روايتها را بايد ديد
علي خدايي
زندهياد زاون، وقتي از لوكارنو برگشت، كنار سوغاتيهايي كه آورده بود و عكسهايي كه با كارگردانها و دوستانش گرفته بود از گروه ايراني شركتكننده در جشنواره گفت و عكسهايي كه با آنها گرفته بود، با عكس كيارستمي و ساير دوستان.
از اينجا به بعد كيارستمي به مجموعه كارگردانهايي كه دنبال ميكرديم اضافه شد. خانه دوست كجاست؟ جايزه برده بود و سينماي ايران در جهان مطرح ميشد.
فيلمهاي بعدي كيارستمي و جايزههايي كه نصيبش شد يك نوع سينماي ديگر را هم مطرح كرد. در تمام سالهايي كه به عنوان علاقهمند، اين سينما را دنبال كردهام اين «سينماي ديگر» به كيارستمي گره ميخورد. كارگردانان ديگر هم به دنبال سينماي كيارستمي آمدند و از روشنايي كه توسط سينماي او در جهان به سينماي ايرانِ بعد از انقلاب افتاده بود بهره درستي بردند و اين بهره هم به مطرح شدن «سينماي جشنوارهاي» انجاميد. قبل از انقلاب به اين نوع فيلم، فيلمهاي روشنفكري ميگفتند كه بيننده و طرفدار معمولي نداشت. سينماي جشنوارهاي را سعي كردند ادامه سينماي روشنفكري بنامند كه خب اين سينما در چارچوب خودش سعي ميكرد بيننده هم داشته باشد. فيلمهاي كيارستمي در نهايت سينماي ايران را در جهان مطرح كرد. دهه آخر قرن بيستم دهه سينماي ايران بود و هيچ جشنوارهاي بدون فيلمي از ايران برگزار نميشد. در ايران هم سينماي كيارستمي طرفداران و منتقدان خودش را داشت. هر چه بود سينماي او سينماي كيارستمي بود و نشان ميداد كه روايتها را بايد ديد و هيچ روايتي نيست كه بشود به سادگي از آن گذشت.
وقتي زاون كتاب كيارستمي را تهيه و مقالات آن را جمعآوري ميكرد، ميديدم تمام كساني كه براي فيلمهاي او مطلبي مينوشتند ذكر ميكردند كه سينماي كيارستمي سينمايي ساده و پيچيده، ساده، روايي، مستند و تاثيرگذار است. اين سينماي ديگر حالا راوي خود را به استانهاي ديگر فرستاده است. بايد ديد حالا كه از رييسجمهور گرفته تا مردم از نبود جسماني كيارستمي اندوهگين هستند چگونه سينماي او را ادامه خواهند داد و روايتهاي ساده و زنده او را خواهند ديد.
وقتي زاون كتاب كيارستمي را منتشر كرد به من گفت؛ كاش مينوشتم اين كتاب جلد اول كارهاي اوست و جلد دوم به زودي منتشر ميشود كه نشد. حالا هر دو در آسمانند.