• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3129 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۹ آذر

مولفه‌هاي قدرت كدام است؟


در علم سياست درباره اينكه مولفه‌هاي قدرت يك كشور چيست مباحث مفصلي طرح شده است. جمعيت، جغرافيا و موقعيت استراتژيك، اندازه سرزمين، قدرت نظامي، توان اقتصادي و توليدي، حمايت مردمي و انسجام و مديريت سياسي و نيز قدرت‌هاي نرم مثل فرهنگ و ديپلماسي اهم اين مولفه‌ها هستند. ظاهرا بايد يك بار ديگر به اين بحث پرداخته شود زيرا به دنبال انتشار جمله‌يي از سوي وزير امور خارجه آقاي ظريف كه گفته بود: «من ادعا مي‌كنم كه به دنبال اين مذاكرات جمهوري اسلامي ايران امن‌تر شده است هيچ كس ديگر نمي‌تواند عليه مردم ما بر طبل جنگ بكوبد و تمام فضاسازي‌هاي خصمانه عليه ايران فرو ريخته است... ما توانسته‌ايم مقاومت مردم ايران را تبديل به كالاي قابل عرضه‌يي در صحنه‌ جهاني كنيم. اين كالا براي ما امنيت، نفوذ و قدرت مي‌آورد و همچنين مي‌تواند مانع آسيب‌پذيري مردم كشور و نظام ما شود». در مقابل عده‌يي  معتقدند كه مولفه‌هاي قدرت  فقط مذاكرات نبوده و نخواهد بود. درباره اين ديدگاه به نظر مي‌رسد مستقل كردن دو حوزه ديپلماسي و نظامي نه تنها درست نيست، بلكه به تضعيف هركدام از اين دو منجر مي‌شود. قدرت هر حكومت برآمده از وضعيت اقتصادي، نظامي، سياسي و ديپلماتيك و نيز مقبوليت و مشروعيت مردمي آن است، ضمن اينكه اوضاع جغرافيايي و منطقه‌يي نيز در اين امر موثر است. قدرت اصلي هر كشور وقتي تحقق پيدا مي‌كند كه همه اين عوامل در يك چارچوب روشن و منطقي و در جهت حمايت از يكديگر تلفيق و هماهنگ شوند. سياستمداران، بدون نظاميان و هر دو بدون كارآفرينان و فعالان اقتصادي و همه اينها بدون مردم بي‌معنا هستند. آنان مثل يك تيم فوتبال هستند. گل نخوردن فقط از يك دروازه‌بان خوب ناشي نمي‌شود، چه بسا وجود فورواردهاي خوب باعث مي‌شود كه تيم مقابل براي حمله كردن و زدن گل احتياط كند. برعكس وجود يك دروازه‌بان خوب باعث مي‌شود تيم از جنبه دروازه خيالش راحت باشد و با فراغ بال حمله كند و گل بزند. پس چنين نيست كه گمان كنيم دروازه‌بان‌ها تنها عوامل گل خوردن يا نخوردن هستند يا فورواردها نيز تنها عوامل گل زدن يا نزدن هستند. به همين دليل است كه مسابقه گروهي است و كليت هر تيم، برنده يا بازنده محسوب مي‌شود، هرچند هميشه بخشي از تيم بهتر يا بدتر از ديگران بازي مي‌كند. در عمل هم مي‌توانيم ببينيم كه جنگ‌ها و درگيرهاي نظامي لزوماً زماني رخ نداده كه يك طرف ماجرا فاقد قدرت نظامي بوده است. نه جنگ جهاني اول و نه جنگ جهاني دوم، بر اين اساس رخ ندادند. اتفاقاً هر دو طرف به نسبت قوي بودند. جنگ‌هاي رخ داده ميان پاكستان و هند نيز از اين نوع است.


جنگ سال 1973 اعراب و اسراييل نيز از همين الگو تبعيت مي‌كند. امنيت هر كشوري فراتر از مفهوم قدرت نظامي آن است. هيچ ديپلماتي بدون اتكا به قدرت نظامي و استراتژيك كشورش نمي‌تواند، دستاورد سياسي ملموسي در مذاكره را تجربه كند. همچنان كه نظاميان نيز بدون قدرت ديپلماتيك قادر به پيشبرد اهداف خود نيستند. اين نگاه تحقيرآميز به ديپلماسي نه تنها به ضرر قدرت نظامي است، بلكه آنان را از يك قدرت مهم محروم مي‌كند. بخش مهمي از دنياي سياست، تقابل‌هاي اقتصادي و ديپلماتيك است، جنگ‌ها فقط در محدوده زماني خاصي روي مي‌دهند. حتي در زمان جنگ هم ديپلماسي، بخش مهمي از جنگ است. اگر اين فرماندهان نظامي تاريخ جنگ جهاني دوم را مطالعه كنند، متوجه مي‌شدند كه مساله اصلي متفقين اين بود كه چگونه و چه رفتاري كنند كه پاي ايالات متحده را به جنگ بكشانند تا با حمايت آن، هيتلر را شكست دهند، و برعكس مساله مهم آنان هم اين بود كه از اين خطر اجتناب كنند. اين مساله ديپلماسي بود و هركدام كه در اين هدف موفق مي‌شدند، موازنه نظامي را به سود خود مي‌كردند. پيش از آن هم جنگ ديپلماتيك ميان هيتلر و غرب در خصوص شوروي صورت گرفت كه با تقسيم لهستان، استالين و شوروي سابق را از ورود به جنگ عليه آلمان بازداشت. پيش از آن هم مبارزه اصلي ميان انگليس و آلمان درباره اتريش و چك اسلواكي، در قالب ديپلماسي بود و نه جنگ، كه همگي به نفع هيتلر تمام شد. هرچند هيچكدام بدون توجه به قدرت نظامي طرف‌هاي درگير نبودند. بنابراين هرگونه اظهارنظري كه به دوگانه‌سازي ميان قدرت ديلپماسي و قدرت نظامي منجر شود، موجب تضعيف هر دو وجه قدرت مي‌شود. سخن آقاي ظريف كاملا درست بود و اتفاقا يك بيان ديپلماسي پيش برنده هم بود و هيچ تعارضي با قوي بودن ايران از حيث قدرت نظامي نداشت. ديپلمات‌ها بهتر از هر كس ديگر مي‌دانند آنچه كه به آنان قدرت مي‌دهد، در درجه اول حمايت مردم و نخبگان جامعه از آنان است، در درجه بعد، توان اقتصادي و نظامي كشورشان است. همچنين قدرت‌هاي نرم رسانه‌يي و فرهنگي و انسجام اجتماعي مددكار آنان است. در چنين شرايطي ديپلمات خوب كسي است كه اين مجموعه را به بهترين صورت بسته‌بندي كرده و براي دفاع از منافع كشورش آن را با زبان و منطق درست عرضه كند و در بازي با ساير كشورها حداكثر منافع را به دست آورد. او آشپزي است كه متناسب با مواد در دسترس خود بهترين غذا را تهيه مي‌كند، اگر اين مواد ضعيف و بي‌كيفيت باشند، بهترين آشپزها هم قادر به تهيه غذاي مطبوع نيستند و البته اگر بهترين مواد هم باشد، ولي ديپلمات ضعيف باشد، غذاي نامطبوعي را سر سفره حاضر خواهند كرد. وضعيت ديپلماسي دوره 8 ساله گذشته را از اين نظر فراموش نكنيد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون