دستان كوچك اين جغرافياي لعنتي
كيارش افرومند /
موضوع: تفاوت زياد در فاصله كم / شيوه تحقيق: گردش علمي زيرنظر دبير مربوطه
در يكي از خيابانهاي سوت و كور شهر قدم ميزديم و جيبهايمان به سختي مشغول گرم كردن دستانمان بودند كه متوجه تغييري ناگهاني شديم. كمي به عقب بازگشتيم. چشمهايمان جز كوچههاي تو در تو و بقاليهاي تار عنكبوت بسته و گاريچيهاي خسته دل چيزي نديد. اندكي جلو رفتيم. مدرنيته. يك خيابان طويل با كوچههايي كه با نظم در موازات يكديگر رسم شده بودند و مردم بيدرد آنها را طي ميكردند. با مقدار بسيار كمي از محاسبات ذهني دريافتم كه نقطه انفكاك اين دو ناحيه پلي بزرگ است كه از اين سوي ناكجا آباد به آن سوي رستگاري كشيده شده است. حال اينكه ناكجاآباد كجاست و نام كدام سوي اين بازي خطرناك را ميخواهيد رستگاري بگذاريد به خودتان مربوط است. اما باوركنيد كه من دريچهيي براي گذار از يكي از اينها به ديگري يافتم. نارنيا!٭
مشاهدات حسينآباد : كوچهها هيچ كدامشان نظم هندسي خاصي نداشتند و مثل قابلمه ماكاروني در هم ميلوليدند. انگار كودك سهلانگاري خطكشش را در خانه جا گذاشته و در زنگ هندسه ميگويد اين درسها بس است و كاش نيمزنگ بخورد و از دست كشيدن خطوط بينظم و بيخطكش رها شود. يك سوپر ماركت درست و درمان وجود ندارد تا كفاف ليست خريد محليها را بدهد اما در يك نگاه بيش از 20 عمده فروشي سيگار يا سيگار فروشي عمده يافت ميشود. اگر به كثرت نگاه معتقد باشيم و تعداد نگاههايمان را بيشتر كنيم ميتوانيم عمده فروشيهاي ديگر را نيز ببينيم. حتي مردم مهرشهر را هم ميبينيم كه از ويلاهاي هزارمتري شان كوبيدهاند و با بنزشان تا اينجا آمدهاند تا ربهاي 4950 توماني را 4780 تومان خريداري كنند. صرفهجويي از ويژگيهاي بارز مهرشهريها بود.
مشاهدات مهرشهر: افراد مسن كه بوي مرگ، مشامشان را آزرده صبح به صبح با لباسهاي ورزشي بيرون ميآيند و ميدوند تا سرمايههاي علني و مخفيشان را مدتي بيشتر از فرزندان خود دور نگاه دارند و با به تعويق انداختن مرگشان، به فرزندانشان درس شكيبايي بياموزند. سوپرماركتها نيز صبح به صبح كركرهها را بالا ميدهند تا با روي خوش پذيراي ورود جيبهاي مشتريان باشند. رستورانها و ارايهدهندگان اغذيه آماده نيز بسيار شيك هستند و كم مانده است براي مشتريان خود آواز مومنت مومنت هم سر دهند.
اينجا كلهپزيهايش هم بوي تام فورد ميدهد. در ضمن تعدادي از جوانان حسينآبادي نيز در اينجا مشاهده ميشوند. عدهيي با تورهايشان آمدهاند به اميد اينكه امروز صيدي نصيبشان شود و عدهيي هم صرفا براي خوشگذراني آمدهاند و به بهمنشان پك ميزنند و براي بنزها سوت.
پينوشت: نيمي از حقايق و شواهد دو منطقه از ديد نگارنده پنهان ماند زيرا آنچنان مسخ كشف نارنياي شخصي خود شده بود كه تاب و توان نوشتن حقايق اين دنيايي از او سلب شده بود.
٭ نارنيا نام مجموعهيي از كتب فانتزي كودكان است كه با پيدا كردن دري به دنياي ديگر شروع ميشود و مجموعه ماجراهاي آن جهان نو را پوشش ميدهد.