نظام معلمي و ارزشيابي معلمان
سعيد شهسوارزاده
ورودي آموزش و پرورش، دانشآموز (بزرگترين سرمايه خانوادهها و خروجي آن نيروي انساني جوان و فعال، بزرگترين سرمايه اجتماعي- سياسي – اقتصادي كشور) است لذا براي رفع چالشهاي آن به عزم ملي نياز داريم.
آنچه در رابطه با ارزيابي معلمان اهميت حياتي دارد، تدوين دستورنامهاي است كه توسط سازمان نظام معلمان، آموزش و پرورش، قوه مقننه، و نهادهاي مدني جامعه به ويژه نهادهاي مدني معلمان، تنظيم شود ولي اجراي آن تماما به عهده سازمان نظام معلمان است. راهكار برون رفت از بحران آموزش و پرورش و ارتقاي آن، سازمان نظام معلمي است.
باوجود مخالفت با سازمان نظام معلمان توسط حاجي بابايي، امروز كه فاني به احياي اين ضرورت اجتناب ناپذير ميانديشد وظيفه همه آحاد جامعه، به ويژه كارگروههاي تخصصي نهادهاي مدني معلمان است كه در اين مهم نقشآفريني كنند، زيرا فردا خيلي دير است. اين شيوهنامه، نه فقط توسط كارشناسان دولتي بلكه از جوشش و تعامل بين كار گروههاي تخصصي نهادهاي مدني، شوراي نويسندگان رسانهها، قلم به دستان و نقادان حوزه آموزش و پرورش، وكلا، حقوقدانان و... در تعامل با دولت و مجلس محترم، بايد تنظيم شود. حلقه مفقوده و اساسي اين نظام نامه (رتبهبندي حاجيبابايي) نهادهاي مدني و مستقل (مانند نظام پزشكي و...) است كه بر اساس قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي، بايد معلمان و كادر فني و تخصصي آموزش و پرورش را رتبهبندي كند.
كوچكسازي دولت و افزايش تحرك آن (ريلگذاري حاكميت) از الزامات پذيرفته شده در جامعه امروز است اگرآموزش و پرورش بخواهد ارزيابي 287/978 نفر از كاركنان خود را عهدهدار شود يك دستگاه عريض و طويل و ناكارآمد دارد كه موجب عقبافتادگي و زمينگير شدن آن ميشود از عهده اين كار بر نخواهد آمد. اميد است در سال آينده ارزشيابي معلمان و نحوه انتخاب معلم نمونه بر اساس شيوهنامهاي كه توسط سازمان نظام معلمان نه مسوولان آموزش و پرورش اجرا ميشود، صورت بگيرد.