لطفا نخوانيد!
حرف امروز و ديروز نيست، تقسيمبندي بالاي شهر و پايين شهر را ميگويم. در تهران هرچه به سمت البرز پيش بروي سطح زندگيها هم مثل سطح خيابانها بالا ميرود. شيبي كه اين شمال شهر نسبت به جنوب شهر دارد مثل شيب خياباني است كه بالا رفتن از آن نفست را ميگيرد و پايين آمدن از آن بهراحتي خلاص كردن دنده ماشين است. بسياري اين شيب را پشت سر ميگذارند و ساكن برجهايي ميشوند كه حتي از خارج شهر هم ميتواني قد كشيدنشان از ميان دود را با چشم غيرمسلح ببيني، بعضي هم از ويلاهاي باصفاي شمال شهر سراشيبي را در پيش گرفتند و سريدند و ساكن جنوب شهر شدند.
در اين بين هستند جواناني كه نه زحمت بالا رفتن از شيب اين ارتفاع را كشيدهاند و نه ترس پايين آمدن از سراشيبياش را دارند، فقط به گفته خودشان «زندگي ميكنند» هنوز فردا نرسيده كه بخواهند غصهاش را بخورند. صاحبان شغل شريف بچه پولداري. همانهايي كه دوردوركردنشان در خيابانهاي شهر را همهمان ديدهايم و هميشه پرسيدهايم كه چگونه ميشود در يك شهر، هم آدمها سوءتغذيه داشته باشند و هم اين همه منابع توسط يك درصد از ساكنان شهر هزينه شود.
تهران شهر تضادها و تناقضهاست، شهري كه در آن بعضي از كودكي شاغلند و نان خود را از زير سنگفرش خيابانها بيرون ميكشند و بعضي تمام اميدشان به جيب پدر گرامي است كه هيچوقت نااميدشان نميكند.
رفتهايم و سري به اين شهر پرتضاد زدهايم تا ببينيم اين شهر كوهپايهيي كه به لطف آغامحمدخان پايتخت پرماجراي ايران شده در زير ذرهبين چه نديدنيها و نشنيدنيهايي را پنهان كرده. اين شهر با پوسته زيبا و فريبنده كه مردم را از دورترين نقاط با اميد خوشبختي و رونق زندگي به خود جذب ميكند، حالا حاشيهنشين دارد و برج عاجنشين، طبقه متوسط در تهران در حال فراموشي و از بين رفتن است.
حتي اگر درآمدي در حد متوسط داشته باشيد، زندگيتان در حد متوسط نخواهد بود. شما هم مثل بسياري با صورت سرخ از سيلي راهي پيست اسكي ميشويد، يا در رستورانهاي سطح بالا با دوستانتان شام ميل ميكنيد، سريالهاي داخلي و خارجي را از تلويزيون اسمارت تماشا ميكنيد و....
اما در مورد جوانان اين موضوع كمي متفاوت است، تفريحات و سبك زندگي در بين جوانان كمي متفاوت و غيرقابل تصور شده... در محلات جنوبي چشم كه باز ميكنند، دود است و پايپ و سيگار پشت سيگار. اما در محلات شمالي دور دور حرف اول را ميزند و كلوبهاي زيرزميني و روي زميني و امكانات و تفريحاتي كه پول پدرآورده برايشان فراهم ميكند.
قرار نيست بگوييم اين فاصله نتيجه توزيع ناعادلانه ثروت است يا سوء مديريت يا... قرار است فقط اين تضادها را ببينيم.