خانم اصلاحطلب، آقاي اصولگرا در شب يلدا
شهرام شهيدي
امشب شب يلدا است و از قديم رسم بوده همه دور هم جمع ميشدند و گل ميگفتند و گل ميشنيدند. ما هم در تاريكخانه يك كرسي نقلي راه انداختهايم و دور آن نشستهايم و از صبح رفتهايم به پيشواز شب يلدا.
موسيو شيطان بادي در غبغب انداخت و گفت: آهان دوباره چشممان به جمال آسمان روشن شد. عمو حسام گفت: با اين همه آلودگي كه به خاطرش مدرسهها را تعطيل كردهاند شما چطور آسمان را ديدي؟ موسيو شيطان گفت: روزنامه آسمان را ميگويم. رفع توقيف شد. خانم باجي گفت: دوباره همين طور غبارآلود ميشود. هوا خوب نيست اصلا. عمو حسام گفت شما الان در مورد آسمان طبيعي صحبت كردي يا مجازي؟ خانم باجي گفت يك امشب بيخيال دنياي مجازي بشويد. حتما فال حافظ هم تلگرامي شده؟ يا مثلا شاهنامهخواني صوتي دارين؟ كانال انارخوران نداريم؟ موسيو شيطان گفت: اتفاقا امشب چند تا كليپ توپ و ويديوكليپ با مزه رديف كردهام توي گوشي دور هم ببينيم و كلي كيف كنيم. يكياش اين مصاحبه سحر قريشي با رضا رشيدپور است. عمو حسام گفت: همان مصاحبهاي كه سحر قريشي بزرگان سينما را نميشناسد؟ انگار ركورد بازديد در شبكههاي اجتماعي را زده. موسيو شيطان گفت: دقيقا همان است.
عمو حسام ادامه داد: حالا كه بحث كليپ و فيلم شد، بگويم من شنيدهام مصطفي كواكبيان هم تهيهكننده سينما شده و موافقت اصولي ساخت فيلم «خانم اصلاحطلب، آقاي اصولگرا» را گرفته. خانم باجي گفت: وا چه فيلمهايي ميسازند؟ الان نكند خانم اصلاحطلب را خيلي تيشان فيشاني نشان بدهند كه جان شوهر اصولگرايش را به لب رسانده؟ عمو حسام گفت: يا برعكس. مرد اصولگرا را جوري نشان بدهند كه خانم اصلاحطلبش را مجبور به طلاق كرده؟ تا عمو حسام و خانم باجي سر فيلم «خانم اصلاحطلب، آقاي اصولگرا» جر و بحث ميكردند موسيو شيطان گفت: تا حالا يك سحر قريشي داشتيم كه كسي را نميشناخت. حالا يك كواكبيان داريم كه سحر قريشي را هم نميشناسد ! چه سينمايي داريم. چقدر خوبيم ما !