صرفا محدود به خاورميانه به طور خاص و جهان اسلام به طور عام، نباشد؛ بلكه اين كشور را به يكي از عناصر نظمساز نظم نوين جهاني مبدل نمايد. دستيابي به اين هدف بلندپروازانه مستلزم بازنگري در روابط خارجي و اتخاذ مواضع سياسي سازنده و در عين حال موثر ميباشد. راهبرد سياسي اتخاذ شده توسط عربستان سعودي مشابه تغيير رويكرد سياست خارجه امارات متحده عربي بعد از فوت زايد بن سلطان ميباشد. ابوظبي از يك كنشگر خرد در خاورميانه به يك بازيگر تاثيرگذار در معادلات ژئوپليتيك جهاني تبديل شد. رياض برخلاف ابوظبي، داراي ظرفيت ژئوپليتيكي و ژئواكونومي بيشتري براي ايفاي اين نقش در نظام بينالمللي است. از اين رو، نخبگان عربستان با شناخت و درك اين ظرفيتها ضمن چرخشهاي راهبردي در سياست خارجه در سايه تحولات دومينووار منطقه، نقش و رسالتي فراتر از گذشته براي رياض قائل هستند.
بن سلمان از سياستمدار كمتجربه تا پختگي سياسي- ظهور محمد بن سلمان در سپهر سياسي عربستان با چالشهاي داخلي و بينالمللي قابلتوجهي همراه بود. در وهله نخست، اشتباهات راهبردي اين نخبه نوظهور در جنگ داخلي يمن و تشديد تنش و رقابت با همسايگان خود، اين تصور را در ذهن بسياري از كارشناسان و تحليلگران متبادر كرد كه ناپختگيهاي سياسي بن سلمان تاثير سلبي بر نقش و جايگاه او به عنوان يك نخبه سياسي حاكم خواهد گذاشت، اما زمان و تجربه شرايط را جور ديگري رقم زد. نخبگان رياض خيلي زود دريافتند كه تشديد تنش و رقابتهاي ژئوپليتيكي با همسايگان و هزينههاي ناشي از آن، علاوه بر اينكه موقعيت اين نخبگان را با چالش مواجه خواهد كرد، وجه بينالمللي عربستان را نيز تحتالشعاع قرار ميدهد. سال 2020 نقطه تحول مهمي در سياست خارجي عربستانسعودي تلقي ميشود؛ زيرا اين بازه زماني نقطه عطفي در پختگي سياسي نخبگان رياض و در راس آنها محمد بن سلمان بود. در اين دوره، بن سلمان تلاش كرد تا سطح دامنه تنش با همسايگان خود را تقليل و در مناسبات ديپلماتيكي خود با چين و ايالاتمتحده امريكا بازنگري نمايد. بعد نرمافزاري قدرت كه آن روي ديگر سكه سياست است از ديد نخبگان سياسي عربستان پنهان نماند. بن سلمان در عرصه فرهنگي نيز درصدد پيروي از يك الگوي فرهنگي مدرن بود تا از طريق آن ضمن جذب سرمايهگذاريهاي خارجي، چهرهاي جديد از عربستانسعودي براي جهانيان به نمايش بگذارد، چهرهاي غير از آن وجه سنتي كه اين كشور دههها با آن در رسانههاي غربي شناخته ميشد. روابط خارجي ميان عربستان و ايالاتمتحده از زمان ظهور بن سلمان تا به امروز فراز و فرودهاي زيادي را تجربه كرده است. فشارهاي سياسي واشنگتن به رياض خصوصا در ماههاي نخست آغاز رياستجمهوري جو بايدن، عربستان را نسبت به امريكا كمي بياعتماد كرد و اين كشور را به تعميق شراكتهاي سياسي و نظامي دوجانبه با چين ترغيب نمود. البته ناگفته نماند كه نگرانيهاي واشنگتن از نفوذ فزاينده پكن، بايدن را بر آن داشت تا موضع انعطافپذيرانهتري را در قبال رياض اتخاذ نمايد. ماههاي پاياني دوران رياستجمهوري جو بايدن با يك رشته تحولات ژئوپليتيكي دومينوواري همراه بود كه چهره خاورميانه را براي هميشه تغيير داد. اين شرايط سياسي جديد در منطقه، به رياض كمك كرد تا كنشگري و نقش منطقهاي خود را ارتقا دهد و در دوره دوم رياستجمهوري ترامپ، بازنگري در روابط رياض و واشنگتن بيش از پيش مطرح شد.
معماري همكاريهاي امنيتي و نظامي نوين- سفر اخير بن سلمان به ايالاتمتحده امريكا، اولين سفر وي بعد از 7 سال ميباشد. شرايط و مناسبات ژئوپليتيكي امروز منطقه در مقايسه با سال 2017 تغييرات بنياديني را تجربه كرده است و عملا منطقه گامهاي بزرگي را براي پذيرش نظم جديد برداشته است. در چنين شرايطي، طرفهاي سعودي و امريكايي جملگي بر بازنگري در روابط خارجي دوجانبه اتفاق نظر دارند. سرمايهگذاريهاي كلان عربستانسعودي در ايالاتمتحده، جان تازهاي به بازار و صنعت اين كشور ميدهد و نويدبخش ايجاد شغل براي هزاران شهروند امريكايي است. در سطح كلانتر، تعميق همكاريهاي امنيتي و نظامي با عربستان به مثابه نمود و نماد بازتعريف و بازتوزيع موازنه قدرت در خاورميانه تلقي ميشود. تغيير هندسه توازن قدرت به سود رياض، نفوذ فزاينده تركيه در خاورميانه و مديترانه را ميتواند تا حد زيادي مهار نمايد و همچنين كنشگريهاي امارات متحده عربي و قطر در منطقه را متعادل و متوازن نگه دارد و مانع جاهطلبيهاي ژئوپليتيكي اين دو رقيب عربي سنتي عربستان شود. نقش و جايگاه سنتي رياض در جهان اسلام و ورود اين كشور به پيمان صلح ابراهيم ميتواند راه را براي عاديسازي روابط ديگر
عربي-اسلامي با اسراييل هموار كند و آخرين گام براي نظمسازي جديد در منطقه برداشته شود. در مقابل، عربستان نيز در اين مسير با فرصتها و چالشهاي عديدهاي در سطح منطقهاي و بينالمللي مواجه است و تنها راه برونرفت يا حداقل مقابله با چالشهاي ژئوپليتيكي پيشروي، اعطاي ضمانتهاي امنيتي واشنگتن به رياض و ارتقاي سطح بازدارندگي آن از طريق فروش جنگندههاي نسل پنجمي اف-35 ميباشد. بن سلمان با درك مقتضيات سياسي جديد، سعي دارد تا عربستان را به سطح مطلوبي از قدرت و بازدارندگي در برابر رقباي سنتي و احتمالي خود در آينده برساند. ضمانتهاي امنيتي ايالاتمتحده به عربستان در قبال پيوستن اين كشور به پيمان ابراهيم و توسعه همكاريهاي اقتصادي و امنيتي، از منظر نخبگان اسراييلي با ديد تشكيك و ترديد دنبال ميشود. در صورت فروش جنگافزارهاي مدرن به عربستان به ويژه جنگندههاي اف-35 كه اسراييل تنها دارنده آن در منطقه است؛ ميتواند منطقه را وارد فصل جديدي از مسابقات و رقابتهاي تسليحاتي نمايد و به تبع آن بازدارندگي نظامي بلامنازع اسراييل به چالش كشيده شود. از اين رو، تلآويو رويكرد محتاطانهاي نسبت به ديدار دوجانبه محمد بن سلمان و دونالد ترامپ اتخاذ كرده است. پيوستن عربستان به پيمان ابراهيم همانقدر كه ميتواند اين كشور را به دريافت ضمانتهاي امنيتي از ايالاتمتحده نزديك نمايد، به همان اندازه نيز ميتواند براي رياض چالشزا باشد. از اين رو، محمد بن سلمان مساله عاديسازي را تا حد زيادي منوط و مشروط به پذيرش راهحل دو دولت توسط اسراييل نموده است.
نتيجهگيري- سفر محمد بن سلمان به واشنگتن تنها معلول تحولات دو سال اخير كه چهره خاورميانه را تغيير داد، نميباشد؛ بلكه فراتر از آن، متاثر از چرخش در سياست خارجه عربستان از رويكرد تهاجمي صرف به موازنهگرايي است كه سال 2020 سرآغاز اين چرخش بود و امروز اين رويكرد موازنهگرايي رياض به تكامل رسيده است. اتخاذ مواضع تند و تصميمات مستعجل توسط محمد بن سلمان در سالها نخست ورود او به دنياي سياست با فشارهاي سياسي و حقوقي جو بايدن و تا حدي دونالد ترامپ در دوره نخست رياستجمهوري همراه بود. اين رويكرد واشنگتن، رياض را به تعميق همكاريها و شراكتهاي سياسي و اقتصادي جديد با ديگر كنشگران از جمله پكن و مسكو ترغيب نمود تا از اين طريق از وابستگي سياسي و نظامي خود از واشنگتن بكاهد. نفوذ فزاينده چين و لزوم مهار روسيه، ايالاتمتحده را بر آن داشت تا روابط سياسي خود با عربستان را توسعه دهد. نخبگان رياض نيز اين نكته را به خوبي دريافته بودند كه با وجود تنوعبخشي در روابط خارجي و همكاريهاي سياسي و اقتصادي با پكن و مسكو، هنوز در بعد امنيت به واشنگتن وابسته هستند. اين درك و تفاهم مشترك ميان نخبگان دو كشور يكي از اصليترين علل سفر محمد بن سلمان به واشنگتن تلقي ميشود. ايالاتمتحده براي ايجاد شغل و كسب و كار در داخل كشور به سرمايهگذاريهاي كلان عربستان نياز دارد و همچنين اين كشور ميتواند عنصر موثر براي مهار نفوذ چين در چارچوب راهبرد موازنه فراساحلي ايفاي نقش نمايد. در طرف مقابل، رياض نيز با دريافت ضمانتهاي امنيتي از واشنگتن و خريد جنگافزارهاي مدرن و پيشرفته ميتواند به سطح مطلوبي از بازدارندگي در برابر رقباي خود دست پيدا نمايد و همچنين ظرفيتهاي ژئواكونوميكي و ژئوپليتيكي بالقوه خود را به صورت بالفعل در عرصه سياست بينالملل استفاده نمايد و درنهايت خود را به عنوان يكي از بازيگران نظمساز نظام جهاني در حال شكلگيري معرفي نمايد. همانطور كه ذكر شد پيشبرد اين راهبرد براي عربستانسعودي خالي از ريسك و هزينههاي سياسي و امنيتي نيست؛ نگراني اسراييل از افزايش توان نظامي رياض ممكن است كه نخبگان تلآيو را بر آن دارد كه با اعمال نفوذ و فشار به واشنگتن مانع از انعقاد دستكم بخشي از اين قراردادهاي نظامي شوند. در مقابل، رياض با درك رويكرد اسراييل درقبال اين همكاري چندجانبه با ايالاتمتحده، در تلاش است تا از ايده دو دولت و حمايت از بهرسميت شناختن فلسطين به عنوان يك كشور مستقل، قدرت چانهزني و چه بسا اقناع خود را در برابر تلآويو افزايش دهد. نحوه تعامل و واكنش رقباي عربستان درقبال اعطاي ضمانت امنيتي ازسوي امريكا و تعميق همكاريهاي دوجانبه، بيشتر تابعي از مقتضيات سياسي برآمده از هندسه جديد قدرت در منطقه ميباشد. در صورت عدم مديريت اين موازنه قدرت، ممكن است منطقه به سمت رقابتهاي بزرگ تسليحاتي كه نظير آن در دوران جنگ سرد تكرار شد، سوق پيدا نمايد.
كارشناس مسائل جهان عرب