سفر «سيدحسنآقا»
و بسط ظرفيت انقلاب
علي شكوهي
انقلاب اسلامي در ايران مبتني بر مباني اعتقاد ديني شكل گرفت و به پيروزي رسيد و بسط يافت. بسط ظرفيت انقلاب و نفوذ جمهوري اسلامي در ديگر مناطق جهان از جمله كشورهاي اسلامي وابسته به همين مباني اعتقادي مشترك و مقبول همه مسلمانان است. اين نفوذ در گام اول مديون پيام معتدل، عقلاني، انساني و عدالتخواهانه آن بود. انقلاب اسلامي متناسب با جوامع مختلف داراي پيام بود. براي جوامع تحت ستم و استعمارزده، پيام رهايي و مبارزه و ظلمستيزي داشت و به همين دليل براي آنان جذاب بود.
براي مسلمانان جهان، هم پيام عزت و بازگشت به خويشتن داشت و هم پيام وحدت و به همين دليل، غالب مسلمانان از انقلاب اسلامي استقبال كردند چون گمشده خود را در آن يافته بودند. براي مردم غرب هم كه از بحران معنا در رنج بودند و معنويت را جستوجو ميكردند، انقلاب اسلامي منادي معنويت در كنار آزادي و عدالت بود و اين نيز جذابيت داشت.
بر اين اساس انقلاب اسلامي براي همه جوامع انساني داراي پيام جذاب و مطلوب بود و مورد توجه همگان قرار گرفت.
حاملان برجسته اين پيام جذاب انقلاب اسلامي در ايران را بايد متفكراني دانست كه با توليد محتواي منطقي و انساني و جذاب، هم در داخل كشور موثر بودند و هم بر ديگر جوامع تاثير گذاشتند.
اين انديشمندان در سالهاي قبل از انقلاب در معرفي اسلام تلاش كردند و قلم زدند و آثار آنان به زبانهاي مختلف ترجمه شد و توجه غالب مسلمانان را به خود جلب كرد. هنوز هم در بسياري از كشورهاي مسلمان آثار و كتابهاي امام خميني، استاد مطهري و به خصوص دكتر علي شريعتي از طرفداران فراواني برخوردار است و جزو كتابهاي پرخواننده محسوب ميشود.
بخشي از اين پيام در نفس پيروزي انقلاب در ايران برجسته و با حذف شاه از منطقه و به قدرت رسيدن مردم در كشورمان، به ديگر كشورهاي مسلمان و جوامع انساني منتقل شد. براي نخستينبار بود كه حكومت به نام خدا در كشوري تاسيس شد و دين به صحنه اجتماع بازگشت و نظامات اجتماعي و محتواي دين در عصر دولتهاي مدرن، مورد توجه قرار گرفت.
پس از آن اتفاقات زيادي افتاد كه از جذابيت پيام انقلاب اسلامي در سطح جهاني كاست و تصويرهاي ناجوري از دين و نظام ديني و متوليان شريعت در اذهان مردم جهان ساخته شد كه نه تنها جذابيت ندارد بلكه رماننده است.
بخشي از اين تصويرسازي منفي به عملكرد و مواضع و اقدامات جريان فكري سلفي تكفيري مربوط است كه درك ناقصي از نظام ديني دارند و با تجارب بشر در امر اداره جوامع مخالفت ميكنند و دين مورد نظرشان با حقوق بشر و دموكراسي و مردمسالاري ميانهاي ندارد. «داعش» نماد برجسته اين جريان است كه اسلام تحجر و خشونت را نمايندگي ميكند و ذهنيت مردم جهان را نسبت به مذهب و دين بهشدت تغيير داده و تفرقه ميان مسلمانان را موجب شده است.
اينان براي مسلمانان هم عزت نياوردند و برادركشي را جايگزين وحدت كردند و معنويت مورد نياز بشر امروز را با تفنگ و گلوله نميتوانند توليد و منتقل كنند و بنابراين پيام آنان فاقد جذابيت لازم است.
رشد اسلام سلفي تكفيري در برخي از جوامع اسلامي و عملكرد بهغايت خشن و غيرانساني داعش در سوريه و عراق، تصوير انقلاب اسلامي را هم تحت تاثير قرار داده است.
مردم بسياري از جوامع، قادر به تفكيك ميان دو اسلام نيستند؛ اسلامي كه انقلاب اسلامي ايران از آن سخن ميگويد با اسلامي كه داعش مروج آن است.
در اين وضعيت با هدف انجام كاري جدي و متفاوت براي دنيا، بايد سفيراني از ايران به همه نقاط دنيا گسيل شوند تا به همگان بگويند كه ما از اسلام مروج عقلانيت و تمدن و معنويت و عدالت و دموكراسي و حقوق بشر دفاع ميكنيم و اين اسلام با آنچه از سوي داعش و امثال آن ترويج ميشود از زمين تا آسمان متفاوت است.
بر اين باوريم كه در اين شرايط بايد از همه ظرفيتهاي موجود در ايران از جمله بزرگاني كه در جهان مقبولند، استفاده كرد و آنان را به عنوان سفيران فرهنگي و سياسي به سراسر جهان فرستاد تا مردم جهان و به خصوص انديشمندان و متفكران اين كشورها با پيام اسلام اصيل آشنا شوند و انقلاب اسلامي را به روايت جمهوري اسلامي بشناسند و پيام انساني آن را درك و بين آنچه ما ميگوييم با آنچه مدافعان اسلامي سلفي تكفيري ترويج ميكنند، مرزبندي كنند.
قاعدتا افرادي مانند سيدحسنآقا خميني و آيتالله هاشميرفسنجاني و رييس دولت اصلاحات از جمله شخصيتهايي هستند كه در ايران و جهان شناخته شدهاند و مقبوليت عام دارند و قادرند براي «ديپلماسي عمومي» جمهوري اسلامي مورد توجه باشند. اين افراد با حضور در كشورهاي ديگر ميتوانند بر تداوم ظرفيت و اثرگذاري انقلاب در جهان بيفزايند و تصوير نظام اسلامي را در جهان به شكل مناسبي ترسيم كنند.