دكمه ديسلاك به فيسبوك ميآيد
راهي براي رسيدن به دوستت ندارم
نازنين متيننيا/ نيازمندي به دكمهاي براي ابراز ناخوشاينديها، دغدغه اين روزهاي اصحاب دنياي مجازي است. كاربران، رييس روساي غول سايتهايي مثل فيسبوك را مجبور كردهاند كه به «ديسلايك» فكر كنند و گذاشتن گزينهاي در صفحات كه بشود نشان داد: «خوشم نيامده»، «دوستش ندارم» و... دكمهاي كه برخلاف «لايك» معروف، نشانه محبوبيت و دوستداشتن و حتي ديده شدن نيست و مفهوم تازهاي را به جهان مجازي وارد ميكند. مفهومي كه از اتفاقهاي تازه دنياي مجازي و جنس ديگري از روابط و مراودات در اين دنيا خبر ميدهد. همين حالا اگر پستي را در فيسبوك بخواني و دوستش نداشته باشي، دو راهحل بيشتر نداري؛ يا سرسري بگذري و يكجور انگار نديدهاي با آن برخورد كني يا كامنتي بگذاري و بگويي كه «خوشم نيامد».
اكثريت قريب به اتفاق اهالي دنياي مجازي، گزينه اول را ترجيح ميدهند. چون گزينه اول كمحاشيه است و وقتي نشانهاي از خودت در پستي نميگذاري، كسي نميتواند سروقتت بيايد و بابت حرفها يا نظراتت، سربحث و گاهي دعوا را باز كند. دعوا و بحث، نتيجه گزينه دوم است. كافي است تا از ديدن يك عكس، خواندن يك نظر و... ناراحت شوي و اين ناراحتي را در كامنتها ابراز كني، آن وقت است كه ماجراها تازه براي تو شروع ميشود و بابت تكتك لغاتي كه در كامنت استفاده كردي، يا بايد عذرخواهي كني يا سر يك بحث براي توضيح را باز كني.
همين است كه دردسرهاي دنياي مجازي با «لايك»ها و «كامنت»ها شكل ميگيرند و كاربري ساده تو را زير سوال ميبرد. كاربري كه ميگويد: «دلم ميخواهد يكجاهايي بدون حرف مخالفت خودم را ابراز كنم، اما دكمهاي نيست كه بگويد مخالفم». كارايي دكمه «ديسلايك» همينجا خودش را ساده و سرراست نشان ميدهد. همينجا كه باعث شده آزمايشگاه فيسبوك، وعده رسيدن «ديسلايك» را بدهد و دريچه جهاني تازه را در فضاي مجازي باز كند. با رسيدن «ديسلاك» احتمالا ميتوانيم ببينيم كه همه اتفاقها در دنياي مجازي در مدار «خوشآمدن»ها نميگذرد و ناگهان يك عكس يا يك خبر يا يك حرف، با «ديسلاك»ها معروف ميشود و نمرات منفي.
جهان «منفي»ها به موازات جهان «مثبت»ها پيش ميرود و ديگر ميتواني به سادگي يك دكمه، از دوست نداشتنها بگويي و مطمئن باشي كه جهان مجازي اطرافت، حالا ديگر به همان اندازه كه ميداند از چه چيزي خوشت ميآيد، ميداند كه چه چيزي را دوست نداري. با «ديسلايك» اندكي شفافيت و وضوح به دنياي مجازي بازميگردد. به دنيايي كه هنوز واقعي نشده و چهره آدمها از پشت مونيتور همچنان نامشخص و محو است.
حالا نه اينكه «ديسلاك»ها توفان به پا كنند و باعث شوند بعد از خوابيدن غبارها، همهچيز واضح و شفاف ديده شود، اما اين غبارآلودگي هميشگي دنياي مجازي، اندكي از بين ميرود و فصل تازه براي شناخت بيشتر جوامع مجازي هم شروع ميشود.
فصلي كه به همان اندازه كه ميتواني محبوبيت يك چهره، يك اتفاق و... را با تعداد لايكها حدس بزني، ميتواني به استناد «ديسلايك»ها از بياهميتي يك اتفاق بگويي و شناسايي جهاني كه ديگر روي نقطههاي قوت خود تكيه نميكند و نقطه ضعفها را هم يكي يكي نشان ميدهد. عطش و نياز كاربران به «ديسلايك»ها هم از همينجا ميآيد، از همينجا كه ميخواهند تكليف خود را با بسياري از اتفاقها از شكل و جنس ديگري روشن كنند و براي اين روشني، مدتهاست كه درخواست را صادر كردهاند و حالا به آنها خبر رسيده كه به زودي ميتوانيد «ديسلاك» كنيد.