جان سحر، جسم سمن بوي توست
علياصغر شعردوست
وحدت، پيام آسماني حضرت حق است و رمز كامكاري و پيروزي رسول مكرم اسلام(ص). دروازههاي ايران و روم را بر لشكريان توحيد، وحدت گشود و تمدن عظيم اسلامي را همدلي و وحدت مسلمين بنا كرد. دست خداوند ياريگر جمع است و ابليس راهزن آنكه راه تفرقه ميپيمايد. در عصر حاضر، تفكر اسلامي از آن زمان سيادت و سروري از دسترفته را باز يافت كه امام امت، و به تبع آن، معظمله مقام معظم رهبري و روحانيت معظم شيعه، مردم را به يكدلي و اتحاد و به شعار و هدفي واحد فراخواندند و آنان را سازماندهي كردند. جمعيت تقريب كه با همدلي و همراهي روحانيت دل آگاه شيعه و همراهي اهل سنت پا گرفت، حاصل كوششهايي بود كه از نسل قبل، زمينه آن فراهم آمده بود و در هنگامه توفانخيز عصر ما توانست موجد آثار مهم شود. تيغهايي كه مسلمين طي قرنها روي يكديگر آخته بودند، به سمت دشمنان نشانه رفتند و تنازعات و پراكندگيها به وحدت و همدلي منجر شدند. روزگاراني دراز، دستهاي پنهان و آشكار در كار سنگ تفرقه افكندن در جامعه مسلمين بود. اين دستها گاه از آستين افرادي به درآمدند كه در جامعه مسلمين نشو و نما يافته بودند و به نام مومن شناخته ميشدند. اما هواپرستي و كجانديشي و بدانديشي، آنان را به سنگلاخ هولانگيزي كشاند كه حاصل آن سلطه اجنبي، به غارت رفتن بنيادهاي انديشهيي، اقتصادي و نظامي بود و دستهاي تفرقهافكن چند صباحي بـر سـريــر قدرت تكيه زدند. حـاصل كـار آنـان ايجـاد وهن و سستي در جامعه مسلمين و آب به آسياب دشمنان اسلام ريختن بود.
در همان دوراني كه كشورهاي غيراسلامي در پيريزي بناي اقتصادي ، سياسي و فرهنگي جديد ميكوشيدند، در اطراف و اكناف جامعه مسلمين هر روز كسي خويش را رسول خداوند، رهبر جامعه مسلمين و... ميخواند و حاصل تلاش همه آنان سياهكاري و ظلمت بود. بسياري از اين تفرقهافكنان و ناجوانمردان دستنشانده بيگانگان بودند كه از اعتصام امت حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي(ص) به ريسمان وحدت ميهراسيدند و بنيادهاي وحدت را با انديشه پليد خويش نشانه ميگرفتند. اما، اين همه كف باطل بود كه فرونشست و آنچه باقي ماند، درياي صافي و گواراي وحدت بود كه درخشش امواج آن چشمهاي معاندان و منكران را خيره كرد. پس از گذشت قريب به يك قرن از مرگ سيد جمالالدين اسدآبادي هنوز پژواك صداي سيد براي كساني كه خواهان عزت اسلام و مسلميناند به گوش جان نيوشيده ميشود؛ زيرا، آنچه براي اين معمار هوشمند اهميت داشت...
بنيادهاي اساسي انديشه اسلامي بود و از همين رو، وي براي نجات جامعهيي كه جمود و تفرقه و سياهي بر آن حكومت ميراند تهران، استانبول، پاريس و لندن را زير پا گذاشت. هر كجا قدم مينهاد، بذر وحدت و روشنگري بر مزرع دلها ميپاشيد. هفته مبارك وحدت از آموزههاي پيامبر رحمت و مداراست. اين هفته بر عموم مسلمين اعم از شيعه و سني و عموم موحدان و اقليتهاي مذهبي و قومي مباركباد.
جان سحر جسم سمن بوي توست/ شام، غلام سر گيسوي توست
ماه كه ختم كرده سر خويشتن/ بوسه زن گوشه ابروي توست
اي سمن باغ خداوندگار/ سرو غلام قد ناژوي توست
آنچه ز گل نيكتر آمد به باغ/ باغ گل خلق تو و خوي توست
زمزمه زندگي كائنات / همهمه شور و هياهوي توست
عقل سرمايه سنگين وحي / عقل جهان كم به ترازوي توست
كاش كه فرياد دلم ميشنيد/ حلقه آن در كه سر كوي توست
شاخه طوبي ندهد در بهشت/ آنچه در آن چنبر بازوي توست
هي هي از اين عشق خوش احمدي / ذكر لبم، ناله هوهوي توست