• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3609 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۴ شهريور

غم و شادي

سروش صحت

جلوي تاكسي نشسته بودم و روزنامه مي‌خواندم. راننده تاكسي گفت: «اين چيزهايي كه شما مي‌نويسي رو گاهي مي‌خونم.» خوشحال شدم و گفتم: «خيلي ممنون، لطف مي‌كنيد.» راننده گفت: «معلومه بعضي‌هاش رو خيلي زوركي مي‌نويسي.» پرسيدم: «يعني چي؟» راننده گفت: «يعني يه هفته‌هايي هيچي نداري بنويسي، به زور يه چيزي جور مي‌كني.» گفتم: «واقعا بعضي هفته‌ها هيچي پيدا نمي‌كنم.» راننده گفت: «اين جور وقت‌ها مي‌دوني بايد چي كار كني؟» پرسيدم: «چي كار؟» راننده گفت: «يه شعر از سعدي بنويس.» گفتم: «آخه شعر سعدي رو  كسي دوست داشته باشه قبلا خونده» راننده گفت: «يه بيت بنويس يا فوق فوقش دو بيت، ولي بنويس اين يكي دو بيت رو خوب بخونين» بعد گفت: «تو اين بيت رو گوش كن، اگه معني همين يه جمله رو بفهمي زندگيت يه جور ديگه ميشه» و بعد اين بيت را خواند: «جور دشمن چه كند گر نكشد طالب دوست/ گنج و مار و گل و خار و غم و شادي به همند»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون