آيينهوند؛ درايتي مورخانه و زيستي مومنانه
غلامرضا ظريفيان
در روزهاي نخستين سالگرد رحلت استاد بزرگ و دانشمند مورخ و انساني صاف و صادق همچون آيينه، دكتر صادق آيينهوند هستيم. آيينهوند، مصداق واقعي اين حديث پيامبر است: «كه وقتي عالم مسلمان واقعي، از دنيا ميرود ضايعهاي بر اسلام وارد ميشود كه آن ضايعه را با هيچچيزي نميشود جبران كرد». بيش از 35 سال است كه افتخار آشنايي از نزديك با مرحوم دكتر صادق آيينهوند را داشتهام؛ در اين مدت چه در كسوت استادياش بر من و چه در معيت يك دوست و چه همگامي يك همكار، آيينهوند برايم و براي همه همكاران و دانشجويانش بدون هيچ اغراقي (يك الگو)، يك سرمشق، يك راهنماي مشوق و معتمد در منطق نظري و حكمت عملي بوده است. اصول و ويژگيهاي علمي و شخصيتي مرحوم دكتر صادق آيينهوند حايز خصوصياتي بود كه جمع، او را بدون شك متفاوت و متمايز از ديگران ميديد. به اختصار به اين ويژگيها اشاره ميكنم:
متين و آرام: يكي از بارزترين صفات آيينهوند كه مورد اتفاق عام و خاص است، متانت و ادب و آرامش دروني و بيروني عميق و ژرف او بود. اين خصوصيت، هر مخاطب پرتنشي را وادار به آرميدن در كنار او ميساخت. لبخند پيوسته، كمگويي و نغزگويي، متانت در كلام، ادب در زبان، عدالت در نگاه به مخاطب، آرام و سنجيده سخن گفتن از خصوصيات بارز آن مرحوم بود. در كنار او بزرگ و كوچك، دانشجو و استاد هيچگاه احساس كوچكي، نگراني از تحقير، زخمزبان و كنايه و احساس ملال از پرگويي رخ نميداد. ابهت علمي او مانع از ابراز وجود ديگران نبود. هنگام نقد علمي لذت احترام و تكريم به مخاطب خود ميكشاند. بدون اغراق مصداق اين شعر مولانا بود: «محض مهر و داوري و رحمتند، همچو حق بيعلت و پي رشوتند».
علم نافع و سهم نافذ: دكتر صادق آيينهوند حداقل در دو رشته علمي صاحبنظر و استاد بود. دانش تاريخ و ادبيات عرب. اطلاعات تاريخي آيينهوند گسترده بود. از آثار بيشمارش به وضوح اين نكته را ميتوان دريافت. اما آنچه موجب تمايز او ميشد، فهم تاريخي و به عبارت بهتر درايت او بود. بدون شك فهم تاريخي او براطلاعاتش سيطره داشت. درك فني و صحيح از علم تاريخ او را از يك تاريخدان صرف تبديل به يك مورخ متفكر كرده بود. مورخ واقعي كسي است كه بر بلنداي دادههاي تاريخي (فكت) قرار ميگيرد و بافهم دقيق ردپاي پنهان اين علم را كه نيازمند مهارت عالمانه طي سالهاي بيشمار است روشن ميسازد. در واقع مورخ واقعي از سطور نوشته شده به سطور نانوشته و از ظاهر پديدهها و رخدادها (فنومن) به نفسالامر و باطن تحولات (نومن) رهنمون ميشود. آيينهوند از جمله معدود مورخاني بود كه تاريخ را علم اكنون، علم فهم تحولات امروز ميدانست و معتقد بود مورخ با نگاه روشمند به تاريخ گذشته بايد علم تاريخ را در خدمت فهماكنون قرار دهد و به همين دليل است كه او روايت تاريخي را در خدمت درايت تاريخي به استخدام ميگرفت. او به جد معتقد بود كه حاكمان و راويان قدرت پرست در طول تاريخ، اسلام خشن (تغلب) را به جاي اسلام رحماني (قلبي) بر متون تاريخي جاري و ساري ساختهاند و معتقد بود كه بايد با فهم دقيق قرآن و سيره نبوي و علوي قرائت خشن حاكم بر بخش مهمي از روايتهاي تاريخي را كه از درون آن امروز وهابيت، طالبان، داعش و افراطيوني كه حتي در جهان تشييع ايجاد ميشود، زدود.
متعادل و موزون: آيينهوند در سلوك و زيست فكري و عملي انساني معتدل است، اعتدال در عقيده (نه غلو، نه شرك، نه جبر، نه تفويض، نه تشبيه و نه تعطيل) اعتدال در منش شخصيت (نه كند و نه تند) اعتدال در سلوك اخلاقي (نه خودشكني و نه ديگرشكني) اعتدال در زيست معلمي (نه مراد شد و نه مريد شد) اعتدال در سياستورزي و اعتدال در بيم و اميد دادن، درواقع مصداق اين بيان پيامبر گرامي اسلام بود كه فرمودند: خير الامور اوسطها.
ويژگيهاي ديگر آيينهوند به اختصار به اين شرح است: حريت و آزادگي، تواضع و فروتني، حرمت به دانش و دانشگاه، نگاه عالمانه و مدافعانه از شخصيت زن در تحريفات عظيم تاريخي. آيينهوند از ميان ما رفت در حالي كه حضورش گرمابخش بود و تواضعش واقعي و دانشش اصيل و بنابراين مصداق اين شعر مولوي بود: «كار مردان روشني و گرمي است، كار دونان حيله و بيشرمي است».