خود را در خانواده پيدا كنيم
عليرضا داودنژاد
خانواده ريشه ما است. جمعي كه تعريف ميكند ما كه بوديم، از كجا آمدهايم و چطور آدمهاي اين روزها شديم. ما دور از خانوادههاي خود گم ميشويم، خود را از دست ميدهيم. اگر خانواده نباشد، اگر از خانواده دوري كنيم و يادمان برود كه ريشههاي ما كجاست و سراغي نگيريم يا جمعهاي خانوادگي و آيينهاي خانوادگي را ترك كنيم، ديگر چيزي از ما نميماند. هرچقدر دورتر باشيم، بيشتر گم ميشويم و بيشتر از خاطر خود ميرويم. حضور ما و معناي حضور ما در خانواده است. در جمع اولي كه ما را در آغوش گرفته، ساخته و تعريف كرده. اين روزها، جمعهاي خانوادگي كوچك و كوچكتر شدهاند، آدمها هم دورتر و دورتر. اما ما بايد به خانواده برگرديم، بايد تعريفهاي خود را دوباره پيدا كنيم، گم نشويم تا با همين گمگشتگي در بيرون از خانه، آدمها را درگير خود نكنيم. بازگشت به خانواده، در جمع خانواده بودن، اطمينان و امنيتي ميآورد كه رفتار ما را در بيرون از خانه و با آدمهاي ديگر هم اصلاح ميكند و جامعهاي ميسازد با آدمهايي كه خود را به خوبي ميشناسند و تنها حضوري ساده و بياهميت ندارند. براي همين است كه بايد از هر آيين و مراسمي براي دور هم جمعشدن استقبال كرد.